مصدق و آمریکا در معادلات جهانی با حضور دکتر سیروس فیضی در کانون اندیشه جوان بررسی شد.
سیروس فیضی مطرح کرد؛
کودتای ۲۸ مرداد؛ دسیسه ای آمریکایی و انگلیسی
اتحاد آمریکا و انگلیس علیه ایران برای حفظ و به دست آوردن امتیازات بیشتر نفتی بود که منجر به کودتای ۲۸ مرداد می شود.
نشست پشت پرده کودتا «مصدق و آمریکا در معادلات جهانی» با حضور سیروس فیضی عضو هیات علمی دانشگاه تهران، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به دوران قاجار اظهار داشت: در دوره قاجار، ایران در جنگ با روسیه شکست خورد و نتیجه این شکست تضعیف قدرت نظامی و اقتصادی کشور بود. همچنین ناتوانی دولت قاجار سبب شد روز به روز ایران تواناییهای خود را در عرصههای مختلف را از دست بدهد، برای مثال قدرتهای محلی که در نقاط مختلف ایران دارای اسم و رسم بودند و میتوانستند به دولت ملی کمک کنند همگی به دلیل استبداد خاص خاندان قاجار از بین رفتند و توان ایران نابود شد به گونهای که یک دگردیسی در هویت ملی ایران به وجود آمد.
فیضی عنوان کرد: یکی از دلایلی که سبب شده تا کنون ایرانیان خاندان قاجار را قبول نداشته باشند این بود که آنان تا مرز نابودی با همه گروهها میجنگیدند و آنان را نابود میکردند، لذا مهمترین پشتیبانان ملی خود را از دست دادند. ایران در دورههای بعد نیز با قضایای دیگری چون جنگ هرات و قضیه افغانستان و درگیریهای جنوب کشور روبرو شد که آنها نیز از دیگر دلایل شکستهای بعدی ایران محسوب میشد تا جایی که ایران بین روسیه و انگلستان گرفتار گشت و این دو کشور در تمام امور ایران تسلط پیدا کردند بر همین اساس از سوی آنان مرتب قراردادهای نظامی بر ایران تحمیل میشد و امتیازات اقتصادی و نظامی میگرفتند؛ در حقیقت ایران در این دوره هیچ توان و قدرتی نداشت.
وی افزود: کسانی مانند قائم مقام فراهانی و امیرکبیر سعی داشتند توان و قدرت ایران را احیا کنند برای همین امیرکبیر با طرح تشکیل نیروی سوم مجموعهای از اقدامات داخلی را برای احیای قدرت ملی ایران انجام میداد. وی معتقد بود در زمینه روابط خارجی باید تنوعی ایجاد و قدرت دیگری را به وجود بیاورند تا بتوانند توان و قدرت آن دو کشور را از بین ببرند یا تضعیف کنند.
این استاد دانشگاه درباره سابقه شکل گیری رابطه ایران و آمریکا اظهار داشت: امیرکبیر از همان زمان به دنبال استفاده از نیروی سوم و کشاندن نیروهای دیگر به داخل کشور بود تا قدرت روس و انگلیس تضعیف شود. در همین راستا سال ۱۸۵۱ امیرکبیر به سفیر ایران در استانبول سفارش میکند با سفیر آمریکا یک قرارداد دوستی ببندد و این کشور را متعهد کند در خلیج فارس کشتیرانی داشته باشد تا انگلیس که کشتیرانی خلیج را به دست گرفته تضعیف شود. البته آمریکاییها در آن دوره آمادگی برقراری روابط را نداشتند.
ایشان یادآور شد: اما آمریکا مجموعهای از اقدامات از جمله فعالیتهای تبلیغی و ساخت مدارس را در ایران انجام میداد به همین منظور آمریکاییها در برخی از نقاط کشور حضور داشتند. ناگفته نماند آمریکاییهایی که از قبل برای تبلیغ به ایران آمده بودند اغلب مبلغان مسیحی بودند که تلاش داشتند برای خود در ایران پایگاه و کلیسایی تأسیس کنند. همین امر سبب شد امیرکبیر به تقویت روابط ایران و آمریکا فکر کند و سال ۱۸۸۳ ایران و آمریکا رسماً سفرایی را بین خود مبادله کردند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: نیاز رسمی ایران به آمریکا مجموعهای از کمکهای اقتصادی، صنعتی و نظامی بود. در کنار این مهم مسئولان آمریکایی تلاش داشتند بسیار نرم کمکهای فرهنگی و آموزشی را نیز مطرح کنند چرا که دوست داشتند این برنامهها در ایران اجرایی شود. بنابراین وقتی میخواهیم از تاریخ نفوذ آمریکاییها به ایران صحبت کنیم باید به برنامههای فرهنگی و آموزشی آمریکاییها که بسیار پررنگ و مثبت جلوه داده میشود توجه کنیم.
فیضی به دوران دکتر مصدق اشاره و بیان کرد: دوره دکتر مصدق بسیار متفاوت از دوران امیرکبیر است چرا که در آن دوره ایران بسیار تضعیف شده بود و آمادگی دفاعی نداشت در حالی که در دوره رضا شاه ایران به صورت یک جانبه به انگلستان گرایش پیدا میکند و روسیه که در آن زمان به شوروی معروف بود را نادیده میگیرد و چون شوروی در آن زمان قدرت نفوذ و جایگاهی نداشت قادر نبود اقداماتی خارج از مرزهای خود انجام دهد لذا در آن دوره انگلیس به عنوان تنها قدرت جهانی شناخته میشود. دوران مصدق دورانی است که برخی افراد در سیاست ایران علاقمند بودند شورویها را به ایران بکشانند و از این طریق نفوذ انگلیسیها را کاهش دهند از این رو دوران مصدق دورانی است که ایران شاهد تسلط انگلیس بر ایران است.
وی افزود: در این دوره آمریکا بسیار قدرت پیدا کرده و به ایران نفوذ دارد اما با این وجود انگلیس در خلیج فارس جولان میدهد و حاضر نیست امتیازات نفتی خود را از دست بدهد. دکتر مصدق نیز با بهرهگیری از حزب توده تلاش میکرد آمریکا را تحریک کند تا مانع یکه تازی انگلیس شود. مشکلی که در دوره مصدق وجود داشت پس زدن نفوذ انگلیس در ایران بود برای همین او علاقمند بود که این کار را با آمریکا انجام دهد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران بیان داشت: بعد از جنگ جهانی دوم، انگلستان به شدت تضعیف شده بود تا جایی که در قراردادهای نفتی ایران به هیچ وجه حاضر نشد به آمریکاییها امتیازات نفتی بدهد. بنابراین هر گونه تلاشی که آمریکاییها برای حضور و کسب امتیاز نفتی ایران انجام میدادند پس میزد از این رو آمریکاییها در قضیه کودتای ۲۸ مرداد تلاش داشتند امتیازات نفتی بیشتری را کسب کنند.
استاد دانشگاه ادامه داد: برداشتهایی درست و نادرست در زمینه ملی شدن صنعت نفت ایران وجود دارد اما واقعیت این است که انگلیسیها بسیار خسیس بودند و حسابرسی داشتند که مبادا سهم خودشان را از نفت به دست نیاورند از این رو بعد از ۲۸ مرداد حاضر میشوند با آمریکاییها توافق داشته باشند و کنار بیایند.
این محقق و پژوهشگر خاطرنشان کرد: ایران همیشه مقداری ممنوعیت ورود به محدودههای قدرت را داشت، برای مثال مسئله تجارت یکی از پرسودترین اقدامات اقتصادی است که میتوان با قدرتهای بزرگ انجام داد از این رو اگر کشوری بخواهد بازار اقتصادی در جهان به دست بیاورد و قدرتهای بزرگ در آنجا حضور نداشته باشند برای همین آنان اجازه تجارت به دیگر کشورها مانند ایران را نمیدادند و تجارت همیشه برای ما ممنوع بوده است به خاطر همین ما ناچار بودیم برای اینکه به قدرت برسیم با قدرتهای جهان همسو شویم.
این پژوهشگر تاریخ معاصر اضافه کرد: اما اینکه ایران بخواهد به قدرتی نزدیک شود این مسئله دیگری است برای همین انگلستان اجازه نمیداد ایران به این کشورها نزدیک شود چون اگر نزدیک میشد به بازارهای تجاری دست مییافت. بسیاری قدرت های بزرگ چهان معتقد هستند ایران کشوری است که اگر بخواهد به پول برسد آن را به قدرت نظامی تبدیل میکند ولی کشورهای دیگر این استعداد را ندارند.
وی در پایان گفت: محمدرضا پهلوی فردی بود که از انگلیسیها بدش میآمد و معتقد بود که آنان پدرش را تحقیر کردند از همین رو همواره به دنبال این بود که خود را از انگلیسیها دور کند و به آمریکا نزدیک شود. زمانی که جنگ جهانی دوم آغاز شد و آمریکا بر ایران تسلط یافت خواه ناخواه پهلوی بسیار خرسند شد و زمانی هم که دید مصدق تمایل به آمریکا دارد به این کار علاقه نشان داد.
پاسخ