توضیحات
:معنای عرف از دیدگاه فقهی عبارت است از
جریان مستمر سلوک همگانی یا اختصاصی گروهی از افراد جامعه بر انجام یاترک یک کار، خواه در مرحلهی گفتار باشد و خواه در مرحلهی رفتار. کتاب جایگاه عرف در فقه در پاسخ به سئوالاتی در حوزهی عرف (به منزلهی مهمترین عنصر استنباط) و جایگاه و محدودهی کاربرد آن در دانش فقه نگاشته و در چهار فصل تنظیم شدهاست. در فصل نخست پس از ذکر کلیاتی دربارهی ماهیتشناسی عرف و فرق آن با مفاهیم مشابه، گونههای عرف بازگو شدهاست. “اعتبار عرف لفظی و شرایط و موانع اعتبار آن”، “اعتبار عرف عملی و شرایط .اعتبار آن” و “کاربرد و نقش عرف در استنباط احکام شرعی” موضوع فصلهای بعدی کتاب هستند
بسیاری از مباحث فقهی، در برگیرنده مسائل و موضوعات عرفی است؛از این رو کتاب حاضر به بررسی جایگاه عرف درفقه پرداختهاست. در این خصوص عدهای تا آنجا پیش رفتهاند که فقه را مبتنی بر عرف میدانند، و برخی نیز هیچ جایگاهی برای عرف قائل نیستند.
اعتبار عرفلفظی و عملی، تناسب عرف و عقل و پرسشهایی که در باب اهمیت و اعتبار عرف وجود دارند، از موضوعات مهمی است که بایستی مورد بحث قرارگیرد.
نسبت عرف و سیره عقلا چیست؟ آیا احکام شرعی به اعتبار تحول عرف، تغییر میکنند؟ آیا میتوان رویکرد هرمنوتیکی یکسانی به تحولات الفاظی دین و عرف داشت؟ ایا تغییرات عرف عملی موجب تغیر احکام عملی میشوند؟ و به طور کلی نسبت دین و عرف و تاثیرگذاری این دو بر یکدیگر به چه نحوی است؟ این نوشتار در تلاش به پاسخگویی به این سوالات خط اعتدالی را بر مبنای معارف اسلامی ترسیم مینماید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.