نشست «اندیشه سیاسی شیعه در دوره غیبت» با حضور حجت الاسلام محسن مهاجرنیا عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به چالشهای عصر غیبت، اظهار داشت: مهمترین چالش عصر غیبت، خود پدیده غیبت است. غیبت در حقیقت منعکس کننده دو امر مهم است؛ مسئله اول انتقال از معصوم به غیر معصوم است در این امر رهبری و امامت امت و مکتب اهل بیت(ع) از امام معصوم به غیر معصوم منتقل میشود و مسئله دوم انتقال از نصوص جاریه و متون اصلی دین به سمت عقل اجتهادی است. این دو پدیده برای اولین بار بحرانی اساسی برای مکتب شیعه ایجاد کرد آن هم در شرایطی که شیعیان و مکتب اهل بیت به شدت تحت فشار و حاکمیت جور و ظالمانه عباسیان قرار داشتند. این شرایط بسیار سختی برای شیعه و چالش بسیار بزرگی است. کتابهایی که در این دوران نوشته شده از این دوره به عصر حیرت و سرگردانی تعبیر میکنند. با اینکه از قبل در روایات اهل بیت این دوره پیش بینی شده بود اما به هر حال علما به یک تحیری مواجه میشوند که بالاخره چه کسی باید رهبری امت را به دست بگیرد و جامعه را اداره کند.
مهاجرنیا ادامه داد: اخباریگری در همین دوره به وجود آمد به این معنا که علما به سرعت به سمت جمعآوری میراث فرهنگی ائمه و روایاتی که باقی مانده بود رفتند. به مدت صد سال کتابهای اصلی تشیع در همین دوره شکل گرفت و مرحوم کلینی، مرحوم صدوقین و شیخ طوسی متعلق به همین دوره هستند. چالش عصر غیبت علما را به این فکر فرو برد که باید تدبیری بیاندیشند و کاری انجام دهند که مکتب اهل بیت حفظ شود. در این دوران اولین فقیهی که با نام پایهگذار اندیشه سیاسی رسمی شیعه میتوان از او نام برد شیخ مفید است. اولین نظریهای که در اندیشه سیاسی شیعه توسط شیخ مفید ارائه شد، با عنوان نظریه دولت در دولت معروف شد. در آن دوره که حاکمیت عباسیان در جامعه حاکم بود شیخ مفید فتوایی داد بر این اساس که تمام فقهای شیعه در این شرایط بحرانی که با آن مواجه هستیم ولایت دارند و حق دارند که در هر منصبی هر کاری که از دستشان برمیآید انجام دهند و هر پیشنهادی از طرف خلافت عباسی به آنها داده شد باید بپذیرند و مسئولیت را قبول کنند تا به این وسیله بتوانند کاری از پیش ببرند.
این پژوهشگر با بیان اینکه فتوای دولت در دولت شیخ مفید مجوز شکلگیری تشکیلات شیعی در درون دولت عباسی بود، ابراز کرد: فتوای شیخ مفید ویژگیهای خاص خود را داشت، در حقیقت شیخ مفید در این فتوا ولایت فردی را مطرح نمیکند بلکه اعلام میکند هر فقیهی که شرایط فقاهت داشته باشد در هر مسئولیتی که به او بدهند ولایت شرعی دارد و از طرف امام زمان(عج) مشروعیت دارد در همان بخش اعمال ولایت کند. این فتوا تاثیر بسیار بزرگی در مکتب اهل بیت داشت به طوری که ۶۰۰ سال تا دوره صفویان در ایران به عنوان مبنای اندیشه سیاسی تشیع برای برون رفت از چالشهایی که ناشی از غیبت به وجود آمده بود، محسوب میشد و کاربرد داشت. این فتوا باعث شد شعیان در برهههای مختلف حتی در مقابل حمله مغولان مکتب اهل بیت را حفظ کنند و توانستند کاروان تشیع را از میان بحران سختی که حاکمیت استبداد ایجاد کرده بود، نجات دهند. این مهمترین دوره اندیشه سیاسی شیعه است. دیدگاه شیخ مفید به عنوان اولین نظریه دولت اسلامی شیعی که تحت عنوان ولایت فقیه مشروعیت دارد، مطرح میشود و ۶۰۰ سال ادامه پیدا میکند.
ایشان با اشاره به تلاش همه علمایی که در آغاز عصر غیبت حضور داشتند، عنوان کرد: در شرایط بحرانی آغاز عصر غیبت همه علمای شیعه بدون استثناء کارهای بزرگی انجام دادند اما آنچه که به یک مکتب فکری در حوزه اندیشه سیاسی تبدیل شد فتوای شیخ مفید بود. جالب است که مکاتب مختلف شیعی و حوزههای مختلف معرفتی شیعه به کمک فتوای شیخ مفید آمدند. مانند فلسفه سیاسی که با فارابی شروع شد، علم کلام و سایر علمای هر بخشی به سمت فقه آمدند و هر کدام به تبیین و بسط و گسترش این فتوا کمک کردند. فلسفه، کلام و فقه با کمک هم اندیشه سیاسی شیعه را سامان میدهند. علت هم این بود که علما به دلیل احساس ضرورتی که برای سامان دادن به زیست سیاسی جامعه داشتند با دانشهای خود به یک اتحاد و همدلی رسیدند. از این جهت اندیشه سیاسی شیعه بسیار غنی است به همین خاطر وقتی گفته میشود اندیشه سیاسی شیعه با شیخ مفید شروع میشود در کنار آن فلسفه سیاسی فارابی و کلام سیاسی سید مرتضی هم قرار دارد.
مهاجرنیا در پاسخ به این پرسش که آیا میان نظریات سیاسی و اجتماعی اصحاب حدیث با اندیشههای سیاسی گرایشهای کلامی اختلاف وجود دارد، مطرح کرد: علمای دوران آغاز عصر غیبت که به جمعآوری احادیث پرداختند با نگاه اخباریگری محض این کار را نکردند بلکه آنها دقیقا عالمانی بودند که بر مبنای ضرورت زمان و شرایط آغاز عصر غیبت به سراغ این کار رفتند و روایات را جمعآوری و دستهبندی کردند. در این دوره علما بیشتر محدث بودند و شان جمعآوری حدیث داشتند اما نسل بعدی علما بر اساس اجتهاد عقلی و نقلی مبتنی بر قواعد خاص بعضی از روایات را تلقی به قبول و بعضی را نپذیرفتند. این تفاوت به معنای اختلاف نیست بلکه شئون هر کدام از این علما با هم متفاوت است. اما در مجموعه همه آنها بر نظریه شیخ مفید که همان نظریه دولت در دولت است اتفاق نظر داشتند. این نظریه در جهان عرب در شرایط مختلف کشورهای مختلف وارد میشود و تاثیر خود را میگذارد، در ایران نیز در سلسلههای مختلفی که حکومت داشتند این نظریه جریان دارد و علمای شیعه توانستند هر کدام در منطقه خود به اعتبار نظریه شیخ مفید مکتب اهل بیت را ترویج و اندیشه سیاسی شیعه را گسترش دهند.
این نویسنده با بیان اینکه نظریه شیخ مفید در سختترین شرایط مکتب اهل بیت را از انزوا خارج کرد، ادامه داد: فتوا و نظریه شیخ مفید ۶۰۰ سال ادامه پیدا کرد. بعد از مکتب شیخ مفید مکتب کرکی مطرح میشود. بعد از اینکه صفویان در ایران حاکم شدند از مرحوم کرکی و بازماندگان مکتب شیخ مفید و علمای شیعه دعوت به همکاری کردند. میتوان گفت صفویان حاصل مکتب شیخ مفید هستند. مرحوم کرکی با همان مبنای شیخ مفید وارد ایران شد و شیخ الاسلام دستگاه سلطنت صفویان شد. اما شرایط تغییر کرده بود تا آن زمان حاکمیت استبدادی و نامشروع وجود داشت بنابراین علما نظریه دولت در دولت را دنبال میکردند اما وقتی دولت شیعی صفوی در ایران تاسیس شد و از علمای اسلام دعوت کرد مرحوم کرکی اندیشه سیاسی جدیدی را مطرح کرد و آن فقیه سلطان ماذون بود. مرحوم کرکی فتوا داد و حاکمیت سلطنت صفویان را مشروع اعلام کرد.
وی افزود: مکتب شیخ مفید باعث شد شیعه وارد فاز دوم شود، فاز دوم نظریه سیاسی شیعه با محقق کرکی آغاز میشود و ۲۱۸ سال ادامه پیدا میکند. در این دوره علما بخش عظیمی از مناصب شهری، قضاوت، مسائل مالی، اسناد و هر چیزی که نیاز به مشروعیت داشت را در دست داشتند. در زمان شاه سلطان حسین که صفویه شرایط دیگری پیدا کرد و دولت فاسد شد علما از دربار خارج شده و تمام قدرت خود را به میان مردم برده و پایگاه مردمی خود را تقویت کردند. نتیجه تقویت پایگاه مردمی با فتوای میرزای شیرازی عیان شد. وقتی که میرزای شیرازی وارد عرصه شد تحول جدیدی ایجاد کرد و همین تحول زمینه تحولات بعدی را فراهم آورد. مشروطه در حقیقت ادامه همان خیزشی بود که در فتوای میرزای شیرازی ایجاد شده بود. ۱۵ سال بعد از فتوای میرزای شیرازی زمینههای انقلاب مشروطه ایجاد شد. مشروطه دقیقا بر اساس نظریه محقق کرکی است بر این اساسا که ولایت از آن فقیه است و اگر فقیه اذن دهد حاکم مشروعیت پیدا میکند. پس از مشروطه اندیشه سیاسی شیعه وارد فاز جدیدی تحت عنوان مشروطیت شد بر این اساس که اصل مشروعیت ولایت از آن فقیه است و حکومت ولاییه حکومتی است که از ناحیه امام زمان(عج) به دست فقیه سپرده میشود و در زمانی که شرایطش مهیا نباشد فقیه به شاه اذن حکومت میدهد و در مشروطه این مسئله را قانونی کردند.
ایشان ادامه داد: شرایط آن زمان اینطور اقتضا میکرد و این گونه علما به صورت قانونی وارد ساختار قدرت شدند و مشروعیت شاه را موکول به اذن فقیه کردند. بنابراین در سیر اندیشه سیاسی شیعه نظریه دولت در دولت تبدیل شد به نظریه فقیه سلطان و نظریه فقیه سلطان به دولت مشروطه تبدیل شد. تا اینکه به دوره انقلاب اسلامی میرسیم. در دوره انقلاب اسلامی تحول بزرگی اتفاق افتاد و امام امت با تجربهای که از سه نظریه قبلی داشت نظریه جدیدی مطرح کرد بر این اساس که ما اصلا نمیخواهیم در کنار سلطان حکومت کنیم. امام فرمودند شاهنشاهی از اول باطل و نامشروع است و هیچ شاهی مشروعیت نداشته و ندارد؛ شاهانی که ادعای عدالت داشتند مانند شاه عباس و انوشیروان عادل از همه ظالمتر بودند. امام از همان اول بنا را بر این میگذارد که ولایت بدون حضور هیچ سلطنتی مطلقه است. نظریه نظام سیاسی امام جانشین کل دستگاه سلطنت و حاکمیت شد از این جهت نظریه امام یک نظریه استقلالی است و استقلال و آزادی جزء مبانی این نظریه است. نظریه امام نظریه مشروعیت تام و تمام مکتب اهل بیت است.
پاسخ