اگر از منظر «ابتکار» به جریان تغییر و تحولات علمی نگاه کنیم و تاریخ علوم انسانی را با مدد گرفتن از رویکرد اسلامی مورد توجه قرار دهیم، میبینیم که معمولاً افراد و نهادهایی دارای تأثیرات بالا و مؤثر بودهاند که توانستهاند از قوه ابتکار خودشان، متناسب با شرایط و مقتضیات زمانی، استفاده کنند.
چهار دسته بازیگران قلمرو علم
اگر از این منظر به وضعیت بازیگران حوزه علم نگاه کنیم، میتوان آنها را به چهار دستهی اصلی تقسیم کرد:
دسته اول: طراحان یا راهبران. اینها نهادها یا افرادی هستند که قوه ابتکار را بهغایت استفاده میکنند و میتوانند در مقاطع مختلف زمانی «ریلگذاریهای علمی» را در جامعه انسانی انجام دهند. گاهی الگویی را جا میاندازند، یا چهبسا روشهایی برای تولید علم در حوزههای مختلف طراحی میکنند که بسیار مؤثر است. آنها مبنا، پلتفرم یا ریل اولیه را فراهم میکنند و سایر بازیگران در این زمینِ بازی نقشآفرینی میکنند؛ یعنی راه و روش و شیوه و جهت را معین میکنند. تعدادشان اندک است، اما تأثیراتشان بسیار زیاد است.
دسته دوم: رهبران. اینها کسانیاند که بعد از طراحان میآیند و کار رهبری را انجام میدهند. یکی راه را نشان میدهد و دیگری رهبری مسیر را برعهده میگیرد. هر دو لازماند و مکمل هم؛ در کنار هم یک جریان مؤثر را شکل میدهند. اگرچه این دسته چارچوبهای اولیه را تعیین نکردهاند، اما در استحکام و ترویج آن بهشدت مؤثرند. بسیاری از کشورهایی که در علم پیشرفت کردهاند در همین دسته بودهاند.
دسته سوم: پیروان. اینها در همان جریان علم و با همان فرضیهها و نظریههای موجود کار میکنند، اما آن را توسعه میدهند. بسیاری از تولیدات علمی، محصول کار این دسته از بازیگران است. یکی از نکات جالب و البته قابل تأمل در روزگار ما این است که سهم بسیاری از سنجهها و بازیگران علمی روی همین دسته سوم متمرکز شده است.
و دسته چهارم: مصرفکنندگان. اینها نقشی در تولید علم ندارند، ولی بههرحال ظهور و نمود خروجیهای علمی در این کشورها زیاد است. در ظاهر خودشان را بهرهمند نشان میدهند اما در واقع، علم بهمعنای واقعی را عرضه نمیکنند؛ فقط امکانات یا شرایط «مصرف علم» را دارند و برای همین هم هست که توسعه علمیشان شکننده یا وابسته است.
ابتکار ایرانی در رقابتهای علمی
دستهبندی چهارگانه از این جهت مهم است که اگر ما بخواهیم واقعاً وارد جریانهای اصلی علم بشویم، باید بدانیم که حوزه «رقابتهای علمی» چند کلاس دارد. ما هنوز در برخی از این کلاسها حضور نداریم. مثلاً کلاس رقابت برای ابتکارات علمی، مخصوص بازیگرانی است که نظام علمی و معرفتی را استوار میکنند و انرژی بقیه را هم جذب میکنند. تلاش ما این است که وارد همان دسته یا کلاس اول شویم و به علم ارج بنهیم.
بررسی انتقادی تحولات علمی جامعه ما در چهار دهه گذشته نشان میدهد که ما نهادها و سازمانهایی داشتهایم که با روحیهی ابتکار تربیت شدهاند و فعالیت کردهاند؛ ثمراتش را هم دیدهایم. مثلاً ما متوجه شدهایم که نسل جوان ویژگیهایی منحصر به فرد داشته و دارد؛ زبان خاصی و نظام تجزیه و تحلیل منطقی خاصی داشته و همه این مؤلفههای خاص ـ که نمیخواهیم بگوییم درست است یا نادرست ـ چیزهایی را به ما دیکته کرده: اگر میخواهید با جوانان گفتوگو کنید، باید قالبهای متفاوتی را ـ از انتخاب موضوع گرفته تا نحوهی بیان و تبیین ـ انتخاب کنید.
جایگاه کانون اندیشه جوان
آنچان که من در تاریخ فعالیتهای کانون اندیشه جوان دیدهام و با محصولاتش آشنا بودهام، میتوانم بگویم که اندیشه اولیهای که به تأسیس چنین نهادهایی انجامیده، اندیشه پختهای بوده است. کانون اندیشه جوان در واقع با ملاحظه این مسئلهی مهم تأسیس شد. از این رو، خود این طرح و پروژه را برای جمهوری اسلامی، یک پروژه ابتکاری، مهم و درخور توجه میدانم. اما این دستاورد و مؤلفههای آن باید صیانت شود؛ و باید بتواند مؤلفههای ابتکاریاش را متناسب با شرایط جدید حفظ کند. طرح تأسیس کانون، یک طرح ابتکاری بوده اما اگر بتواند بهصورت ابتکاری هم به حیات خود ادامه دهد، بهطور طبیعی بسیار مؤثرتر و مفیدتر خواهد بود.
جامعه علمی در جمهوری اسلامی ایران، نیازمند تقویت هرچه بیشتر این رویکرد و روحیه ابتکاری است. ما ظرفیتهایش را داریم. اقدام به چنین کارهایی، پسندیده و برای آیندهی انقلاب اسلامی ما ضروری است.
امیدواریم همچنان که تا به امروز از کانون اندیشه جوان دیدهایم، بیش از گذشته بدرخشد و شجره طیبهای باشد که در آینده هم ثمرههای نیکو برای اندیشهی اسلامی، بهویژه برای نسل جوان ارائه دهد.
پاسخها