عبرت آموزی، ثمره مقایسه و بررسی تطبیقی تاریخ

نشست سوم تاریخ و اکنون با حضور سعید طاوسی مسرور و جواد سلیمانی امیری در کانون اندیشه جوان بررسی شد.
به همت کانون اندیشه جوان بررسی شد؛ 

عبرت آموزی ،ثمره مقایسه و بررسی تطبیقی تاریخ

مناظره تاریخ و اکنون «تطبیق تاریخ اسلام با حوادث اکنون؛ امکان یا امتناع؟» با حضور حجت الاسلام جواد سلیمانی امیری و سعید طاوسی مسروری به همت کانون اندیشه جوان برگزار شد.

 مناظره تاریخ و اکنون با موضوع «تطبیق تاریخ اسلام با حوادث اکنون؛ امکان یا امتناع؟» با حضور دکتر سعید طاوسی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و حجت الاسلام جواد سلیمانی امیری عضو هیات علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام این کانون برگزار شد.

در جلسات گذشته هر دو مهمان درخصوص تطبیق تاریخ با زمان حال به بحث و گفتگو پرداختند دکتر طاوسی معتقد بود که تطبیق با مقایسه تفاوت دارد و باید حوادث تاریخی را مقایسه کرد اما نباید تطبیق داد. دکتر سلیمانی نیز معتقد بود که تطبیق تاریخ تنها ابزار برای عبرت گرفتن از تاریخ است.

در ابتدا، حجت الاسلام سلیمانی درباره رابطه بین تطبیق با مفاهیم مقایسه و عبرت بیان کردند که بر اساس ظرافت‌های ذهن گوینده معانی متعددی را می‌شود برای مقایسه و تطبیق به کار برد؛ بنابراین تطبیق تاریخی به معنای تطبیق مقطعی از تاریخ با زمان حاضر است و تاریخ تطبیقی به معنای تطبیق دو مقطع تاریخی با یکدیگر است. «جرمی بلک» در کتاب مطالعه تاریخ عنوانی با موضوع تاریخ تطبیقی دارد که نشان می‌دهد یکی از بحث‌ها در علم تاریخ تطبیق گذشته و حال است. بر این اساس اگر منظور از تاریخ تطبیقی یا تطبیق تاریخی، مقایسه دو مقطع تاریخی است این همان مقایسه است.

دکتر طاوسی نیز بیان کردند تطبیق یک واژه عربی است و جرمی بلک از واژه تطبیق استفاده نکرده بلکه این ترجمه مترجمان است. صاحب‌نظران معتقدند به جای واژه تطبیق باید از واژه مقایسه استفاده کرد. در تطبیق شباهت‌های زیادی لازم است از این جهت تطبیق ممکن نیست اما در مقایسه لزوما شباهت از هر لحاظ ملاک نیست. اختلاف بنده با دکتر سلیمانی یک اختلاف بنیادین نیست و ما هر دو عبرت تاریخی را قبول داریم.

حجت الاسلام سلیمانی ادامه دادند تفسیری که آقای طاوسی از تطبیق دارند این است که تطبیق تنها در صورت شباهت بسیار زیاد ممکن است که این امر عبرت آموزی از تاریخ را بعید می‌کند. بسیاری از مقاطع تاریخی را می‌توان با مقاطع تاریخی دیگر مقایسه کرد چرا که در مقایسه شباهت شرط نیست. اما کارکرد مهم تاریخ عبرت است، کسی که عبرت می‌گیرد بر باورهایش نسبت به حقایق افزوده می‌شود. تاریخ این قدرت را دارد که ابتدا ذهن را درگیر کرده و پس از ساعاتی دل را درگیر کند، تاریخ گرایش‌ افراد را به خدمت می‌گیرد و خواننده تاریخ پس از مدتی جذب یک جریان می‌شود. از این جهت عبرت که ثمره گرانبهای تاریخ است زمانی حاصل می‌شود که یک مقطع تاریخی شبیه مقطع حاضر پیدا شود و خواننده بتواند آن دو را با هم مقایسه کرده و تطبیق دهد. تطبیق مقدمه عبرت آموزی است. امیرالمومنین علی(ع) می‌فرمایند: از گذشته دنیا برای آینده‌ خود عبرت بگیر زیرا همه اجزای آن شبیه یکدیگرند و انجام آن به آغازش می‌پیوندد و تماما دگرگون شونده و از کف رفتنی است.

مورخ وظیفه دارد مقطعی که شباهت زیادی با زمان حاضر دارد را مشخص کند، وجه تمایزها را بشمرد سپس اثبات کند که وجوه تمایز در وجوه تشابه نقشی ندارد، که اگر چنین کند خواننده خود را در مسیر عبرت آموزی قرار داده است. اگر تطبیق این طور معنا شود که گذشته با حال صددرصد باید یکی باشند و برای مثال شخصیت عمار با شخصیت بصیر زمان حاضر باید از همه جهات مثل هم باشند، مشکل ایجاد می‌شود و به این معنا تطبیق نادرست است. تطبیق اگر به گونه‌ای صورت بگیرد که وقایع و شخصیت‌های حال حاضر عینا با وقایع و شخصیت‌های گذشته یکی شوند، این تطبیق به طور قطع اشتباه است اما حذف واژه تطبیق نیز علمی نیست و اشکالاتی دارد. تطبیق همان مقایسه با شباهت زیاد و سبب افزایش بصیرت و عبرت آموزی است. در تطبیق زوایای پنهان گذشته توسط زوایای پیدای زمانه و بالعکس کشف می‌شود.

دکتر طاوسی مسروری در پاسخ به سوال تطبیق رویدادهای تاریخ اسلام در شرایط و حوادث کنونی چه نسبتی با پیدیده زمان پریشی دارند بیان نمودند که تطبیق بدون مقایسه مقدور نیست. اینکه می‌گویند تطبیق را نباید به کار برد، به این علت است که در تاریخ شباهت در حد بالا اصلا اتفاق نمی‌افتد. برای مثال فتنه ۸۸ و جنگ جمل از زوایایی به هم شباهت دارند اما وجه افتراق نیز کم ندارند، بنابراین اشکالی نیز در عبرت گرفتن پیش نمی‌آید. عبرت مهمترین فایده قرآنی تاریخ است. در مسائل و مشکلات می‌توان به بخش‌هایی از تاریخ که با زمان حاضر شباهت دارند رجوع و با مقایسه راه حل را جستجو کرد اما تطبیق که به معنای شباهت بسیار زیاد است، نمی‌تواند کمکی به عبرت آموزی از تاریخ کند. تطبیق اصطلاحی است که استفاده از آن تالی فاسد دارد. اگر در جهت منفی استفاده شود ممکن است باعث ظلم به اشخاص و اگر در جهت مثبت استفاده شود ممکن است باعث گمراهی افراد شود. اگر کسی در فتنه‌ای بصیرت داشت از جهت بصیرت با عمار شباهت داشته و نباید او را عمار زمان نامید چرا که ممکن است پس از این دچار خطاها و اشتباهات فاحشی شده و باعث گمراهی دیگران شود. استفاده نکردن از تطبیق راه عبرت را مسدود نمی‌کند.

 عبارت زمان پریشی در حالت‌های مختلفی به کار گرفته می‌شود؛ یک معنای آن نسبت به مورخی است که مورخ تاریخ گذشته بوده و مطلبی می‌نویسد که بعدها رخ داده یا به فرهنگی اشاره می‌کند که بعدها شکل گرفته است، به این مورخ زمان پریش می‌گویند. معنای دیگر آن ارائه فهم امروزی از تاریخ گذشته است، برای مثال عنوان انقلاب عاشورا زمان پریشی است چرا که انقلاب یک مفهوم مدرن است و در آن دوران رخ نداده است. به عبارت دیگر نسبت دادن چیزی به گذشته است که در آن وجود نداشته، زمان پریشی است. زمان پریشی از آفات عبرت آموزی است به این دلیل که عبرت را به جزئیاتی که وجود ندارند محدود می‌کند در حالی که عبرت در فهم کلیات مسائل رخ می‌دهد.

حجت الاسلام سلیمانی در پاسخ به صحبت های دکتر طاوسی اشاره کردند که با توجه به فرمایشات آقای طاوسی رفتار اهل بیت(ع) را نمی‌توان توجیه کرد، آنجا که فرمودند: اشعث در حکومت امیرالمومنین(ع) مانند عبدالله بن ابی در حکومت رسول الله است و یا امیرالمومنین(ع) فرمودند: مثل مالک نسبت به من مثل من نسبت به رسول خدا است. به نظر می‌رسد منظور آقای طاوسی تطبیق صددرصد نکردن است، ایشان موافق مقایسه با شباهت زیاد هستند و مقایسه با شباهت زیاد نیز همان تطبیق است. 

طاوسی مسروری: اشکال تطبیق این است که مفسد ایجاد می‌کند.

حجت الاسلام سلیمانی به طور قطع منظور از تطبیق، شباهت صددرصدی نیست. بلکه شباهت داشتن در بعضی وجوه منظور است که آن هم برای جلوگیری از مفسده احتمالی باید مشخص شود. مورخ حقیقی کسی است که بتواند شباهت‌های زمان حال و گذشته را دریابد و بداند که جامعه را با چه واژگانی می‌تواند به این شباهت‌ها رهنمون کند. همه جریاناتی که در گذشته وجود داشته امروز نیز وجود دارند نه به این معنا که عین آن جریان هست بلکه به این معنا که روح، سبک و روش آن جریان وجود دارد. برای اینکه جامعه دچار تطبیق نادرست نشود باید معیارهی تطبیق را تبیین کرد.

طاووسی مسروری ادامه دادند توقف در افراد صحیح نیست بلکه باید جریانات را شناخت. اینکه گفته می‌شود وظیفه مورخ علاوه بر توصیف، تحلیل و نتیجه‌گیری است، درست نمی‌باشد بلکه اتفاقا وظیفه مورخ تنها توصیف است و نباید نام آن را کلی گویی گذاشت. درباره فطرت نیز صحیح نیست که گفته شود فطرت به دنبال تطبیق است، هیچ استدلالی این را اثبات نکرده است. درباره رفتار و منش اهل بیت(ع) نیز این توضیح ضرورت دارد که ایشان معصوم بودند و اگر فضائلی را برای کسی مانند عمار ذکر می‌کردند از روی علم به حال و آینده فرد بوده و این تنها در شان اهل بیت عصمت(ع) است. بنابراین نمی‌توان گفت چون اهل بیت اینطور گفتند پس ما هم بگوییم. تطبیق دادن معصوم لزوما به معنای جواز تطبیق برای غیر معصوم نیست. به عنوان مثال تطبیق فتنه ۸۸ با جنگ جمل کاملا اشتباه است چرا که وجه تمایزهای زیادی در این دو واقعه وجود دارد.

وی افزودند که در جریان شناسی شاخص‌های فکری و رفتاری افراد مورد توجه است نه اینکه چه عملی انجام دادند، این معنای تطبیق همه جانبه است.

در خصوص مورخ هم باید گفت توصیف، مرحله اول تاریخ نگاری است اما مراتب بالاتری نیز وجود دارد و آن تحلیل است، مورخی که می‌تواند علاوه بر توصیف، تحلیل و تطبیق کند، دانش بیشتری دارد.

قرآن کریم با ذکر نام افراد و داستان‌هایشان مردم را به تفکر و عبرت آموزی دعوت می‌کند. این به این معنا است که قرآن کریم نیز از روش شبیه سازی و تطبیق در مسائل تاریخی استفاده می‌کند. بنابراین می‌توان گفت تطبیق از نگاه قرآنی نیز صحیح است. در خصوص فطرت نیز یکی از راه‌های شناخت گرایش‌های فطری رفتار اکثریت انسان‌ها است و این کنشگری عمومی در مورد تطبیق مشاهده می‌شود.

طاووسی مسروری نیز ادامه دادند که وظیفه مورخ تاریخ نگاری است و زمانی که وارد عرصه تحلیل می‌شود از قالب مورخ بودن خارج شده است. آن افرادی که مانند شهید مطهری و علامه مصباح به تحلیل وقایع می‌پردازند، به این خاطر است که از قالب مورخ خارج شده و مانند یک فقیه، حکیم و متکلم تحلیل می‌کنند. به یقین تاریخ تحلیلی بهتر از تاریخ توصیفی است اما این کار، کار مورخ نیست. درباره روش قرآن هم نمی‌توان آن را یک روش تطبیقی نامید و صرفا داستان افراد یا اقوام جهت پند گرفتن در قرآن ذکر شده است.

دکتر سلیمانی در پاسخ به سوال اینکه کدام یک از اعمال آدمیان و حوادث تاریخی قابلیت برداشت در همه ادوار و زمان‌ها را دارد و کدام بخش از سیره معصومین(ع) فرازمانی و فرامکانی هستند و قابلیت تطبیق با حوادث کنونی را دارند؟ توضیح دادند بین عبرت و تطبیق ملازمه عقلی وجود دارد، چرا که عبرت بدون تطبیق امکان پذیر نیست. در خصوص رفتار اهل بیت(ع) نیز آنجا که رفتار مربوط به سلیقه شخصی است نمی‌تواند معیار قرار بگیرد، اما آن چیزهایی که در سطح اجتماع از ایشان بروز می‌کند ملاک عمل  و قابل تاسی است.

دکتر طاوسی نیز افزودند که مبنای بحث در نظام جمهوری اسلامی، مذهب تشیع است. اما جمهوری اسلامی باید بداند که قرائت‌های دیگری از تشیع نیز وجود دارد که ممکن است مغایر با قرائت رایج باشد. برای مثال در موضوع ولایت فقیه، برخی حکم ولی فقیه را نافذ و واجب الاطاعه دانسته، برخی آن را در بعضی امور نافذ دانسته و برخی آن حکم را نافذ نمی‌دانند. در موضوع تطبیق یا عدم تطبیق دعوا سر لفظ نیست، بلکه معنای تطبیق و مقایسه دو معنای مجزا از هم هستند. 

دکتر سلیمانی در بخش پایانی بیان نمودند که منظور از عبرت گرفتن، عبرت قابل ملاحظه است. عبرتی که در فتنه‌ها و شرایط بحرانی جامعه هدایت‌گر باشد. عبرت یک امر کلی است اما در شرایط کنونی جامعه بحث تاریخ تطبیقی و تطبیق تاریخی مورد اختلاف است. و حذف تطبیق مساوی سد شدن راه عبرت آموزی است. و در مقایسه هم ممکن است فساد راه یابد. و تاریخ یک منبع معرفت بخش بسیار مهم است و باید از آن عبرت گرفت و فرقی نمی‌کند از مجرای مقایسه یا از مجرای تطبیق عبرت آموزی صورت بگیرد.

دکتر طاوسی مسرور در کلام پایانی خود افزودند عبرت منحصر در فتنه نیست بلکه یک امر کلی است. تمام مقاطع تاریخ می‌تواند عبرت آموز باشد. اما باید توجه داشت مفهومی مانند تطبیق ممکن است منجر به سوء استفاده شود، از این جهت تطبیق وجهی برای استفاده ندارد. عبرت آموزی امری ضروری و حتمی است اما استفاده از تطبیق در این مسئله نادرست است، چرا که ممکن است منجر به فساد شود. به عنوان مثال در مقایسه گفته می‌شود طلحه فلان اشتباه را کرد شما مراقب باشید آن اشتباه را مرتکب نشوید اما گفته نمی‌شود فلان شخص طلحه زمان است. این نامگذاری است که اشتباه است. 

در مقایسه نمی‌گویند این شخص مانند آن شخص است بلکه می‌گویند این شخص در یک جهت مشخص مانند آن شخص است. تطبیق در مقام عمل به خطا می‌رود و درنهایت به برچسب زدن به اشخاص ختم می‌شود.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.