به گزارش روابط عمومی کانون اندیشه جوان، نشست (سید موسی صدر و زیست مؤمنانه در جهان امروز) از سلسله نشستهای همایش «بررسی و بازخوانی آراء و اندیشه های امام موسی صدر» به همت کانون اندیشه جوان و با همکاری موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر و انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، چهارشنبه ۲۱ آذرماه با سخنرانی حجتالاسلام دکتر محمدرضا زائری و دکتر حسن محدثی در سالن آمفیتئاتر دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
حجتالاسلام زائری، دکترای علوم ادیان و فعال فرهنگی در این نشست اظهار کرد: اینکه آیا اساساً دینداری در دنیای امروز امکانپذیر است یا خیر؟، سؤالی دشوار و بسیار مهم است. به نظر میرسد که دو گروه تلاش میکنند مؤمنانهزندگیکردن را فارغ از اینکه راجع به اسلام صحبت کنیم یا دین دیگر، در این زمان صحبت کنیم یا ۵۰ سال قبل، خواسته یا ناخواسته غیرممکن جلوه دهند. یک گروه افرادی هستند که آنقدر دین را سخت جلوه میدهند تا کسی رغبت نکند دیندارانه زندگی کند، مثلاً افرادی که دین را به ظواهر و شریعت فرومیکاهند، یک گروه هم افرادی هستند که تضادی بین دینداری و زندگی طبیعی را نشان میدهند، واقعیت این است که انسان به طور طبیعی دوست دارد شغل داشته باشد، تحصیل کند، در اجتماع به فعالیت بپردازد و …، اما به مقتضای فطرت خود به آسمان نیز گرایش دارد.
امام موسی صدر، پیام آسمان را با نیاز زمین پیوند داد
وی ادامه داد: تلاشی که امام موسی صدر انجام داد این بود که اتفاقاً به راه میانه برسد، پیام آسمان را با نیاز زمین پیوند دهد، نکته مهمی که درباره شخصیت ایشان غفلت میشود، این است که خاستگاه ایشان، فقاهت و اجتهاد بود، او مثل سیدجمالالدین اسدآبادی و شهیدبهشتی-رضوانالله تعالی علیهما- از موضع یک روشنفکر امروزی صرفاً این حرفها را نمیزند، بعضی فکر میکنند اگر ایشان را صرفاً یک نواندیش جذاب و دوستداشتنی معرفی کنند، کار درستی میکنند در حالی که امام موسی صدر اگر به کلیسا میرفت و برای نخستینبار در تاریخ مسیحیت، موعظه روزه مسیحی را ارائه کرد، این از موضع روحانیت و فقاهت بود، از موضع یک شخصی سیاسی نبود، چون او که مثل سیاسیون به دنبال جمعکردن رأی نبود.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: بدون تعارف ما امروز در فضایی زندگی میکنیم که حتی روحانیون بزرگوار ما گاهی بدون اینکه حواسشان باشد، آنقدر دینداری را سخت جلوه میدهند که مردم بیخیال دین شوند! و اینقدر احتکارگرانه معارف دینی و ارتباط دینی را منحصر به خود میکنند که دیگران خیال میکنند راه معنویت فقط همین است. این میشود که روز به روز فاصله بین انسان واقعگرای مدرن با معارف و باورهای دینی بیشتر میشود. این مسئله تازه نیست، اگر زمان سخنرانی امام موسی صدر و دوره اوج تحرکات مارکسیستی را در نظر بگیریم، چندان با شرایط امروز تفاوت نمیکند، مسئلهای که ایشان تلاش میکند به آن برسد، این است که میشود در جدیترین عرصههای زندگی حضور داشت، اما با نگاه دیندارانه و مؤمنانه؛ مرحوم شیخ صدوق در «امالی» روایتی از امام صادق(ع) نقل میکند که یک نفر به تعبیر امروزی ما در خارج زندگی میکرد، به خدمت امام(ع) رسید و گفت دوستانم مرا ترساندهاند، گفتهاند تو که در بلاد کفر زندگی میکنی، اگر بمیری میدانی با چه حالی مردهای؟ پس ببینید مسئله ظاهرگرایی از گذشته وجود داشته است، امام صادق(ع) پیش از آنکه به او جواب بدهند، میپرسند آنجایی که هستی، هدفی برای حضورت داری؟ حضورت منفعل است یا فعال؟ هدایتی انجام میدهی یا خیر؟ شخص میگوید بله، سپس امام صادق(ع) میفرمایند: اگر با این حال بمیری نه تنها در کفر نمردهای بلکه بعد از مرگت، نورت جلوتر از خودت حرکت خواهد کرد. این نگرشی است که از دل آن، جهاد و پویایی و حرکت بیرون میآید و امروز بعد از هزار و چهارصد سال، هنوز چنین نگرشی را کم پیدا میکنیم.
آرمانگرایی دینی موسی صدر
حسن محدثی، جامعهشناس و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه این نشست با رویکردی انتقادی نسبت به بعضی اندیشههای امام موسی صدر اظهار کرد: در اندیشه و عملکرد امام موسی صدر عناصر ارزشمندی وجود دارد که ای کاش در جوانی او را می شناختم. من به حضور او در جهان اسلام افتخار می کنم.
وی افزود: البته وظیفه ما نقد است تا بتوانیم رشد کنیم و تعهدی نداریم که تمام افکار یک متفکر را قبول کنیم.
اگر بخواهم دیدگاه امام موسی صدر را توضیح دهم، ایشان میگوید باید در زندگی، مؤمنانه زیست، من معتقدم که نگاه موسی صدر در بسیاری از موارد به دین، خام است. به علاوه اینکه بر خلاف نظر آقای زائری در زمانهای زندگی میکنیم که تفاوتهای زیادی با زمانه موسی صدر وجود دارد. اجازه بدهید تعبیر امام را به کار نبرم چون باید نگاه نقادانه داشته باشیم و این اوصاف و القاب به مرور راه نقد را میبندد. من به شخصیت ایشان علاقه دارم و دو مقاله موسی صدر مظهر دین سبز و دین و صلح را درباره ایشان تألیف کردهام. تصور میکنم که موسی صدر در بحثهای خود آرمانگرایی دینی دارد که در آن حضور واقعیتهای تاریخ اسلام کمرنگ است، فجایعی که به نام دین در تاریخ رخ داده، مورد اشاره او قرار نمیگیرد و این سؤال که این فجایع چه قدر از فرهنگ دینی نشأت میگیرد، مورد غفلت واقع میشود. اگر چه موسی صدر نگاه نقادانه به دین دارد و این در آن دوران بسیار ارزشمند است، اما این نقادی کم است و باید بهروز شود. یکی از دلایل خامبودن بعضی اندیشههای موسی صدر، انسانشناسی آرمانگرایانه اوست که میگوید انسان فطرتاً به آسمان و خدا گرایش دارد. ما در عصری زندگی میکنیم که این باورهای دینی به شدت مورد مناقشه است و سخنگفتن در باب دین و زیست مؤمنانه بسیار دشوارتر از عصر موسی صدر است.
ما امروز در فضایی زندگی میکنیم که حتی روحانیون بزرگوار ما گاهی بدون اینکه حواسشان باشد، آنقدر دینداری را سخت جلوه میدهند که مردم بیخیال دین شوند!
این پژوهشگر جامعهشناسی دین یادآور شد: البته منکر این نیستم که در آرای موسی صدر، نکاتی بسیار ارزشمند وجود دارد. مثل نگاه عملگرایانه به اسلام، برخلاف ۹۹ درصد عالمان مسلمان، موسی صدر جزء شخصیتهایی است که اعمال را ملاک قرار میدهد و نه اعتقاد را؛ او معتقد است که ایمان در اعمال آدمی ظاهر میشود. به گمان من این قسمت از اندیشه موسی صدر بخشی است که میتوان به آن تکیه کرد، من معتقدم اعمال موسی صدر از اندیشههای او جلوتر بود. او تأکید فوقالعادهای بر عمل صالح دارد و اینکه اساساً آموزههای دینی موقعی ارزشمند هستند که مدخلیت اجتماعی داشته باشند. اگر بخواهیم در جهان جدید مؤمنانه زیست کنیم و از مؤمنانهزیستن دفاع کنیم، همین بخش از آرای موسی صدر است که عمل را بر اعتقاد ترجیح میدهد. چون در جهانی زیست میکنیم که نظامهای ارزشی بسیار متنوعی وجود دارد، تحقیقات نشان میدهد که اشکال حیرتانگیزی از زیست وجود دارد که شاید تا به حال نشنیده باشید، اگر همه مردم درون سپهر دینی فکر میکردند، داستان خیلی فرق داشت. در خاموشی، سکوت و بیادعایی به عمل صالح پرداختن، برگ برندهای است که شاید بتواند مؤمنانهزیستن را در دنیای امروز محقق کند.
لازمه نگاه آکادمیک، بد گفتن به زمین و زمان نیست!
زائری در پاسخ گفت: خواهش میکنم از موضوع بحث منحرف نشویم، بحثی مثل بنبست فقه در دنیای امروز، موضوع مستقلی است و پیشنهاد میکنم که در وقت مجزا به این موضوع و موضوعات مشابه بپردازند، نکته دوم اینکه اتفاقاً شاید بشود گفت تنها چیزی که در مورد امام موسی صدر نمیتوان به کار برد، آرمانگرایی است. به عنوان شاگرد و برادر کوچکتر از آقای دکتر محدثی میخواهم که بر اندیشههای امام موسی صدر وقت بگذارند و مطالعه کنند، شاید به هرکسی بشود گفت آرمانگرا به جز امام موسی صدر. در پرانتز یک چیزی بگویم، یک فضایی در کشور به وجود آمده که البته هم خواسته و هدایتشده نیست. اگر امروز من به این نتیجه برسم که یک موضع از آیتالله خامنهای درست است، به محض آنکه این را اعلام کنم، برچسب میخورم و اگر به هر دلیل به نتیجه برسم که فلان عملکرد انجمن اسلامی حقوق غلط است، برچسب میخورم، لازمه آکادمیک نگاهکردن این نیست که انسان به زمین و زمان بد بگوید، اگر کسی به این نتیجه برسد که عملکردهای غلط در طول تاریخ به اصل دین ربطی ندارد، لزوماً آرمانگراست؟ و اگر کسی به بالا و پایین دین فحش بدهد، واقعنگر است؟ چند روز پیش به پیرمردی به اقتضای ادب سلام کردم، ناخواسته منفجر شد و گفت چه سلام و چه علیکی؟ مملکت را از بین بردید! من به ایشان گفتم من به عنوان کوچکتر لازم دیدم به شما سلام کنم، قیمت دلار به من چه ربطی دارد؟ حالا مثلاً اگر در آن لحظه به روحانیت فحش میدادم، آدم خوب میشدم؟، لازمه آکادمیک صحبتکردن این است که در چارچوب بحث صحبت کنیم، چون خودش که حضور ندارد، ما با آثار و اندیشه و کارنامه و عملکرد روبرو هستیم و باید از اینها حرف بزنیم. این چه اهمیتی دارد که به ایشان «امام» بگوییم یا نگوییم؟، اگر من لفظ امام را به کار میبرم به خاطر عرف است. در عرف به شما میگویند «آقای دکتر محدثی»، اگر من به شما «دکتر» میگویم از شما بت نساختهام و اگر بگویم «حسن محدثی» بیادبی نکردهام. ناسزایی که امام میشنید، همهاش از روی حسادت و اختلافات شخصی نبود، از سر این بود که او واقعبیانه به مسائل نگاه میکرد، این جمله ایشان است که میگوید: هیچ تغییری ممکن نیست، مگر آنکه وضعیت امروز دینداری را نقد کنیم. مطئمنم که اگر آقای دکتر بعداً بر آثار امام موسی صدر تأمل کنند، این واقعگرایی را مشاهده میکنند.
تاریخ اسلام را نمیتوان نادیده گرفت
محدثی در پاسخ به این بخش از سخنان زائری اظهار کرد: هنجارهای زبانی که به کار میبریم خنثی نیستند و زبان برای جهانسازی مدخلیت دارد، به همین دلیل برای خودم بهتر دانستم که دائماً از لفظ امام برای ایشان استفاده نکنم. اما به شما جسارتی نشود، چون اختیار دارید از هر لفظی که میخواهید استفاده کنید. موسی صدر از انحرافهای دینی صحبت میکند، اما هر آن چیزی که در تاریخ یک نظام اعتقادی رخ میدهد، چه بسا ریشه در آن نظام اعتقادی داشته باشد. نمیشود به این مسئله بیتفاوت بود، موسی صدر در نوشتههای خود میگوید: «بعد از اینکه دانستیم مصائبی که ما امروز متحمل میشویم به سبب دین نیست؛ بعد از اینکه اذعان کردیم که جنگهای صلیبی یا مثلاً فتحِ قسطنطنیه و چنین اقداماتی که صورت گرفته است، چه به دست مسلمانان و چه به دست مسیحیان، از اساسِ دین نشئت نگرفته است و دین هیچکدام از اینها را تأیید نمیکند؛ و پس از آنکه گفتیم این واقعیت که امروز به اسم دین با آن زندگی میکنیم دین نیست؛ و بعد از آنکه دریافتیم فرقهگراییِ موجود در کشور ما از آثارِ دین نیست، اگر در مقابل هرآنچه در میان ما به اسمِ دین رواج دارد، تسلیم نشویم و آن را نپذیریم، بلکه مفاهیمِ دینی آن را بیابیم، در این صورت، چرا مردم را به سوی دینگرایی در زندگی با روش درست دعوت نکنیم؟»، این صحبتها حاکی از یک نگاه آرمانی است. بسیاری از این مشکلاتی که خودش میگوید ریشه در فرهنگ دینی دارد، میگوید اسلام آن است که من میگویم، بقیه انحراف است! انحراف از اسلام هم بخشی از تاریخ اسلام است و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
برداشتهای شخصی را کنار بگذاریم
زائری در پاسخ اظهار کرد: این جلسه، جلسه علمی است، ما برداشتهای شخصیمان را کنار بگذاریم، اینکه ممکن است مشکلات ریشه در فرهنگ دینی داشته باشد، بحثی است که میتواند مورد بررسی قرار بگیرد، امام موسی صدر از منظر خود بررسی کرده است و میگوید عامل این مشکلات عوامل سیاسی است، حرف امام موسی صدر این است که دین، ریشه اختلاف و دوگانگی نیست.
بدون بازسازی اساسی فرهنگ دینی، زیست مؤمنانه در دنیای امروز تحقق پیدا نمیکند
محدثی در ادامه گفت: اجازه دهید من به بعضی از خامیهای اندیشه موسی صدر اشاره کنم، در مورد فلسفه در جهان اسلام گفته است: صدرالمتألهین پیش از فلاسفهای همچون کارل یاسپرس و سارتر به مکتب وجود پرداخته است و آنها بیخودی به خود مباهات میکنند! یا مثلاً درباره علمالنفس صحبت میکند که منسوخ است. این شواهد در کنار شواهد دیگر نشان میدهد که درک این متفکر از فلسفه در قرن بیستم، علمی و منطقی نیست، موسی صدر همچنین از آزادی کامل در اسلام سخن میگوید، در حالیکه میدانیم کل دنیای اسلام هنوز با اسلام و دموکراسی مشکل دارد!، یا اینکه اساساً از ابدیت فرهنگ اسلامی سخن به میان میآورد، در حالی که میدانیم فرهنگ اسلامی نیاز به بازسازی اساسی دارد. در جایی دیگر موسی صدر سخنان عجیبی درباره علم و دین به کار برده است که غیرواقعبینانه است، علم به عنوان معرفت بدیل در دنیای مدرن ظاهر و به معرفت مسلط تبدیل شد، چون توانسته است جهان ما را دگرگون کند، آنقدر هژمونیک شده است که دینداران گاهی برای موجهجلوهدادن دین به علم متوسل میشوند. مثلاً افرادی مثل مهندس بازرگان و دیگران که از علم برای اثبات دین بهره بردند. او در کتاب «نای و نی» میگوید: «علم به ادراک حقیقت دین پرداخت، به آن ایمان آورد و ارج نهاد و بر آن تکیه کرد. اهل دین نیز به شناخت خدمات علم به خود و به انسان پرداختند و آن را تأیید کردند و به رسمیت شناختند. بدینگونه مسائل روشن شد و آبهای رفته به جوی بازآمد، «آقایان کِی و کجا علم به دین ایمان آورد؟ این گزاره از کجا آمده است؟ هنوز هم مسلمانان مناقشه خود را با علم حل نکردهاند، جامعهشناسی و علوم انسانی به عنوان علم در کشور ما مغضوب هستند، چون همه معارف باید از دین اجازه بگیرند. موسی صدر در ادامه میگوید: «علم و دین با هم در زمزمهای هماهنگ، جهان را از نور و سرور آکنده میسازند. ما اکنون در آغاز این راهیم و در افق ما فجر صادقی هست که نوید طلوع تمدنی راستین و ظهور روزی تابناک را برای انسانیت میدهد، روزی که انسان با تمام وجود و تمام عده خود با همه کارآیی و کارآمدی خود زندگی میکند». اگر علم و دین با هم، جهانی پر از نور و سرور ساختهاند، پس چگونه است که به تصدیق بیژن عبدالکریمی، نیهیلیسم دارد دنیا را فرا میگیرد؟ هورکهایمر و آدورنو در ابتدای «دیالکتیک روشنگری» میگویند: «روشنگری وعده داده بود که جهان از تاریکی به در میآید، علم جهان را نورانی میکند و اینک جهان از فاجعه تابناک است!» آیا جهان امروز و جهان اسلام از نور علم و دین تابناک است یا فاجعه؟، من بارها گفتهام تا اطلاع ثانوی مسلمانام اما مؤمنانهزیستن اینقدر که موسی صدر آرمانی توصیف میکند، راحت نیست. تنها جایی که میتوان به حرفهای موسی صدر تکیه کرد، جایی است که میگوید باید به ایمان را در اعمال خود متجلی کنیم و به عمل صالح بپردازیم.
ابدیت در بیان امام موسی صدر، اعتقاد به معاد است
حجتالاسلام زائری در ادامه این نشست دوساعته، در شرایطی که سالن آمفی تئاتر دانشکده حقوق دانشگاه تهران مملو از جمعیت بود، اظهار کرد: خاضعانه از آقای دکتر محدثی خواهش میکنم از اوصافی مثل خام و عجیب استفاده نکند. این الفاظ، تعابیری علمی نیستند که ایشان درباره اندیشه امام موسی صدر به کار میبرند. همچنین ایشان به فلسفه و عرفان در اندیشه امام موسی صدر اشاره کرد که من به علت عدم تخصص در این بحث، وارد آن نمیشوم، اما باز هم تأکید میکنم که این مسائل، موضوعاتی مستقل هستند که باید مثل موضوع فقه در جهان امروز، جداگانه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل علمی قرار بگیرند. ایشان، امام موسی صدر را به این متهم میکند که فقط اندیشه خود را درست میدانسته است، در حالی که آقای محدثی هم به گونهای بر اندیشه خود اصرار میکند که گویی حقیقت محض را میگوید و جایی برای درستبودن نظرات دیگران باقی نمیگذارد. نباید از قبل، انگارهای را به شکل پیشفرض مقدس فرض کنیم و زور بزنیم آن را اثبات کنیم. ابدیتی که امام موسی صدر میگوید اعتقاد به معاد است. در مقابل نیستانگاری و پوچانگاری دنیا، در فضایی که شاگردان مارکس و گرامشی در جلسه مینشستند او از اصول ثابت اسلام مثل معاد سخن میگوید، اما شما امروز بعد از پنجاه سال بدون مطالعه دقیق آن مطلب و درک آن فضا، بحث دیگری را مطرح میکنید. من سرفصلهایی را برای این جلسه آماده کرده بودم که دیگر فرصت نیست آن را بیان کنم، چون مجبور شدم به صحبتهای دکتر محدثی پاسخ بگویم.
تنها جایی که میتوان به حرفهای موسی صدر تکیه کرد، جایی است که میگوید باید ایمان را در اعمال خود متجلی کنیم و به عمل صالح بپردازیم.
محدثی در جمعبندی سخنان خود در این نشست گفت: من فکر میکنم یکی از نقاط قوت اندیشه و مشی زندگی موسی صدر این است که کرامت انسانی را به طور ذاتی برای انسان، وارد میداند. عالمان مسلمان اکثراً به نظام اعتقادی بها میدهند و رستگاری را با آن میسنجند. مثلاً آقای مطهری در کتاب «عدل الهی» میگوید کسانی که اعتقاد صحیح ندارند، اعمالشان تباه است، اما موسی صدر فی نفسه برای انسان کرامت قائل است، تا آنجا که موسی صدر برای آزادی یک جوان اسیر مارکسیست با دولت لبنان وارد مذاکره شد، انسان فراتر از اعتقادات است و ادیان برای انسان آمدند. در بررسیهایی که داشتهام، سه شخصیت را در تاریخ معاصر شناسایی کردهام که اینگونه میاندیشند: آیتالله طالقانی، امام موسی صدر و علی شریعتی؛ به خصوص علی شریعتی که تمام انسانها را از دو قبیله خارج نمیداند، یک گروه افرادی هستند که عمل صالح انجام میدهند و گروه دیگر، افرادی هستند که عمل ناصالح انجام میدهند.
حجت الاسلام دکتر زائری در خاتمه بحث خود با ذکر خاطره ای گفت: در زمانی که یکی از کلیساهای لبنان را به آتش کشیده بودند و مسلمانان در مظان اتهام بودند امام موسی صدر اعلام کرد که علاوه بر ساخت مساجد در کمک به ساخت کلیسا نیز همکاری خواهد کرد در حالی که برخی از روحانیون و مراجع این کار را کفر می دانستند. این نظر و عمل ایشان از موضع روحانیت و فقاهت بود.
پاسخ