در پنجمين قسمت از سلسله جلسات كانون انديشه جوان با عنوان «ما و تركيه»، موضوع «جريان اسلامي در تركيه و رابطه آن با ايران» مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
در بخش اول اين نشست، دكتر مسعود صدر محمدي، با اشاره به لزوم بازخواني و گفتگو درباره تاريخ جريان اسلامي تركيه گفت: به صورت هدفمند شاهد پاكسازي و كنار گذاشتن جريان تركي در تاريخ اسلام گرايي هستيم، چرا كه در مطالعه تاريخ جريان اسلام گرايي، به صورت كلاسيك مطالعات از امثال سيدجمال و محمد عبده آغاز ميشود، درحاليكه كُنه مطالب آنان در سالهاي قبل تر، از طرف متفكران معروف به تركان جوان مانند نامق كمال و علي سوآوي بيان شده است، و لازم است اين حلقه مفقوده كه اتفاقاً حلقه نخستين در تاريخ نگاري جريان اسلام گرايي است، بررسي شود.
كارشناس مسائل تركيه و قفقاز در ادامه اظهار داشت: در دوره سلطان عبدالحميد دوم شاهد انشقاق و دوگانه در جريان اسلام گرايي هستيم، اول جريان اسلام گراي روشنفكرانه دموكراتيك، و دوم جريان اسلام گراي دولت گراي حاكميت محور، كه هر دو همزمان با عنوان اتحاد اسلام فعاليت ميكنند و در ادامه با كنار رفتن سلطان عبدالحميد دوم، اسلام گرايي روشنفكرانه تقويت ميشود و اوج آن را در آثار و انديشه محمد عاكف ارسوي شاهد هستيم كه شاعر سرود ملي تركيه نيز بود.
“با فرا رسيدن دوران جنگ سرد، نياز حاكميت تركيه به جريان اسلام گرايي به دليل ظهور موج فزاينده كمونيسم و سوسياليسم، بيشتر احساس شد و به اين نكته واقف شدند كه بدون جريان اسلامي امكان مقابله با اين موج وجود ندارد.”
وي با اشاره به شيوه سركوبگرانه مصطفي كمال در مواجهه با جريان اسلام گرايي در تركيه گفت: در دوره جمهوريت، در ابتدا جريان اسلام گرا پرقدرت بود و مصطفي كمال آتاترك با مشاهده ظرفيت و قوه اسلام گرايان، به تصفيه فيزيكي، ترور يا تبعيد اجباري اسلام گرايان اقدام كرد و برخي نيز مانند محمد عاكف ارسوي خود به تبعيد خودخواسته اقدام كردند و به مناطقي مانند مدينه يا كشور مصر رفتند. در اين دوره تا دوره چند حزبي، سركوب اسلام گرايي ادامه دارد و اين جريان با محروميت از ميراث گذشته خود، قدرت و امكان بازخواني ميراث عثماني را از دست داده و به جرياني زيرپوست جامعه تبديل ميشود.
محقق و پژوهشگر در حوزه تركيه گفت: با فرا رسيدن دوران جنگ سرد، نياز حاكميت تركيه به جريان اسلام گرايي به دليل ظهور موج فزاينده كمونيسم و سوسياليسم، بيشتر احساس شد و به اين نكته واقف شدند كه بدون جريان اسلامي امكان مقابله با اين موج وجود ندارد. بنابراين در اين دوره آثار سيدقطب و جريان اخواني و سپس جماعت اسلامي مانند سیدابوالاعلی مودودی مورد توجه واقع شد.
وي در ادامه با بيان اهميت تأثيرات انقلاب اسلامي در تاريخ جريان اسلام گرايي تركيه اظهار داشت: در سال ۱۹۷۹ ميلادي با پيروزي انقلاب اسلامي، موج جديدي از جريان اسلامي در تركيه آغاز ميشود. بزرگترين و معجزه وارترين اتفاق، اين است كه شريعتي به اسطوره تبديل و در قامت يك بت شكني ظاهر ميشود كه خود رفته رفته به الهه جوش و خروش تبديل ميگردد. آثار شريعتي ترجمه و با تيراژ بسياربالا منتشر ميشود و در ادامه آثار افرادي مانند شهيد مطهري، شهيد بهشتي، مجتهدشبستري و سروش همگي در قالب انديشه انقلاب اسلامي ترجمه و منتشر و با استقبال بالايي مواجه ميشود.
كارشناس نشست با بيان اينكه شريعتي دو تأثير مهم در تاريخ اسلام گرايي تركيه داشت، عنوان كرد: فائق آمدن بر دوگانه چپ و راست در تركيه، از نتايج ورود آثار دكتر شريعتي در اين كشور است. پيش از آن دو جريان چپ و راست وجود داشت، اما انديشه شريعتي كاري كرد كه بتوان هم مسلمان تمام عيار بود هم انقلابي تمام عيار. تأثير مهم دوم نيز اين بود كه شريعتي با طرح كليدواژه تشيع علوي و صفوي، بي آنكه خود تصور كند، به نقطه اشتراك جريان اهل سنت و علويان تركيه تبديل شد.
“انديشه شريعتي كاري كرد كه بتوان هم مسلمان تمام عيار بود هم انقلابي تمام عيار. تأثير مهم دوم نيز اين بود كه شريعتي با طرح كليدواژه تشيع علوي و صفوي، بي آنكه خود تصور كند، به نقطه اشتراك جريان اهل سنت و علويان تركيه تبديل شد.”
صدرمحمدي در پاسخ به اين سوال كه چرا در سالهاي اخير آثار سيدحسين نصر و داريوش شايگان در تركيه مورد استقبال قرار گرفته گفت: علت اول اين است كه جريان اسلام گرا از فضاي انقلابي به فضاي معنوي تغيير رويه داد. چرا كه ملاحظه كردند با انديشه انقلابي و مطالب دكتر شريعتي نميتوان هم مسلمان بود و هم در سيستم لائيك تنفس كرد و به دنبال گفتماني بودند كه بتوان هم مسلمان و سنت گرا بود و هم با نظام حاكم تعامل كرد. دوم اينكه نياز به غناي فكري باعث شد به چنين آثاري روي بياورند و البته در سالهاي اخير به آثار متفكراني مانند علامه طباطبايي و آيت الله جوادي آملي نيز توجه ويژه اي نشان داده اند. دليل سوم هم آن است كه در تركيه آثار آقايان شايگان و نصر را از طريق اروپا ميشناسند و برخي از آثار نصر زودتر از ايران در تركيه ترجمه و منتشر ميشود يا بعضي كتاب هاي شايگان از فرانسه به تركي ترجمه شده ولي هنوز ترجمه فارسي از آنها موجود نيست.
در ادامه اين نشست، مواردي مانند برداشت هاي جريانات اسلامي تركيه از انقلاب اسلامي ايران، وضعيت مواجهه جريانات اسلامي تركيه با فرهنگ و هويت غربي، و زمينه ها و الزامات تعاملات فرهنگي بين ايران و تركيه نيز در گفتگو با كارشناس برنامه به بحث و بررسي گذاشته شد.
پاسخ