اشاره: درباره سرنوشت جامعه اسلامی پس از پیامبر خدا دیدگاههای گوناگونی در جهان اسلام و فراتر از آن مطرح است؛ اینکه اسلام علوی یا اسلام اموی کدامیک تداوم واقعی دین محمد(ص) بودهاند. اگر دنبال تحلیل ماجراهای پس از پیامبر و وصیّ او تا شهادت امام حسین(ع) در قالبی روان هستید، کانون اندیشه جوان کتاب برگزیده سلمان کدیور در هفدهمین دوره جایزه قلم زرین و دوازدهمین دوره جایزه جلال آلاحمد را به شما پیشنهاد میکند.
***
صدای گریه نوزاد اتوبوس را پر کرده بود و من همراه سلیم رسیده بودم به ایستگاه پایانی عمرش یعنی کربلا. رسیدهام به صفحات پایانی کتابِ «پس از بیست سال»، همانجا که شخصیتی از پس روایت جنگ صفین، به عاشورا میرسد و تصویر علیاصغر بر دستان حسین(ع) را ترسیم میکند. اتوبوس از مرز مهران گذشته و ما مسافران خسته اما مشتاق، دل از خاک خویش برداشته و پا به دل جغرافیا و تاریخ پرتپش شیعه گذاشتهایم. هُرم گرمای تابستانی نینوا که به صورتم میخورد، میروم به دل داستانی عاشقانه، تاریخی و پیوندخورده با قلب انسان شیعه که در جستوجوی عدالت، تاریخ را میکاود. گام که بر سینه خشک مسیر اربعین میکشم، تصاویر این رمان پرشور در من جان میگیرد.
محرم، فرصتی دوباره میدهد تا علاوه بر آیینهای ویژه، سراغ آثار عاشورایی بروم و سفری را آغاز کنم که شاید درظاهر به اربعین ختم شود ولی میشود روغنی برای چراغ قلبم که تمام سال در درونم میسوزد و شعلهور میماند. رزق امسال من، کتاب «پس از بیست سال» است؛ انتخابی که با توجه به حجم قابلتوجه و روایت طولانی، شاید ابتدا دشوار به نظر میرسید اما روایت جاندار و آشنایش مرا برد به صفآرایی شامیان جهول و ظلوم در مقابل لشکر علی(ع)، برد تا صحرای تفتیده کربلا و تاریخی پر اشک.
«پس از بیست سال» با ۷۵۰ صفحه، داستانی بلند است که نویسنده در آن کوشیده دنیایی گسترده و شخصیتهایی با عمق و پیچیدگی خلق کند. وقتی اسم چنین کتابی به میان میآید، اولین فکر ممکن این باشد که شاید روایت طولانی و حجم زیاد کتاب، خواننده را دلزده کند اما برخلاف انتظار، این اثر میتواند مخاطب را تا پایان با خود همراه کند و حتی در برخی لحظات، خواننده خود را در کنار شخصیتها در دل داستان مییابد. این نکتهای است که برخی منتقدان نیز بر آن تأکید میکنند و معتقدند این اثر برخلاف بخش زیادی از ادبیات دینی معاصر، نه تنها با تکیه بر تحقیق تاریخی و نثر پرکشش، بلکه با «گرهافکنی چندلایه» توانسته مخاطب را درگیر نگاه کند.
سلمان کدیور در این اثر تصویری از تاریخ اسلام را با روایتی عاشقانه و تلخ، به یاد ما میآورد؛ روایت او آنقدر زنده است که هر اتفاق، هر دیالوگ و هر کنش شخصیتها، بهخوبی قابل لمس و درک است. این ویژگی مهمترین نقطه قوت کتاب به شمار میآید که باعث شده خواننده با وجود آگاهی نسبی از موضوع، مشتاق ادامه دادن داستان باشد و هر صفحه را با اشتیاق ورق بزند.
نکتهای که در این میان جلب توجه میکند، هنر نویسنده در نگه داشتن تعادل بین حجم زیاد کتاب و حفظ کشش و جذابیت روایت است. روایتهای بلند و مفصل، اگر خوب مدیریت نشوند، معمولاً باعث خستگی خواننده میشوند و احتمال نیمهکاره گذاشتن کتاب زیاد است. اما در «پس از بیست سال» هر فصل، هر فصلک و هر بخش به گونهای نوشته شده که مخاطب دوست دارد بداند ادامه داستان چگونه رقم میخورد و سرنوشت شخصیتها چه خواهد شد. سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید» نیز همینجا توقف میکند و معتقد است که «فصل جنگ صفین» نقطه درخشان مهارت روایی نویسنده است که تلفیق گزارش تاریخی با درام را به اوج رسانده است.
این رمان همچنین نمونه خوبی است از اینکه یک داستان میتواند پیچیده باشد و لایهلایه پیش برود، بدون اینکه خواننده را گیج کند. پیچیدگیها در جای خود قرار گرفتهاند و نویسنده موفق شده با هوشمندی، آنها را به گونهای روایت کند که حتی خوانندهای که کمی حوصله و دقت داشته باشد، از فهم داستان و لایههای آن باز نماند.
***
داستان از شام آغاز میشود، در زمانی که نهتنها جغرافیا که روانشناسی جامعه نیز در تصرف امویان است. وضع جوانان شامی که در گذشته اسیر فرهنگ رومی بودند، اکنون نیز در دوران خلافت اسلامی، بازتابی از همان انحطاط است. کدیور با مهارتی کمنظیر، از این کوچهپسکوچهها عبور میکند و سیمای جامعهای را نشان میدهد که در آن، اسلام اموی با ظاهر دینی و باطنی فریبکارانه، جانشین اسلام محمدی شده است.
یکی از برجستهترین تصویرهای کتاب، همان لحظهای است که در محراب مسجد کوفه، شماری از مردم با ناباوری میپرسند: «مگر علی هم نماز میخواند؟» این پرسش نه فقط یک جمله، که سند تحریف و فراموشی است؛ فراموشی حقیقتی که با تبلیغات اموی به سایه رفته و زمینهساز عاشورا شده است. تحریف تاریخ اسلام و شخصیتهایی همچون پیامبر و علیبنابیطالب(ع) نقشی اساسی در شکلگیری انحرافات بعدی داشته اما روایت کدیور با تمرکز بر مهندسی افکار عمومی، نفوذ در جامعه شام، جنگ صفین و پیامدهای آن، به شکلی دقیق و پژوهشگرانه و فراتر از داستاننویسی صرف، این پشت پردهها را نشان میدهد.
کدیور روایت تاریخی را هنرمندانه با ساختاری داستانی و انسانی پیوند میزند. فصل مربوط به جنگ صفین، نمونهای از توانایی او در تلفیق گزارش تاریخی با درام روایی است. شخصیت «سلیم»، فرمانده شامی و قهرمان داستان، نه یک تیپ خشک تاریخی، بلکه شخصیتی چندلایه و درگیر است؛ هم با گذشته، هم با آیندهای که از دل تردیدها و تصمیمها ساخته میشود.
عنوان کتاب، اشارهای هوشمندانه به فاصله میان امامت امام علی(ع) تا واقعه کربلا دارد؛ حدود بیستوشش سالی که در آن، همهچیز زیر و رو شد؛ سالهایی که در آن، مسیر جامعه اسلامی بهگونهای رقم خورد که نهتنها فراموشی حقیقت، بلکه تحریف گسترده آن ممکن شد. پس از بیست سال نه صرفاً یک اثر داستانی تاریخی، بلکه تلاشی است برای بازآفرینی وضعیت بغرنجی از تاریخ اسلام که در آن، حق و باطل چنان در هم تنیده شدهاند که بازشناسی آنها نیازمند نگاهی تازه، تحلیلی چندلایه و روایتی از درون است. این اثر، مخاطب را از سطح روایتهای رسمی و تثبیتشده فراتر میبرد و او را به درون کوچهپسکوچههای ذهن، تاریخ و جامعهای میکشاند که حقیقت در آن با دقت تحریف شده است.
رمان در جغرافیایی رخ میدهد که کمتر در آثار فارسی مورد توجه قرار گرفته است، شهر شام؛ جایی که امویان نهفقط با قدرت سیاسی، بلکه با مهندسی تبلیغاتی، اسلامِ نهادینهشده در جامعه را دگرگون ساختهاند. کدیور با مهارت، این فضا را زنده میکند؛ شامی که مردمانش از یک سلطه رومی به سلطه اموی درغلتیدهاند، بیآنکه از ماهیتش آگاه باشند. او فضایی خلق میکند که در آن، فاصله عظیم میان اسلام اموی و اسلام علوی، مخاطب را شوکه میکند و ذهنش را درگیر پرسشهای بنیادی میسازد.
در کنار بُعد تاریخی و سیاسی، رمان پس از بیست سال موفق شده سویهای انسانی و عاطفی به روایت بیفزاید که آن را از یک متن تاریخمحور خشک فاصله میدهد. شخصیت «سلیم»، در جایگاه قهرمان داستان، شخصیتی خاکستری، چندلایه و درگیر با تردیدها و انتخابهاست. او نماینده نسلی است که در میانه میدان قدرت و حقیقت گرفتار شدهاند؛ نسلی که میخواهد حقیقت را بشناسد اما ابزارها، ذهنیتها و فضای زیستش او را به جهتی دیگر سوق میدهد.
مرضیه نفری، نویسنده کتاب «جامانده از پسر» در نقد خود به این نکته اشاره کرده که مسیر رشد سلیم، طبیعی و باورپذیر است. روابط عاطفی میان «سلیم» و «راحیل» در دل همین آشوبِ روایی، بار انسانی داستان را بالا میبرد. اما این رابطه، نه صرفاً برای تنوع دادن به روایت، بلکه بهعنوان پیوندی معنوی و محرک درونی شخصیت اصلی عمل میکند. راحیل، نه یک شخصیت فرعی کلیشهای، بلکه صدای وجدان و آیینه «شهود زنانه»ای است که در دل تاریکی سیاسی و فکری شام، نوری از بیداری به سلیم میتاباند. البته برخی گفتهاند سستیهایی در پردازش رابطه راحیل و سلیم وجود دارد اما این رابطه توانسته محور تحول سلیم را طبیعی جلوه دهد.
***
پس از بیست سال یک روایت ساده از گذشته نیست، بلکه تلاشی است برای طرح پرسشی تاریخی که امروز نیز جاری است. این رمان نهتنها خواندنی، بلکه اندیشیدنی است. روایتی که هم دل را میلرزاند و هم ذهن را بیدار میکند؛ داستانی که ما را وا میدارد به آنچه مسلم میدانیم، نگاهی دوباره بیندازیم. نویسنده جوان توانسته است با وسواس و دقت به جزئیات، دنیایی بسازد که هم واقعی به نظر میرسد و هم پر از لایهها و ظرافتهای داستانی است. این ویژگی باعث میشود، خواندن این کتاب فرصتی برای تأمل و فکر کردن درباره مفاهیم عمیقتر باشد: زمان، تغییر، روابط انسانی و تأثیر گذشته بر حال. آنگونه که وحید یامینپور میگوید این رمان بهخوبی میان سه لایه تاریخ، حکمت و کلام اسلامی حرکت کرده و دوگانههای «عدالت و امنیت» و «حق و مصلحت» را خوب مطرح میکند.
«پس از بیست سال» تجربهای است درباره گذر زمان، انتخابها و پیامدهای آنها. داستان به شکلی ماهرانه بین گذشته و حال رفت و برگشت میکند و به مخاطب این فرصت را میدهد که درک عمیقتری از شخصیتها و شرایطشان پیدا کند؛ پس برای کسانی که به داستانهای بلند، پرنکته و عمیق علاقهمند هستند، میتواند انتخاب بسیار خوبی باشد: فرصتی برای آنکه در ایام پرمعنای محرم و صفر، علاوه بر مناسک مذهبی، ذهن را نیز با ادبیات خوب و تفکر درباره زندگی و زمان روشن کنیم.
***
در این رابطه بخوانید:
+ رهبری پیامبر در قرآن / محمد عابدی
چاپ اول: 1396 / کانون اندیشه جوان
+ پژوهش در زندگی امامان(ع): مبانی و روشها / غلامحسن محرمی
چاپ سوم: 1398 / سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
پاسخها