اینستاگرام؛ ناتوان در بازنمایی هویت زن ایرانی!

فرزادمنش بیان کرد: عرصه فضای مجازی در حوزه زنان و خانواده هم می‌تواند مفید و تاثیرگذار باشد، هم می‌تواند عرصه‌ای برای دادن اطلاعات و اخبار کذب به خانواده‌ها، زنان و دوستداران این موضوعات باشد.
اینستاگرام؛ ناتوان در بازنمایی هویت زن ایرانی!

نشست «عدالت و مسئله زنان با موضوع «زنان در اینستاگرام» با حضور شیما فرزادمنش، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه زنان، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، با اشاره به مباحث مربوط به هویت مجازی، اظهار داشت: امروز بحث هویت مجازی بحث پررنگی است و تا کنون نظریات متعددی در این خصوص عنوان شده است. برای مثال بحث‌هایی درباره تفاوت هویت آفلاین و آنلاین مطرح می‌شود. در مقاله نیمه تاریک فضای مجازی آمده است هویت‌های آنلاین ویژگی‌هایی دارند که باعث می‌شود تمام هویت‌های دیگر ذیل آن تعریف و از آن متاثر شوند. هویت‌های مجازی اغراق شده هستند و تمایل دارند بر اساس ویژگی‌های مطلوب شکل بگیرند. آنها حول مفاهیمی برجسته می‌شوند و رفتارها و کنش‌هایی دارند که برآمده از سطحی از خودشیفتگی است. در حقیقت ابهامی که در هویت‌های مجازی دیده می‌شود کمتر در هویت‌های واقعی قابل مشاهده است. در فضای مجازی هویت‌ها به دنبال این هستند که توجه بیشتری را به خود جلب کنند. هر قدر این هویت‌ها اغراق شده‌تر باشند فردی‌تر هم می‌شوند. بنابراین صحبت از هویت مجازی در حقیقت صحبت از اغراق، میل به مطلوب و فردی بودن است.

فرزادمنش ادامه داد: در رابطه با اینستاگرام این قضیه پررنگ‌تر نیز می‌شود. به این دلیل که اینستاگرام تصویرمحور است و هویت افراد در نسبت با تصویر آنها در این فضا شکل می‌گیرد. هویت مجازی در اینستاگرام به شدت مبتنی بر تصویر است و این مسئله می‌تواند پیامدهای آشکار و پنهان بسیاری را برای هویت جنسیتی داشته باشد. از آنجایی که اینستاگرام تصویرمحور است کاربر مجبور است همه چیز از جمله هویت جنسیتی را اوبژه عکس و تصویر کند. تصویری که در اینستاگرام بارگزاری می‌شود برای اینکه بتواند لایک و کامنت بگیرد و فرد را از یک کاربر معمولی به یک سلبریتی و بلاگر تبدیل کند باید در مطلوب‌ترین حالت خود باشد. همین امر سبب شده ابعاد مختلف هویت حتی خودابرازی افراد نیز به یک تصویر تقلیل داده شود. نکته این است که وقتی تصویر زیبایی شناسانه از چیزی ارائه می‌شود، بسیاری از مسائل مانند مادری، همسری و غیره خرج ایجاد چنین تصویری می‌شود. در حقیقت مادری یا همسری فرد ابزاری جهت جلب مخاطب می‌شود و آن فرد در واقعیت از نقش مادری و همسری خود فاصله می‌گیرد.

این جامعه شناس با اشاره به وجوه مختلف تاثیرگزاری در اینستاگرام، مطرح کرد: تعریفی که از تاثیرگزاری در فضای اینستاگرام می‌شود عموما با تبلیغات گره خورده است و در مقالات و نظریه‌ها با واژه صنعت تاثیرگزاری از آن نام برده می‌شود. دیجیتال مارکتینگ ذیل این مفهوم تعریف می‌شود. در این فضا تاثیرگزارها تجربه‌های خود را از مصرف برخی کالاها به مخاطب نشان می‌دهند و اعتماد دنبال کننده و کاربران را جلب می‌کنند. به همین دلیل است که نمی‌توان کنشگران حوزه‌های تخصصی در اینستاگرام را اینفلوئنسر نامید، چرا که میزان تاثیرگزاری این افراد مشخص نیست. اما در مورد بلاگرها به خصوص بلاگرهای سبک زندگی به دلیل تبلیغاتی که به آنها سپرده می‌شود نام اینفلوئنسر و تاثیرگزار بر آنها گذاشته می‌شود. می‌توان گفت بلاگرها یک شبکه بسیار جدی در انجام تبلیغات هستند.

این پژوهشگر ۳ دسته بندی کلی برای تمام کسانی که در اینستاگرام تولید محتوا می‌کنند قائل شد و گفت: می‌توان گفت فعالان و تولید کنندگان محتوا در اینستاگرام در ۳ دسته بندی کلان قرار دارند؛ دسته اول بلاگرهای سبک زندگی که عموما هم خانم هستند. دسته دیگر صاحبان گفتمان‌های تخصصی در حوزه‌های مختلف و دسته سوم تولید کنندگان محتوای طنز در اینستاگرام هستند. زنانی که محتوای طنز تولید می‌کنند نیز به نوعی اینفلوئنسرهای تاثیرگزاری هستند.

ایشان یادآور شد: اقتضای پلتفرم اینستاگرام دیده شدن است و زیست مجازی در این فضا به سه ضلع نمایش، اغراق و مصرف استوار است. بنابراین اینستاگرام نمی‌تواند بر معنای واقعی کلمه هویت واقعی زنان ایرانی را به نمایش بگذارد. بلاگر اینستاگرام دائما باید در حال نمایش اغراق شده هر امری که در حال مصرفش است، باشد. این فضا حتی در ساحت مطالبات نیز نمی‌تواند صدای هویت زن ایرانی باشد، به این دلیل که در این فضا تنها صدای صاحبان صفحاتی شنیده می‌شود که دنبال کننده زیادی دارند. وقتی بالا رفتن دنبال کننده در نسبت با خودبردسازی و شهرت اینستاگرامی شکل می‌گیرد، هویتی که به نمایش گذاشته می‌شود یک هویت واقعی نیست و این مسئله یک گسست جدی است. این گسست آنقدر زیاد است که نمی‌تواند هویت زن ایرانی را بازنمایی کند و صدای زن ایرانی باشد.

وی افزود: در فضای اینستاگرام میزان تاثیرگزاری بر اساس تعداد دنبال کننده است نه سخن، محتوا یا دانشی که در صفحه ارائه می‌شود. افراد در اینستاگرام اعتبار خود را از علم، دانش و مدرک نمی‌گیرند بلکه اعتبار را از عدد دنبال کننده در بالای صفحه خود می‌گیرند. در بسترهای جهانی نیز وضعیت به همین شکل است. همانطور که در ایران وجود اقتصادی، سیاسی، دیجیتال مارکتینگ و تاثیرات فرهنگی و سبک زندگی در این فضا مورد بحث است در سطح بین المللی این مباحث وجود دارد. آخرین مقالاتی که در این خصوص کار شده در پیوند با بحث‌های کرونا و قرنطینه‌ها بوده و نکات جالبی در آنها وجود دارد.

فرزادمنش با اشاره به پتانسیلی که اینستاگرام در ایام قرنطینه ایجاد کرد، اظهار داشت: به نظر می‌رسد اینستاگرام در ایام قرنطینه پتانسیلی در اختیار زنان قرار داد تا به وسیله آن مقداری از فضای سنگین و التهابی ذهن و زندگی خود را پوشش بدهند و به وسیله سرگرم شدن با اینستاگرام کمی از مشکلات و سختی‌های ایام قرنطینه را فراموش کنند و یا دست کم راحت‌تر تحمل کنند. می‌توان گفت این فضا فرصت‌های جدی را نیز ایجاد کرده است. برای مثال زنی که چند فرزند دارد و فرصت و امکان کافی برای بیرون آمدن از خانه را ندارد می‌تواند با استفاده از یک گوشی و اتصال به اینترنت تعاملات مجازی داشته باشد، به نوعی می‌توان گفت این حداقل سرگرمی به بهتر مادری کردن نیز کمک می‌کند. در ابتدای امر این تحلیل وجود داشت که اینستاگرام فرصتی ایجاد کرده تا زنان خانه‌دار بتوانند در این فضا خودابرازی کرده و الگوهای خوبی از زندگی خانوادگی ارائه دهند.

این جامعه شناس ادامه داد: مرز بین فرصت و تهدید بسیار باریک و تحلیلی که بتواند این دو را پوشش بدهد بسیار دشوار است. شاید در ابتدای امر اینستاگرام به عنوان یک فرصت می‌توانست مورد استفاده قرار بگیرد اما کم کم زن اینستاگرامی به این نتیجه رسید که مخاطب دوست دارد یک زندگی اغراق شده را ببیند و نمایش چنین زندگی‌ای لایک و کامنت بیشتر دریافت می‌کند. از این مرحله بود که تغییر مسیر اتفاق افتاد و نه تنها زندگی خانوادگی در این فضا ترویج نشد بلکه یک زندگی مصرف گرایانه به شدت غیر واقعی به روی صفحه نمایش آمد و در نهایت زندگی بسیاری از این زنان اینستاگرامی منجر به طلاق و جدایی‌های مفتضحانه شد. بنابراین نمی‌توان به سادگی این فضا را صرفا فرصت یا صرفا تهدید برای زنان دانست، بلکه مجموع هر دوی اینها در واقعیت وجود دارد.

این پژوهشگر با اشاره به زمینه‌های آسیب‌زای اینستاگرام، مطرح کرد: از جمله آسیب‌هایی که در ساحت زندگی خانوادگی و اجتماعی به واسطه اینستاگرام رخ می‌دهد، افسردگی، نارضایتی و توهم زندگی رویایی است. اینها آسیب‌هایی هستند که بازنمایی آنها به زودی در سطح جامعه آشکار خواهد شد. امروزه رابطه میان استفاده از اینستاگرام با انواع افسردگی و نارضایتی امری اثبات شده است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: امروز بحث فضای مجازی و رسانه‌ها یکی از پنج مسئله اصلی در سطح کلان نظام است. فضای اینستاگرام، میدان حضور فعالان حوزه زنان، نظریه‌پردازان و کنشگران موضوعات علمی نیست. اما باید توجه داشت که حضور فعالان این عرصه در فضای اینستاگرام هر چند حضوری کمرنگ باشد تاثیر خود را خواهد گذاشت. همین مقاومت‌های کوچک می‌تواند فضای اینستاگرام را از یک صدایی و تک گویی خارج کند و باعث می‌شود افراد بیشتری دیده شوند و این خود کمک بزرگی در تشخیص سره از ناسره خواهد بود. ایجاد بازوهای نظارتی بر این فضای کاملا رها شده و افزایش سواد رسانه‌ای کاربران از جمله مهمترین ضروریات در این فضا است.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.