باباپور:
رسانه ابزار ایجاد و تداوم قدرت است
رویکرد سلبی، تکروی، سلیقه گرایی، اکنون زدگی و رقابتهای نابجا در مواجهه با فضای رسانه محکوم به شکست است.
نشست «بررسی تاثیرات روانشناختی رسانه»، با حضور عطاالله باباپور، محقق و پژوهشگر حوزه رسانه، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به معنا و مفهوم وظایف رسانه، اظهار داشت: رسانه در معنای عام به هر چیزی که دارای پیام است اطلاق میشود اما برای ما اینجا در دو معنای رسانههای گروهی مانند رادیو، تلویزیون، اینترنت و معنای رسانه های اجتماعی مورد توجه است. رسانه وظایف مختلفی از جمله هدایت و رهبری، اطلاع رسانی، آموزش، تبلیغ، تفریح و سرگرمی دارد و در عمل به این وظایف از تاثیرگذاری بسیار بالایی برخوردار است. تاثیرگذاری رسانه به زمان پیدایش آن برمیگردد و همانطور که مک لوهان میگوید رسانه پیام است به همان قطعیت میتوان گفت رسانه قطعا دارای تاثیر است. باید توجه داشت که رسانه علت تامه برای دگرگونیهای اجتماعی نیست. در حقیقت رسانه ابزاری است که فرهنگها، باورها و ارزشها را میسازد، تغییر میدهد و آنها را با چالشهای مختلف مواجه میکند. صاحبان رسانهها در این عصر به دنبال استفاده از این ظرفیت برای منافع و ارزشهای خود هستند. آنچه که به تاثیر متقابل در حوزه رسانه و مخاطب جهت میدهد میزان درک، مهارت و سواد رسانهای زنجیره این ارتباط است.
باباپور با بیان نظریههای جامعهشناختی در حوزه رسانه، ابراز داشت: سه نظریه جامعه شناختی در حوزه رسانه وجود دارد؛ نظریه اول معتقد است رسانه دارای اثر نامحدود و قدرت مطلق است، در این نظریه مخاطب منفعل فرض میشود. در نظریه دوم رسانه دارای اثری محدود و مخاطب فعال و هوشیار است و در نظریه سوم میان مخاطب و رسانه تعادل برقرار است به این شکل که در این نظریه هم رسانه دارای قدرت است هم مخاطب هوشمند است. در این نظریات کنش مخاطب بسیار اثرگذار و تعیین کننده است. به نظر میرسد باید از یک مدل ثابت و الگوی مشخص در این ارتباط دو سویه خارج شد. امروز مخاطب فعال شده، آگاهی، سواد رسانهای و استفادهاش از رسانه زیاد شده و خود پیام تولید میکند، بنابراین باید الگوریتم و الگوهای منعطفی در این ارتباط دو سویه تعریف کرد. از این جهت به نظر میرسد نظریه سوم منطقیتر و کاربردیتر است.
این محقق با اشاره به ارتباط میان مخاطب و رسانه و نحوه اثرگذاری رسانه در عصر حاضر، مطرح کرد: در عصر حاضر فضای رسانه فضای دیالوگ و ارتباط مخاطب و رسانه دو سویه شده است. در چنین فضایی رسانه و مخاطب مدام در حال عوض کردن جایگاه خود هستند. چنین فضای پیچیدهای تعریف الگوریتم را امری ضروری میکند چرا که هر لحظه ممکن است جای مخاطب و رسانه عوض شده و این زمین تحلیلها و برنامهریزیها را تغییر می دهد. در بحث روششناسی در علوم ارتباطات تکنیکهای مختلفی در خصوص اقناع، تبلیغات، هدایت عمومی و اطلاع رسانی ابداع شده و جنگ نرم، عملیات روانی و تهاجم فرهنگی با همین روشها و تکنیکها انجام میشود. برخی از این تکنیکها بزرگنمایی، برچسب زدن، شدت، تکرار، ترس، طنز و نقل قول هستند.
ایشان در ادامه گفت: برای مثال تکنیک تکرار قدمت بسیاری دارد و وزیر تبلیغات هیتلر در نظریه تزریقی به نوعی از این تکنیک به صورت خاص استفاده کرد و در زمان خود از آن جواب گرفت. این تکنیک امروزه در حوزه تبلیغات تجاری دارای تاثیرات بسیار زیادی بوده است. مثال واضح دیگری که میتوان برای تکنیک تکرار در حوزه سیاسی ذکر کرد مسئله برجام است، سیاسیون در آغاز مذاکرات با استفاده از تکنیک تکرار سعی کردند برای مسئله مذاکرات بار معنایی مثبت در اذهان ایجاد کرده و با همین روش مردم را با خود همراه و سیاست خود را پیش ببرند.
باید توجه داشته باشیم که آمیخته شدن این تکنیکها با ظرفیت رسانههای اجتماعی زمینه تاثیرات شگرفی را ایجاد کرده است، دیدیم که در جریان بیداری اسلامی برخی صاحب نظران آن را انقلاب فیس بوکی و تویئتری می نامیدند.
این فعال رسانه ای با اشاره به آینده رسانهها، بیان کرد: در بحث آینده رسانهها توجه به چند واژه کلیدی حائز اهمیت است. از جمله این واژگان دیالوگ، وب های پسایک، هوش مصنوعی، اینترنت ماهوارهای، اینترنت اشیاء، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، بلاک جین، فضای سایبر و متاورس و مانند آن هستند.رسانه ها در آینده در اتمسفری که میان این مفاهیم و موضوعات شکل می گیرد زیست می کنند، بازتولید می شوند و توسعه می یابند.
دنیای آینده رسانه ها، دنیایی است که دیگر شما را تنها با اطلاع رسانی و محتوا تحت تاثیر قرار نمی دهند بلکه از فرآیندها در این زمینه نیز استفاده می کنند. آنها با هوش مصنوعی، بیگ دیتا و گچت های هوشمند به استقبال شما می آیند و تحت تاثیر و کنترل قرارتان می دهند. این روزها بسیاری ازتکنیک های تبلیغات و عملیات روانی برای ترغیب شما به استفاده از این فضا و احساس نیاز به آن استفاده می شوند.
البته نمی بایست به این فضا نگاه منفی داشت اما برای در امان ماندن از آسیبهای این فضا و همچنین استفاده از آن بعنوان یک فرصت باید مواجهه مان با این فضا همراه با سواد رسانهای و فرهنگ استفاده از پیش تعیین شده باشد.
وی افزود: فضای این رسانهها می تواند فرصتی برای زندگی بهتر و ترویج ارزشها باشد اما لازمه آن کار ایجابی است و در این فضا تا حد امکان باید از کار سلبی پرهیز کرد. مصداق کار ایجابی تنها فرهنگ سازی بومی سازی نیست بلکه فراتر از آن تولید علم، فرهنگ و فناوری در این فضا اهمیت بسیار زیادی دارد. نظریات و پیش بینی دانشمندان مانند تافلر درباره موج سوم عصر الکترونیک و اطلاعات و جوزف نای درباره قدرت هوشمند مدام ملموس تر و پر اهمیت تر به نظر می رسد و با توجه به سمت و سوی تکنولوژی های رسانه ای باید گفت فضای آینده فضای فناوریهای دیجیتال و قدرت هوشمند است.
این پژوهشگر با بیان اینکه رسانه ابزار قدرت است، گفت: رسانه ابزار قدرتمندی برای ایجاد و اعمال قدرت و در این مسیر در حوزههای مختلف سیاست، فرهنگ و اقتصاد از آن استفاده میشود. اما با توجه به فضای تعاملی رسانه ها کمی قاعده بازی تغییر کرده و دچار چالش شده است. امروز هم رسانه ابزاری برای تقویت هژمونی و استعمار فرانو است و هم و هم رکن چهارم دموکراسی، هر چه مخاطبان هوشمند تر شده و قدرت رسانه های اجتماعی بیشتر می شود قدرتمندان احساس ضعف بیشتری میکنند و در این ارتباط کسی دست برتر را دارد که از این ابزار قدرت بهتر بتواند استفاده کند. واقعیت این است که هنوز این ابزار قدرت در دست کسانی است که قدرت، پول و رسانه را در اختیار دارند. در ارتباط با این فضا است که قدرتمندان در مقابل این چالش همواره خود را در حوزه رسانه و فناوری به روز کرده و تئوری پردازی می کنند تا بتوانند همچنان قدرت خود را حفظ کنند.
باباپور با بیان اینکه رسانهها همواره در دست قدرتمندان بوده و خواهد بود، اظهار داشت: غولهای رسانهای در ارتباط با قدرتمندان هستند و افکار عمومی را مدیریت میکنند. نمیتوان گفت رسانهها صرفا ابزار کنترل و مدیریت افکار عمومی قدرتمندان بوده و در دموکراسی تاثیر ندارند در واقع هر چه مخاطبان آگاهتر شود کنشگری او در رسانه منفعت بیشتری خواهد داشت. اما هنوز این موازنه برعکس نشده و قدرت در دست صاحبان رسانه است. زمانی میتوان بر این فضا غلبه کرد که بتوانیم در فضای تکنولوژی و رسانه برای خود قدرت و هژمونی ایجاد کنیم.
این محقق با اشاره به حدود آزادی در فضای رسانه و نقش دولتها در مدیریت این فضا، عنوان کرد: هیچ دولتی آزادی مطلق بدون هیچ نظارت و کنترلی را نمیپذیرد، درحقیقت این اصل قابل اجرا نیست. بلکه آزادی بیان در چارچوب مشخصی تعریف میشود، مخاطب نیز در این چارچوب می تواند کنش داشته باشد. در هر کشوری که آزادی عمل در رسانه، بدون چارچوب باشد به طور طبیعی بسیاری از اصول و ارزش های اخلاقی زیر پا گذاشته میشود. بنابراین دولتها اجبار دارند که این فضا را کنترل کنند.
مرسوم است که درباره نقش دولت در مدیریت رسانه های داخلی و مواجهه با رسانه های خارجی از افزایش سواد رسانهای، حمایت از رسانهها و تولید محتوا سخن می گویند اما اگر بخواهیم به درستی به این نقش بپردازیم باید به دو حوزه سخت افزار ی و نرم افزاری توجه داشته باشیم و برای این دو حوزه، میان فرآیند و رویکردهای ایجابی و سلبی رویکرد ایجابی را انتخاب کرده و اصل قرار دهیم. ما نیازمند رویکرد ایجابی در حوزه خدمات زیرساخت ارتباطی، خدمات زیر ساخت اطلاعاتی و خدمات پایه کاربردی هستیم.
وی افزود: می بایست در سه حوزه دیوایس، پلتفرم و محتوا به روز و آینده نگر باشیم و از اکنون زدگی ای که دچار آنیم رها شویم. اگر از الان به قانونگذاری، فرهنگ سازی و تامین زیر ساخت تکنولوژی هایی که با آنها مواجه خواهیم شد، پرداختیم در جنگ نرم پیروز شده، در قدرت نرم دست برتر را داشته و در خدمت رسانی به شهروندان در زمینه هایی چون شهر هوشمند موفق خواهیم بود.
ایشان ادامه داد: امروز رویکرد سلبی محکوم به شکست است، باید از تکرویها،سلیقه گراییها،مصلحت اندیشیها، اکنون زدگی، رقابتهای نابجا و موازی کاری در این حوزه پرهیز کرد. نباید تجربه ای که بر سر فیلتر تلگرام و فرصت سوزی پیام رسان ها از این موقعیت داشتیم، تکرار شود.
وی در پاسخ به سوالی پیرامون سطحی شدن مخاطب در برابر رسانه گفت: متاسفانه از آسیب های رسانه های اجتماعی برای مخاطبان سطحی سازی آنان است و هر چه پیش برویم این وضعیت بغرنج تر خواهد شد، در برابر این فضا این مخاطب است که باید هوشمند بوده و آگاهی و سواد رسانهای خود را بالا ببرد. اگر مخاطب منفعل باشد از این فضا آسیب خواهد دید و تحت تاثیر آن سبک زندگیش نیز تغییر خواهد کرد.
این پژوهشگر در پایان در پاسخ به سوالی دیگر پیرامون آسیب رسانه ها برای کودکان خاطرنشان کرد: امروز یکی از مسائل و چالشهای اصلی والدین اثرات مخرب رسانه بر کودکان است. به نظر میرسد بهترین روش مواجهه با این فضا دوری از دو سر طیف آزادی و ممانعت در استفاده است به این معنا که والدین از قطع ارتباط کامل فرزندان و آزادی کامل در این فضا جدا خودداری کرده و فضا را به لحاظ زمان، محتوا و نوع استفاده مدیریت کنند که اگر مدیریت صحیحی صورت نگیرد قطعا فرزندان در حوزه هایی چون سلامت روان، یادگیری و هوش هیجانی با مشکل مواجه میشوند.والدین می بایست برای سرگرم سازی و آموزش کودکان فراتر از وسایل ارتباط جمعی از رسانه ها و ظرفیت هایی چون وسایل بازی و بازی های گروهی بهره ببرند.
پاسخ