جنبش‌ های اجتماعی زنان؛ محصول مدرنیته و سرمایه‌ داری

غفاری بیان کرد: امواج چهارگانه فمینیسم و تمام فراز و فرودهایی که فمینیسم پشت سر گذاشته است هر کدام به نحوی وامدار تفکر نظام سرمایه داری در غرب و برآمده از آن هستند.
جنبش‌ های اجتماعی زنان؛ محصول مدرنیته و سرمایه‌ داری

نشست «بررسی اندیشه‌ای و تاریخی ظهور امواج چهارگانه فمینیسم» با حضور الهام غفوری پژوهشگر مطالعات زنان، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، با بیان اینکه تاریخچه جنبش‌های اجتماعی در جوامع انسانی قدمتی بیش از سه قرن دارد، اظهار داشت: پیش از این سه قرن اخیر چیزی تحت عنوان جنبش که یک خواست عمومی را شکل داده و ساختار و نهاد را مورد مطالبه قرار بدهد وجود نداشت. شروع جنبش‌های اجتماعی از قرن هفدهم و همزمان با مدرنیسم رخ داده است. در حقیقت جنبش فمینیسم وامدار جنبش مدرنیسم در دنیای غرب است، به همین خاطر بررسی جنبش فمینیسم بدون بررسی گزاره‌های مدرنیته در غرب مطالعه دقیقی نیست. لذا گام اول این است که بدانیم مدرنیته با مردم آن دوران چه کرد. مدرنیته و تغییری که علیه ساختارهای نهادی موجود در آن دوران شکل می‌گیرد، سبب می‌شود انقلاب‌هایی رخ دهد. در این شرایط نظام سرمایه‌سالار برای حفظ بقای خود چاره را در این می‌بیند که با اقلیت‌هایی معارض مفاهمه‌ای را شکل بدهد و این مسئله دلیل پذیرفتن جریان‌های اقلیت معارض است.

این محقق ادامه داد: تا قبل از این دوران چیزی به نام نفی برده‌داری وجود نداشت و برده‌داری امری مرسوم بود. اما بعد از وقوع مدرنیته نظام سرمایه داری ناچار می‌شود با اقلیت‌های نژادی، جنسیتی، فرهنگی، بومی و غیره مانند جریان نفی برده‌داری یا جریانات فمینیستی وارد مفاهمه بشود. فمینیسم در گزاره‌های انگلیسی دو معنا دارد، معنای اول زن گرایی، زنانه بودن و از منظر زنانه به مسائل کل جهان نگریستن است و معنای دیگر به جنبش‌هایی اطلاق می‌شود که برای رفع هر گونه ستم و تبعیض علیه زنان شکل گرفتند. در واقع جنبش فمینیسم با اینکه از قرن نوزدهم آغاز شد اما محصول مدرنیته در قرن هفدهم است. بنابراین شروع فمینیسم به لحاظ تاریخی ابتدا از تغییرات مدرنیته در قرن هفدهم، سپس انقلاب فرانسه، پس از آن اتفاقات بریتانیا و ظهورش از تحرکاتی است که همزمان در بریتانیا و آمریکا توسط زنان اتفاق میفتد. در این موج زنان جایگاه خود در جامعه را مطالبه می‌کنند و عملا در پایان این موج به نتایجی نیز دست پیدا می‌کنند و حق رای و حضور زنان در پارلمان‌ها در اوایل قرن بیستم رقم می‌خورد. موج دوم در دهه شصت میلادی و نیمه دوم قرن بیستم به بعد آغاز شد.

این پژوهشگر حوزه مطالعات زنان با اشاره به حوادث و زمینه‌های اثرگذار بر امواج فمینیسم، مطرح کرد: موج اول فمینیسم در پی مسئله شکل گیری دولت‌های سرمایه داری در غرب شکل گرفت. در این موج زنان به دنبال حق برابر اجتماعی و حقوقی مانند حق حضانت فرزند برای مادر در سال‌های ابتدایی تولد فرزند، حق مالکیت و غیره بودند. موج دوم اما در پی جریانی که در فرانسه اتفاق می‌افتد، آغاز می‌شود. در موج دوم مسئله جنس و جنسیت به معنای سکس و جندر موضوعیت پیدا می‌کند. مبانی فمینیسمی تحت عنوان مردستیزی یا رفع هر گونه ستم علیه زنان از اینجا شکل می‌گیرد.

ایشان افزود: انقلاب صنعتی که در غرب رخ داد نیازمند کارگر ارزان قیمت بود. کارگر ارزان قیمت کسانی بودند که بتوانند در خانه نباشد و وارد کارخانه‌ها بشوند، این اتفاقی است که در موج اول افتاد. آرام، آرام لباس‌های زنان تغییر شکل پیدا کرد تا زن به سرعت به یک کارگر تبدیل شود. جریان سرمایه داری در غرب برای اینکه کارگر ارزان قیمت خود را تامین کند زن را از نهاد خانواده بیرون می‌کشد و بعدها فمینیسم این مسئله را تحت لوای این عنوان می‌برد که اگر زن درون خانواده باشد ستم علیه زنان را بازتولید می‌کند. در موج دوم خانم دوگوآ مطرح می‌کند چیزی به نام زن وجود ندارد بلکه زن شدن وجود دارد، زن‌ها در جریانات اجتماعی و به واسطه برخوردهای اجتماعی و تربیت‌ها زن می‌شوند. ایشان حتی تا اواخر عمرش قائل به تفاوت‌های فیزیولوژی زن و مرد هم نبود. در موج دوم مسئله خانواده ستیزی به وجود می‌آید. وقتی تفکری در غرب شکل می‌گیرد بلافاصله با جریان‌های مختلف علمی، سیاسی، اقتصادی و غیره همسو می‌شود و این جریانات یکدیگر را تقویت می‌کنند و یک گفتمان اجتماعی را شکل می‌دهند. برون داد موج دوم فمینیسم مسائلی مانند آزادی، سقط جنین و مالکیت بر بدن است.

این نویسنده با اشاره به اینکه موج سوم فمینیسم در اواخر قرن بیستم شکل می‌گیرد، عنوان کرد: بسیاری از جنبش‌های اجتماعی از جمله فمینیسم از سوی کسانی آغاز شد که بیشتر در صحنه حضور داشتند  یک مسئله عام و فراگیر در سطح عمومی جامعه نبود، اقبال زیادی به آن صورت نگرفت. نه تنها اقبالی به موج اولی‌ها نبود بلکه با بروز موج دوم فمینیسم علیه خانواده موضع‌گیری مقابل آنها نیز شکل گرفت و فمینیست‌ها هر قدر تلاش می‌کردند نمی‌توانستند گفتمان خود را به گفتمان غالب جامعه تبدیل کنند. تا اینکه به خود آمدند و فهمیدند گفتمان آنها یک گفتمان تک صدایی است و نیاز همه زنان در همه جای دنیا نیست. آنها خورده فرهنگ‌ها، تفاوت‌های فردی و مسئله جنس را در نظر نگرفته بودند. از این جهت بود که موج سوم به وجود آمد و سردمداران فمینیسم به این نتیجه رسیدند که مسئله آنها مسئله عموم زنان در سراسر جهان نیست. موج سوم سعی کرد تفاوت‌ها را در نظر بگیرد در نتیجه قرائت‌های متعددی از مسائل زنان در فمینیسم به وجود آمد و فمینیسم تبدیل به یک رویکرد شد.

غفاری دلیل دیگر ایجاد موج سوم فمینیسم را بازگشت مجدد به خانواده دانست و گفت: بازگشت مجدد به خانواده در تفکر فمینیسم به معنای اصالت بخشی به جایگاه زنانه و مردانه نیست بلکه این رویه نیز حاصل نیاز نظام سرمایه سالاری به بازتعریف نقش‌های زنانه و مردانه بود. آنها متوجه شدند برای اینکه نیروی کار خوب با امنیت روانی مناسبی داشته باشند، خانواده باید وجود داشته باشد. در حقیقت خانواده محملی شد تا نظام سرمایه داری بتوانند مسیر بهتری را برای رسیدن به اهداف خود طی کنند.

وی با اشاره به شروع موج چهارم اظهار داشت: موج چهارم از سال ۲۰۱۲ تحت عنوان جنبش “می تو” شکل گرفت، به این معنا که هر کسی از تجربه‌های جنسیتی‌اش که جنسیت او باعث شده در ساحت‌های مختلف اجتماعی به او تعرض شود، سخن بگوید. این جنبش از جامعه هنری آغاز و گسترش پیدا کرد. امواج چهارگانه فمینیسم و تمام فراز و فرودهایی که فمینیسم پشت سر گذاشته است هر کدام به نحوی وامدار تفکر نظام سرمایه داری در غرب هستند.

ایشان با بیان اینکه از زمان مشروطه به بعد اثر جریان فمینیستی در ایران مشاهده می‌شود، ابراز داشت: در زمان پهلوی اول رضاخان با آوردن ظواهر غربی بدون توجه به زیرساخت‌های فرهنگی باعث بروز گفتمان‌های زنانه در ایران شد. تا پیش از آن چیزی به عنوان مسئله زنان در ایران مطرح نبود. در دوران پهلوی دوم با وجود فضای بازتر و تشکیل سازمان زنان، مسائل زنان هیچ گاه پا را از انگاره‌های تحت نظارتی حکومتی فراتر نمی‌گذارد و در حقیقت این سازمان در پی نیازهای حقیقی زنان نبود. متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی و حتی همین امروز هم هنوز مسئله زنان برای زنان و جامعه نخبگانی مسئله نشده است. مسائل زنان در ایران وارداتی هستند.

این محقق در پایان تصریح کرد: تفکر فمینیسم تاثیرات عمیقی بر بنیادهای فکری و اجتماعی ما در ایران گذاشت. بسیاری از قرائت‌هایی که امروز علیه زنان تحت عنوان دین و نگرش‌های دینی می‌شود بهره گرفته از اسرائیلیات منتج از عهدین است که حرکت‌های فمینیستی را رقم زد. ما در نظام فکری اسلامی تفاوت‌ها را می‌پذیریم اما اینکه تفاوت‌ها مبنای ستم و ظلم علیه هر کدام از جنسیت‌ها در نهاد خانواده یا نهاد اجتماع بشوند را نمی‌توانیم بپذیریم. این ستم علیه زن است چنانچه مقام معظم رهبری فرمودند ما باید تلاش کنیم تا ستم علیه زن در درون خانواده مرتفع شود و این امر به دست خود زنان اتفاق خواهد افتاد که امور زنان را به زنان بسپارید. گفتمان الگوی سوم در انقلاب اسلامی چنین گفتمانی خواهد بود.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.