توضیحات
کتاب دو جلدی سکولاریسم در پاسخ به سئوالاتی نظیر موارد ذیل تدوین شده است:
– مقصود از سکولاریسم چیست و چه تفاوتی با سکولاریزاسیون و لائیسیزم دارد؟ – با توجه به پیشینه و زمینه های سکولاریزاسیون در جهان غرب و مسیحیت، آیا سکولاریزاسیون در جهان اسلام – به ویژه در جوامع شیعی- امکان پذیر است؟
– پیش زمینه های تحقق سکولاریسم در جهان غرب و مسیحیت چیست؟ – آیا تعریف و تحلیل «دین» و «حکومت» می تواند بیانگر دخالت یا عدم دخالت دین در شئون سیاسی و حکومتی باشد؟
– آیا دین و سیاست اهداف متمایزی دارند؟ – رابطه دین و حکومت چگونه رابطه ای است؟
– چگونه می توان برای انبیاء دو هدف در نظر گرفت (اصلاح دنیا و آخرت) در حالی که این دو در تزاحم با یکدیگرند؟ – آیا دخالت دین در سیاست لغو است؟
– آیا پرداختن به مصالح دنیایی موجب تنزیل و کاهش مقام و منزلت خدا و پیامبران نیست؟ – دین نهادی است اجتماعی یا مقوله ای فرانهادی؟
– اعتقاد به رابطه دین و دولت برآمده از پیش فرض ها و انتظارات معتقدین به آن است و با تغییر آن پیش فرض ها و انتظارات نظریه پیوند دین و دولت مورد تردید قرار می گیرد. – دین از ارایه معرفت عملی که دستمایه بنیادین برنامه ریزی های کلان اجتماعی است ناتوان و ناکام است.
– دین امری فردی و اختیاری است و حکومت پدیده ای اجتماعی و دارای الزام و اجبار است، جمع این دو پدیده چگونه امکان پذیر است؟ – با توجه به این که دین امری فراگیر و انسان شمول است و سیاست مسأله ای منطقه ای و مرزبندی شده، چگونه می توان از سیاست دینی سخن گفت؟
– دین مظهر رحمت الاهی و پیام آور رحمت است و استفاده از زور و خشونت لازمه اعمال قدرت و حکومت؛ در این صورت سازگاری بین دین و حکومت و سیاست چگونه ممکن است؟ – آیا دلایلی از کتاب و سنت مبنی بر دخالت دین در شئون دنیوی بشر وجود دارد؟
– اگر تشکیل حکومت جزء دین و وظایف دینی است، چرا ائمه اطهار(ع) از حکومت کناره می گرفتند و در میان انبوه پیامبران و امامان جز تعداد اندکی به حکومت نپرداخته اند؟ – آیا دین- خصوصاً اسلام- در ساختار نظام دولتی، نظریه ویژه ای دارد، یا در واقع از همان نظام های سکولار و لائیک الگوبرداری کرده است؟
– با توجه به اینکه قدرت و ثروت از عوامل اجتناب ناپذیر حکومت اند، آیا پیوند آن دو با دین موجب ظاهرگرایی و قشریگری در امر دین، و سمیت قرار دادن قرائت واحد، و زدودن مجال طرح قرائت های مختلف از دین، و سرکوب دگراندیشان و لاجرم مانع رشد معرفت دینی نمی شود؟ – آیا دنیوی کردن دین یا دینی کردن حکومت و سیاست، موجب استفاده ابزاری از دین در جهت خواسته ها و منافع سیاسی نمی شود؟
– حکومت دینی و رسمیت دهنده قرائت واحد از دین است و مجال طرح قرائت های مختلف را از بین می برد. آیا این منجر به سرکوب دگراندیشان و مانع رشد معرفت دینی نمی شود؟ – دولت دینی چگونه با حق مشارکت سیاسی مردم سازگار است؟
– مدیریت کارآمد مدیریت علمی است و مدیریت فقهی از کارآیی لازم برخوردار نیست. – آیا دخالت عالمان دین در سیاست با قداست آنان و قداست دین ناسازگار نیست؟ – تجربه تاریخی نشان می دهد که برقراری حکومت دینی نفرت انگیز و موجب گریز از دین است و سکولاریزاسیون سیاست و حکومت مالاً به نفع دین می انجامد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.