هویت فرهنگی راهکار ممانعت از مهاجرت

مهدیار بیان کرد: بازتولید هویت تاریخی فرهنگی، مهم ترین راهبردی است که باید در راهکارهای ممانعت از مهاجرت داشته باشیم.
هویت فرهنگی راهکار ممانعت از مهاجرت

دومین نشست از سلسله نشست ها با موضوع «در هوای مهاجرت» با حضور میثم مهدیار عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.

میثم مهدیار عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، گفت: در پدیده مهاجرت مسأله اقتصادی مهم است و با توجه به اینکه اقتصاد ایران بیش از دو دهه است که به صورت جدی تر نسبت به اوایل انقلاب زیربار تحریم های کمر شکن و ظالمانه مورد هجمه قرار گرفته است و امکان سرمایه گذاری و زنجیره تولید و توزیع اقتصادی را با چالش هایی مواجه کرده است و در چنین شرایطی فارغ التحصیلان برای یافتن کار با مشکلاتی مواجه می شوند و این موضوع فکر می کنند که در کشورهای دیگر به دنبال شغل و زندگی بهتری باشند.

وی افزود: مهاجرت می تواند زمینه های تاریخی و تمدنی داشته باشد؛ اساسا نسبتی که با تمدن غرب برقرار می کنیم و این نظام مستقر جهانی ایجاب می کند که برای جهان اول بتوانیم نیروی انسانی تربیت کنیم و دانشگاه ها از میان شهروندان جهان سوم استعدادها را گلچین می کنند و آموزش های اولیه را ارائه می دهند تا آنها به جهان اول بروند و با هزینه های حداقلی بتوانند مسائل و مشکلات آنها را حل کنند.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با اشاره به وجه اقتصاد بین الملل چارچوب استعماری گفت: نظام اقتصاد بین الملل ایجاب می کند که آنها تعیین کننده قیمت پژوهشگر هستند، یعنی قیمت پژوهشگر از کشور مبدأ بیشتر باشد؛ یعنی جهان سوم نمی تواند با دستمزدها و امکاناتی که در جهان اول برای پژوهشگران تعیین می شود، رقابت کند، به همین دلیل مغلوب این رقابت می شود و اساسا این جریان مهاجرت شکل می گیرد.

وی افزود: کسانی مستعد رفتن هستند، یک ناترازی در ذهن شان شکل می گیرد، نسبت به فضایی که در آن هستند و جامعه ای که به آن مهاجرت می کنند. ابتدا این ناترازی اجتماعی به دلایل فرهنگی در ذهن شان شکل می گیرد و مهاجرت می کنند.

مهدیار ادامه داد: شاید این پرسش ایجاد شود که اگر بحث اقتصادی است، پس چرا عده ای می مانند و مهاجرت نمی کنند.اگر موضوع اقتصادی، انتخاب عقلانی معیار باشد، پس باید عده زیادی مهاجرت کنند اما این اتفاق رخ نمی دهد و تعداد خاصی مهاجرت می کنند؛ آنهایی که سبک زندگی خاص، فهم خاصی از تاریخ و فرهنگ و هویت خود دارند و ارزوهایی دارند که در آن سو بهتر به آرزوها پاسخ داده می شود.

وی افزود: این سال ها با بررسی مسأله خلقیات ایرانیان و بازنمایی خلقیات ایرانیان متوجه شدم که ژانر خلقیات ایرانیان و گفتمان آن که شکل و شمایل خاصی دارد، در هویت فرهنگی و  اجتماعی مان تأثیراتی گذاشته است و این امر نسبت بسیاری با موضوع مهاجرت دارد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: پرفروش ترین کتاب های حوزه علوم اجتماعی در این مدت درباره خلقیات ایرانیان نوشته شده است که می توان به کتاب جامعه شناسی خودمانی از حسن نراقی یا ما چگونه شدیم از زیباکلام و حتی یادداشت های سریع القلم است؛ این ژانر می گوید که اگر اشکالاتی در توسعه ایران وجود دارد، مربوط به تأسی از خلقیات عمومی ایرانیان است و اگر می خواهیم به توسعه دست یابیم باید این خلقیات ایرانیان را اصلاح کنیم به همین دلیل تمرکز روی خلقیات ایرانیان است و اینکه آسیب های خلقی ایرانیان را برجسته کند و برای اصلاح آنها پیشنهاداتی بدهد.

وی ادامه داد: در این کتاب ها ایرانیان را دروغگو، ریاکار، اهل ستیز و خشونت، جمع گرا نبودن و تک رو قلمداد می کنند و یک سری گذاره ها را ردیف می  کنند و دائم برایش نشانه هایی در ادبیات و امثال الحکم و در داده های پیمایشی می آورند. آنها با بازنمایی این ویژگی های منفی سعی دارند ما را دچارشرمندگی کنند. این شرم انرژی برای تغییر رفتار است. اکثریت آنها راهبرد مشخصی ندارند.

مهدیار گفت: مهم ترین کارکرد این ژانر تاریخ زدایی از تاریخ و تمدن ایران است و کل تاریخ و تمدن ایران را به یک سری دولت ها و یک سری پادشاهان ظالم تعمیم می دهند و بیشتر و وجه استبدادی آنها را برجسته می کنند. آنها هر آنچه که سنتی و تاریخی باشد، نامطلوب قلمداد می کنند. درواقع سعی دارند تا به تخریب هویت تاریخی و ملی ایرانیان بپردازند؛ چراکه وقتی شما گذشته ای نداشته باشید، قطعا آینده ای ندارید زیرا گذشته در آینده است و فهم شما از گذشته است که آینده شما را می سازد و جهت می دهد.

وی افزود: یکی از مهم ترین عوامل فرهنگی این عدم تقارن فهمی است که ما از خود و جامعه خودمان داریم، به واسطه تصوری که از خارج وجود دارد. یعنی همه خوبی های عالم در خارج است و همه مسائل خوب یکجا گلچین شده و در خارج  جمع می شود. این عدم تقارنی که بین فهم ما ازداخل است و تصویری که از خارج داریم، یکی از زمینه های اصلی مهاجرت است و بنظرم یک نوع تاریخ زدایی و هویت زدایی صورت می گیرد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: پارادایم استبداد شرقی یا استبداد ایرانی، مهم ترین چارچوبش جامعه شناسی در ایران است که به نوعی از آن ارتزاق می کنند و به نوعی از دستاوردهای این چارچوب استبداد ایرانی است.

وی ادامه داد: کارکرد فرهنگی این حکومت های استبدادی، استبدادزدگی مردم است و بنظر آنها در شرایط استبداد زدگی هرگونه خلاقیت به نابودی می رود و این خود تأثیرات مختلف دارد. نگاه توسعه گران فقر منابع را مانع توسعه می دانند و به همین دلیل به سراغ واردات تکنولوژی در ایران می روند؛ بنابراین این چارچوب کلی است که ظهور آن ژانر خلقیات است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: چارچوب کلی چارچوبی است که در این شرایط استعماری بر ما تحمیل شده است و برای اینکه بتوانیم در خدمت استعمارگران باشیم، باید چنین تصویری ایجاد شود و با خلق چنین چارجوب هایی ما را در این شرایط نابرابر منفعل کنند تا بتوانیم شهروند خوب نظام جهانی شویم.

وی افزود: پس از مشروطه، عدم تقارن ایجاد شد و روشنفکران اولیه شروع به بازتولید این تصویر کردند، منتها از دهه ۴۰ شمسی این موضوع وارد جامعه شناسی ایران شد و ژانر خلقیات در دهه بیست با صادق هدایت شکل گرفت و بازتولید شد و به گونه ای عقب ماندگی و عدم تقارن بین ایران و نظم جدید بین الملل تثبیت کرد.

مهدیار گفت: کسانی بیشتر تشویق به مهاجرت می شوند که تحت تأثیر این فضا قرار بگیرند و این فضا برآنها غلبه کند؛ کسانی که علقه ای به این تاریخ و فرهنگ و مردم ندارند، امکان بیشتری برای مهاجرت دائم دارند.

وی افزود: بنظرم بازتولید هویت تاریخی فرهنگی، مهم ترین راهبردی است که باید در مسیر ممانعت از موضوع مهاجرت داشته باشیم؛ خودآگاهی که باید نسبت به تاریخ و تمدن ایرانی اسلامی ایجاد شود تا بتوانیم آن را به جوانان عرضه کنیم و آنها بتوانند با این تاریخ و تمدن ایرانی اسلامی همدلی کنند.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: به سیاست گذاران فرهنگی می گویم که ایران تنها کشوری است که این حجم از میراث فرهنگی، مردم شناختی و تنوع را توانسته در خود جمع کند و هیچ نقطه ای از دنیا وجود ندارد که چنین انباشتگی داشته باشد. برای مثال در هر استان چند منطقه ویژه فرهنگی دارد که می توان به استان هایی همچون همدان، زنجان، اصفهان و تهران اشاره کرد.

وی افزود: آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانه های عمومی، صداوسیما و دستگاه های فرهنگی تا چه اندازه توانسته اند این موضوعات را انتقال دهد.

مهدیار گفت: سینمای رانتی که دائم ازدولت وام و حمایت می گیرد، تا چه اندازه توانسته هویت و زمینه تاریخی را انتقال دهد. همه از دیپلماسی فرهنگی صحبت می کنیم اما تا چه اندازه با اشتراکات فرهنگی با افغانستان آشنا هستیم.

وی ادامه داد: اگر این خودآگاهی باشد، افراد هیچگاه به راحتی مهاجرت نمی کند. ما باید میهن پرستی را در میان افراد تقویت کنیم. البته باید گفت که حتی گاهی فرد خود را میهن پرست می داند، اما در صف مقدم ویران طلبی ایران است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: بخشی از این انتخاب سبک زندگی تحت تأثیرمستقیم نحوه حکمرانی است. بخشی دیگر تأثیرفضای اجتماعی و حتی گاهی تحت تأثیر اقلیم می شود. متأسفانه اقلیم ما دچارآسیب شده است. سال ها میزان بارش درکشورسبب مهاجرت روستاییان و کشاورزان به حاشیه شهرها شده است. ما باید حواس مان به محیط زیست، منابع و اقتصاد سیاسی مان باشد که در آن رانت های گسترده ای تولید می شود. برای مثال رانتی که در حوزه پتروشیمی انجام می شود.

وی افزود: عدم تطابق رفتار و گفتمان حاکمان امری مهم و تأثیرگذار است. کسی که ادعای جهادی شدن می کند، اما وسایل زندگی اش را از کشورهای دیگر تأمین می کند، نمی تواند تأثیرگذار باشد، چراکه مردم می بینند و همین امر در سبک زندگی آنها تأثیرگذار می شود.

مهدیار در پایان گفت: یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار، انگاره های فرهنگی است که در تاریخ و فرهنگ کشور است. البته عوامل دیگر هم وجود دارد که تحت تأثیر این انگاره هاست و به شکل مستقیمی روی اقتصاد، اجتماع و سبک زندگی تأثیرمی گذارد.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.