تفاوت نگاه اسلام و نگاه غرب به مفهوم «زندگی شهری»

استادی ضمن اشاره به اینکه غرب به دنبال رفاه و توسعه است ولی اسلام به دنبال سعادت و پیشرفت است تصریح کرد: دیدگاه اسلامی رفاه را نقد نمی‌کند ولی می‌گوید این هدف غایی ما نیست و هدف غایی ما سعادت است. در این نگاه درست است شما باید زیست کنید ولی چگونه زیست کردن شما اهمیت پیدا می‌کند.
تفاوت نگاه اسلام و نگاه غرب به مفهوم «زندگی شهری»

استادی ضمن اشاره به اینکه غرب به دنبال رفاه و توسعه است ولی اسلام به دنبال سعادت و پیشرفت است تصریح کرد: دیدگاه اسلامی رفاه را نقد نمی‌کند ولی می‌گوید این هدف غایی ما نیست و هدف غایی ما سعادت است. در این نگاه درست است شما باید زیست کنید ولی چگونه زیست کردن شما اهمیت پیدا می‌کند.

به گزارش کانون اندیشه جوان، نشست «حکمرانی و سیاست‌گذاری شهری» از سلسله نشست های «سیاست شهر» با سخنرانی محمدجواد استادی ۲ خردادماه در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد. متن جلسه از نظر می‌گذرد؛

وی در ابتدا اظهار کرد: من لازم میدانم یک مقدمه عرض کنم و بعد وارد مفهوم حکمرانی و سیاستگزاری شویم. ما در ایران با سه بحران اساسی روبرو هستیم که این بحران ها باعث می شود اجازه پیدا نکنیم در حوزه خیلی از مفاهیم به جلو حرکت کنیم. اصطلاحا این سه بحران را بحران روش، بحران تحویلی نگری و بحران مدنیت می نامند. در بحران روش منظور این است در حوزه های مختلف که درباره اش گفت و گو میکنیم یک روش شناسی درست نمیتوانیم اتخاذ کنیم. منظورم از بحران روش دستیابی به روش هایی است که مبتنی بر مفاهیم بومی خودمان باشد، متناسب با داشته های خود ما باشد. ما معمولا در تلاش هستیم برای کارهایی که انجام میدهیم از روش های وارداتی که مبتنی بر مولفه های خودمان نیست استفاده کنیم. این ما را دچار بحران می کند. تا زمانی که نتوانیم این بحران روش را حل کنیم نمیتوانیم موفق شویم.

وی ادامه داد: بحث بعدی بحران تحویلی نگری است؛ به این معنی که ما مفاهیم را در جایگاه واقعی خودشان استفاده نمیکنیم و آنها را تقلیل می دهیم و کاهش میدهیم و نگاه تحویلی به آنها نگاه می‌کنیم؛ از جمله شهر. ما به مفهوم شهر با یک نگاه تحویلی نگاه می کنیم و آن را در جایگاه واقعی خودش در نظر نمی گیریم.

وی افزود: بحث بعدی بحران مدنیت است که به شهر ارتباط زیادی پیدا می کند و به موضوع حکمرانی مرتبط میشود. تا بر مسئله مدنیت و نگاهمان بر مفهوم مدنیت مبتنی بر داشته های ایدئولوژیک خودمان نگاه نکنیم و نتوانیم تکلیفمان را با آن روشن کنیم دچار مسئله می‌شویم. اساس مفهوم مدنیت به معنی رابطه خود و دیگری است که حوزه شهر را می سازد. ما در رابطه فرد با دیگری دچار مشکل هستیم و تا نتوانیم این را در حوزه ارتباطات حل کنیم بحران مدنیت برطرف نمی شود و شهر به معنای واقعی شکل نمی گیرد.

وی تصریح کرد: مهم ترین دغدغه مشترک جامعه انسانی در درازنای تاریخ مسئله زیست بوده است. مسئله زندگی بوده است. جامعه انسانی با هر ایدئولوژی و اندیشه ای در تمام تاریخ تلاش کرده کیفیت زندگی را ارتقا ببخشد ولی آنچه مهم است این است که مفهوم زندگی در درازنای تاریخ در اندیشه ها و ایدئولوژی های مختلف معنای متفاوتی داشته است و نگاه واحدی نسبت به زندگی وجود ندارد. اینکه بخواهیم از دریچه واحد به زندگی نگاه کنیم و بعد همه حوزه ها را بر اساس آن تعریف کنیم اشتباه است. مثال خودم را میزنم. وقتی انقلاب اسلامی اتفاق می افتد انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است ولی این به چه معناست؟ چرا می گوییم انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است؟ به خاطر اینکه انقلاب اسلامی و حضرت امام نگاهشان این بود تعریفمان از انسان با انسانی که دنیای امروز به ان نگاه میکند متفاوت است و ما تعریف دیگری از انسان داریم و چون انسان را متفاوت میبینم، همه مولفه های زیست انسان و زندگی انسان را متفاوت میبیبنیم. طبیعتا ساختارهایی که زندگی انسان را تشکیل میدهد، چون تعریف ما از انسان متفاوت است، آن ساختارها هم دگرگون میشود و انسانی که در این روزگار با آن مواجه بودیم معنای انسان مادی داشت و الآن هم در جهان غرب همین معنا است ولی انسانی که گفتمان انقلاب اسلامی دنبال میکند انسان الاهی است. اساسا سرنوشت این دو انسان با هم تفاوت دارد.

جناب استادی ادامه داد: مفهوم شهر مفهومی مدرنی است و اساسا در دنیای مدرن از آن صحبت میکنیم ولی در ادبیات بومی ما واژه های مختلفی به کار رفته است و واژه بلد و مدینه را داریم. البته مدینه با بلد فرق میکند. شهر که امروز از آن صحبت میشود یک مفهوم مدرن است. من آن چیزی که امروز از شهر مد نظر قرار میدهیم و تعریف کلی که از شهر وجود دارد را خدمت شما میگویم. اساس به سکونت گاه هایی که زمینه ساز شکل گیری ارتباطات افراد با یکدیگر است شهر میگوییم؛ در واقع به یک فضای جغرافیایی که عده ای از افراد برای حل نیازهایشان کنار هم جمع میشوند و سطح پیشرفته تری از ارتباطات را دارند شهر میگوییم.

وی یادآور شد: ما در تمام تحولات تمدنی نگاه میکنیم که انسان به چه شکلی در یک سکونتگاه زیست کرده است. این در سیر تمدن نقش داشته است. بر این اساس یعنی بر پایه عنصر ارتباطات میتوانیم بگوییم شهر تبلور کالبدی عنصر مهم فرهنگ است یعنی وقتی این ارتباطات، فرهنگ را به وجود می آورد اگر فرهنگ تبلور کالبدی پیدا کند و وجدان جمعی و حیات ذهنی تک تک انسان هایی که در بازه زمانی کنار هم زندگی کردند را ایجاد کند با شهر سر و کار داریم. در واقع شهر محصول ارتباطات انسانی مجموعه از از انسان ها است که حول هدفی مشترک کنار هم زندگی میکنند و دنبال این هستند نیازهای خودشان را تامین کند.

وی افزود: شهر در نگاه اسلامی با آنچه در جهان غرب درباره آن صحبت میکنیم چه تفاوتی دارد؟ ما مفهومی به نام رفاه داریم که برآمده از جهان غرب است، مفهوم دیگری به معنای سعادت داریم. عرض کردیم انسان هایی که امروز در سکونتگاه ها دور هم جمع میشوند و دنبال این هستند که نیازهای خودشان را برطرف کنند شهر را تشکیل می دهند. در جهان غرب و در نگاه علوم انسانی غربی تلاش میشود این انسان به رفاه برسد یعنی نیازهای مادی و نیازهای روانی او که موجب میشود به آرامش برسد برطرف کنند. این رفاه است. تبعا آنها مولفه های زیستی را پیگیری میکند که رفاه را برای شخص فراهم کند ولی نگاه اسلام این نگاه را کامل نمیداند؛ البته نه اینکه رفاه را نقد کند ولی میگوید این هدف غایی ما نیست و هدف غایی ما سعادت است. البته اخیرا در بحث الاهیات شهر این مباحث کم کم دارد وارد می شود. پس نگاه اسلامی میگوید ما دنبال سعادت انسان هستیم و فقط دنبال تامین نیازهای مادی او به هر قیمتی نیستیم. ما مفهومی به نام تعالی و سعادت داریم و ابعاد معنوی انسان باید در کنار ابعاد مادی وجود او دیده بشود.

وی در پایان گفت: غرب دنبال مفهوم توسعه است اما در نگاه اسلامی، مقام معظم رهبری مفهوم پیشرفت را در مقابل مفهوم توسعه تعریف میکنند. مفهوم پیشرفت به معنی سعادت است، یعنی نگاه اسلامی سعادت انسان را در نظر میگیرد ولی نگاه غربی نگاه صرفا مادی دارد. یک مثال بزنم. ما دو مفهوم داریم یکی زندگی اجتماعی و دیگری زندگی فرهنگی. زندگی اجتماعی حاصلش رفاه برای انسان اجتماعی است. وظیفه علوم انسانی این است که بتواند زندگی اجتماعی را تعریف کند و آن را محقق کند. این همان زیستن است یعنی نیازهای حیاتی شما تامین شود و بتوانید به شکل مطلوبی زندگی کنید. اما یک مفهوم دیگری داریم به نام زندگی فرهنگی که این همان نگاه اسلامی است. این میگوید درست است شما باید زیست کنید ولی چگونه زیست کردن شما اهمیت پیدا می‌کند و خود زیست مقصود نهایی ما نیست؛ یعنی ما نیامدیم فقط متولد شویم و زندگی کنیم بلکه چطور زندگی کردن اهمیت دارد. نگاه اسلام همین است. تفوت نگاه غربی با نگاه اسلامی در همین حوزه است.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.