در اولين قسمت از سلسله جلسات كانون انديشه جوان با عنوان «ما و تركيه»، موضوع «بررسي تعاملات ايران و تركيه در دوره عثماني و معاصر» مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
در بخش اول اين نشست، دكتر رحيم نيكبخت، با اشاره به ضرورت هاي بحث و تحقيق درباره روابط ايران و عثماني گفت: عثماني روزگاري تا دروازه هاي وين پيش رفته و گستره وسيعي از جهان را در بر گرفته بود، و بر خلاف بعضي كشورهاي مجاور ايران، مانند كشورهاي همسايه در حوزه خليج فارس، از قدمت و پيشينه قابل توجهي برخوردار بوده و اشتراكات فرهنگي بسياري بين دو كشور ميتوان يافت. از سوي ديگر، تاريخ عثماني مورد تأكيد و ارجاع حاكمان فعلي تركيه است، و هم در سريال ها و توليدات رسانه اي تركيه بر اين بخش از تاريخ تمركز ويژه اي وجود دارد. لذا اگر ما شناخت دقيقي از روابط ايران و عثماني نداشته باشيم، در تحليل و درك وقايع اخير نيز سردرگم ميشويم و نميتوانيم بدون دشمني يا نفرت پراكني، بدون احساسات با واقعيت روبرو شده و در تعيين خط مشي ها از تجربه تاريخي خود بهره ببريم.
وي در در ادامه اظهار داشت: در روابط ايران و عثماني، نخستين نبرد در دوره شاه اسماعيل صفوي و رسميت مذهب تشيع، با يورش و لشكركشي عظيم سلطان سليم عثماني اتفاق افتاد، و در جنگ چالدران گرچه سپاه صفويه شكست خورد، اما اين به معني پيروزي كامل عثماني نبود. در دوران ضعف حكومت صفوي، دوباره عثماني به منطقه آذربايجان لشكر كشيد و نزديك به دو دهه تبريز و آذربايجان تحت اشغال عثماني بود، تا اينكه با برسر كار آمدن شاه عباس اول مناطق پس گرفته ميشود. درس تاريخي اين وقايع اين است كه هر زماني حكومت صفوي دچار ضعف شده يا از خود ضعف نشان داده، مورد حمله و تاخت و تاز قرار گرفته است. حتي معاهدات آن عصر نيز بر اساس ميزان قدرت طرفين نگاشته شده و البته در معاهداتي مانند معاهده قصر شيرين كه مرزهاي غربي را تعيين ميكند، دولت عثماني با احساس ضعف در حكومت مركزي ايران، مفاد معاده را رعايت نكرده و حمله را آغاز ميكند.
كارشناس تاريخ آذربايجان و قفقاز گفت: در طول جنگ هاي ايران و عثماني، هيچ عالم شيعه اي فتواي قتل اهل سنت را نداده، اما عالمان مذهبي عثماني فتواي قتل داده بودند. از سوي ديگر، همواره عثماني حمله را آغاز كرده و سياست ايران دفاعي بود تا تهاجم به قلمروي عثماني، و در طول تاريخ موقعيت ژئوپليتيك و استراتژيك ايران از نقاط مهم در تحريك همسايگان براي حمله و لشكركشي بوده است.
“همه اين اتفاقات هولناك محصول تحريك و دخالت بيگانگان بوده و پيش از آن اقوام و اديان مختلف در منطقه آذربايجان غربي و اروميه با صلح و آرامش زندگي ميكردند. بازخواني اين دوران از جهت شناخت دسيسه هاي بيگانگان و نيز تأكيد بر اين نكته كه اگر از درون دچار ضعف يا فقدان اقتدار شويم، بيگانگان براي ما شاخ و شانه خواهند كشيد و براي حمله طمع خواهند كرد، حائز اهميت است.”
در بخش پاياني گفتگو، كارشناس برنامه با اشاره به وقوع دو فاجعه مهم در اين دوره گفت: دو فاجعه «جيلولوق» و حملات «سيميتقو» يا «سمكو»، محصول مداخلات و دسيسه هاي بيگانگان در ايران بود كه در يك طرف آن رد پاي روسيه تزاري، ميسيونرهاي مذهبي روسيه و فرانسه و آلمان، و در طرف ديگر دولت عثماني قابل مشاهده است. انگليس به ارامنه وعده تشكيل ارمنستان بزرگ ميداد و به سيميتقو وعده كردستان بزرگ، و بدين شكل زمينه ساز كشتارها و آشوب هاي هولناكي در حوزه غربي منطقه آذربايجان شد. مسيحيان تبعه عثماني با دسيسه روسيه و انگليس عليه عثماني شورش نموده و به دليل مواجه شدن با سركوب تند عثماني، به ايران مهاجرت ميكنند. اين گروه كه به جيلو معروف بودند، وقتي پابرهنه و بدون لباس در زمستان وارد آذربايجان ميشوند، با وجود اينكه مردم به دليل آشوب هاي پس از مشروطه خود وضعيت نابساماني داشتند، از اين مهمانان استقبال گرمي نموده و علما نيز مردم را تشويق به كمك به جيلوها ميكنند، اما عثماني كه ميخواست دشمنان خود را به دست ديگري نابود كند، اسماعيل سيميتقو را عليه جيلوها تحريك نموده و وي را از تجهيزات و مشاوره سپاه عثماني بهره مند ميكند. با كشته شدن مارميشون رهبر ارامنه به دست سيميتقو، جرقه آتش جنگ و خونريزي در اين منطقه زده ميشود. جيلوها به جاي واكنش عليه قاتلان اصلي، عليه مردم محروم شيعه آذربايجان اقدام ميكنند و قتل عام وسيعي صورت ميدهند كه تاريخ هنوز نتوانسته ابعاد آن را آنطور كه بايد براي ما بيان كند. البته در برهه اي هم وقتي جيلوها خوي را تحت محاصره خود گرفته بودند، وقتي خبر نزديك شدن سپاه عثماني به آن منطقه را مي شنوند به مناطق تحت اشغال انگليس فرار ميكنند.
نيكبخت در جمع بندي مطالب ارائه شده اظهار داشت: همه اين اتفاقات هولناك محصول تحريك و دخالت بيگانگان بوده و پيش از آن اقوام و اديان مختلف در منطقه آذربايجان غربي و اروميه با صلح و آرامش زندگي ميكردند. بازخواني اين دوران از جهت شناخت دسيسه هاي بيگانگان و نيز تأكيد بر اين نكته كه اگر از درون دچار ضعف يا فقدان اقتدار شويم، بيگانگان براي ما شاخ و شانه خواهند كشيد و براي حمله طمع خواهند كرد، حائز اهميت است.
پاسخ