یادداشت علیرضا مختارپور بر کتاب ذوق لطیف ایرانی؛
علیرضا مختارپور در یادداشتی که شنبه ۱۳ مردادماه در روزنامه جام جم منتشر شده است، به معرفی مجموعه ذوق لطیف ایرانی اثر مرحوم ابوالحسنی منذر پرداخته است که در ادامه میخوانید.
مرحوم علی ابوالحسنی منذر (۱۳۳۴-۱۳۹۰) از محققان و پژوهشگران معاصر است که شرح زندگی و فعالیت های علمی او بسیار خواندنی است.
در ۲۰ سالگی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته میشود اما بعد از ۳ ماه از تحصیل دانشگاهی منصرف شده و به تحصیل در حوزهی علمیه قم و کسب علوم و معارف در حوزههای ادبیات، فقه و اصول، تاریخ و فلسفه میپردازد.
علیرغم عمر کوتاه ۵۶ ساله آثار بسیار ارزشمندی از وی در موضوعات مختلف از مجموعه پنج جلد مشروطیت و شیخ فضلالله نوری گرفته تا کتاب بوسه بر خاک پی حیدر(ع) بحثی در ایمان و آرمان فردوسی و پرتوگیری شاهنامه از قرآن و احادیث تا کتابهایی درباره سکوت و… به یادگار مانده است.
علاقه بسیار مرحوم ابوالحسنی منذر به ایران و ادبیات اغلب آثارش بوضوح قابل مشاهده است.
یکی از آثار خواندنی و قابل توجه وی مخصوصا از نظر قابل استفاده بودن برای عموم مردم مجموعه سه جلدی «ذوق لطیف ایرانی» است. این مجموعه حاوی صدها نکته و حکایت و شعر و واقعه تاریخی است که همگی بر محور ذوق لطیف و هنرمندانه ایرانیان گردآوری شده است.
دفتر اول این مجموعه با عنوان فرعی «پیشپرده» با تأکید بر نقش برجسته ایرانیان در هنر و فرهنگ و تمدن و دانش بشری به بیان حکایتهای واقعی در این خصوص پرداخته.
دفتر دوم به لطایف و ظرایف گفتار و کردار علما و روحانیون ایرانی در حوادث مختلف اختصاص دارد.
دفتر سوم نیز شامل نمونههای حاضرجوابیها و بداههگوییها و حاضرجوابیهای علما میباشد.
با توصیه خوانندگان جام جم به مطالعه مجموعه ذوق لطیف، یکی از مطالب این کتاب را می خوانیم:
مرحوم آیتالله العظمی شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) از فقها و حکیمان بزرگ و نامدار شیعه در عصر اخیر است که نظریههای بلند علمی او، بهویژه در علم اصول فقه، مورد توجه و بحث استادان و مدرسان حوزههای دینی است.
آن مرحوم، گذشته از مقامات عالی علمی، در شعر و ادب نیز دستی بلند داشت و اشعار فارسی و عربی وی در مدح ائمه معصومین(علیهمالسلام) زبانزد خطبا و مداحان در محافل دینی است. ماجرای زیر، نمونه ای از ذوق لطیف ادبی اوست:
نقل است که مرحوم آیتالله سید هبةالله شهرستانی، که در زمان مرحوم اصفهانی، قاضی دادگستری بغداد بود، به چشمدرد شدیدی مبتلا گردید، بهطوری که سرانجام از نعمت بینایی محروم گردید؛ ازاینرو بین بزرگان علمای عراق (شیعه و سنی) اختلاف شد که آیا شخص نابینا میتواند قضاوت کند؟ به دنبال آن از بزرگان علما استفتا کردند.
مرحوم اصفهانی، جواب این استفتا را با یک جمله بسیار زیبا و موجز دادند که مورد توجه قرار گرفته و در روزنامههای آن روز چاپ شد.
ایشان در پاسخ به استفتا، این جواب را مرقوم فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم. العبرة فی القضاوة، بالبصیرة لا بالباصرة! والله أعلم.
سخن شیوای مرحوم اصفهانی، یادآور پاسخ ظریف و دندانشکن ابنعباس (صحابی بزرگ پیامبر و مولای متقیان (ع)) به معاویه است که صلاحالدین خلیل صفدی در «نُکَتُ الهمیان فی نکت العمیان» نقل میکند:
عبدالله بن عباس… قال له معاویه یوما: ما بالکم تصابون فی ابصارکم یا بنیهاشم!؟ فقال له: کما تصابون فی بصائرکم یا بنی امیه!
یعنی، روزی معاویه به عبداللهبن عباس گفت: چگونه است که شما بنیهاشم چشمتان آسیب دیده و دچار کوری میشوید!؟ عبدالله پاسخ داد:
همانگونه که شما اَُمَویان، چشم بصیرت خویش را از دست می دهید (و کوردل هستید)!
پاسخ