صاحبان اصلی رسانه ملی کدامند؛ مردم یا برنامه‌سازان؟

دهمین نشست از سلسله گفت‌وگوهای تشکل‌های دانشجویی با عنوان «صداوسیما روی مدار نقد»

دهمین نشست از سلسله گفت‌وگوهای تشکل‌های دانشجویی با عنوان «صداوسیما روی مدار نقد»  با حضور حمیدرضا حیدری، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صداوسیما، محمدحسین صبوری، دبیر اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی و وحید عبدالله‌زاده، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی (عضو دفتر تحکیم وحدت) در کانون اندیشه جوان برگزار شد.

در آغاز نشست وحید عبدالله‌زاده به ایراد نظرات خود پیرامون مسئله اسلامی‌سازی صداوسیما پرداخت و گفت: یک سوال بزرگی که باید از مسئولان صداوسیما داشته باشیم این است که این سازمان برای ترویج تفکر انقلابی چه کار کرده است؟ به هر حال صداوسیما بزرگ‌ترین بازوی تبلیغاتی انقلاب اسلامی است. مقام معظم رهبری در بهمن‌ماه گذشته به دو نقطه ضعف انقلاب اسلامی اشاره کردند که عبارت بود از عدالت و تبلیغات. بعد از آن سخنرانی همه به مسئله عدالت پرداختند ولی اصلا به مسئله تبلیغات پرداخته نشد. مسئولین صداوسیما در این مورد باید به شدت پاسخگو باشند.

وی ادامه داد: یک مشکل بزرگی که در صداوسیما وجود دارد و بُعد انقلابی‌گری‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد محافظه‌کاری بی‌جای صداوسیما در برخی موارد است. در برهه‌های مختلف ما با مشکلاتی در جامعه مواجه شده‌ایم که اگر صداوسیما به آن می‌پرداخت امکان داشت آن مشکل حل بشود. صداوسیما به عنوان یک نهاد مستقل باید به این مسائل بپردازد و منتظر کسی نباشد. متأسفانه صداوسیما قدرت خودش را دست کم می‌گیرد. در هر صورت صداوسیما در پرداختن به تفکر انقلاب و تجزیه و تحلیل منویات مقام معظم رهبری خیلی عقب است. علاوه بر اینکه متأسفانه صداوسیما با بی‌توجهی و نگاه گذرا نسبت به مسائل موجود کشور، مثل اعتراضات دی‌ماه ۹۶، به رسانه‌های بیگانه خوراک می‌دهد تا آنها به این موضوعات بپردازند. حاصل کلام اینکه دقیقا یکی از مشکلات اصلی صداوسیما همین محافظه‌کاری و نپرداختن به تفکر انقلاب اسلامی است.

عبدالله‌زاده تصریح کرد: نپرداختن صداوسیما به مشکلات مردم یک تفکر بسیار خطرناکی را در میان مردم به وجود آورده است. چون ما در صداوسیما به مردم نگفته‌ایم ریشه مشکلات جامعه به این دلایل است، مردم گمان می‌کنند ریشه مشکلات کشور، نفس وجود جمهوری اسلامی است. یعنی مردم خیال می‌کنند مشکل از مسئولین نیست، بلکه مشکل از خود جمهوری اسلامی است.

در ادامه نشست، حسین صبوری به ارزیابی عملکرد صداوسیما در توجه به مسئله مردم‌سالاری دینی پرداخت و اظهار کرد: وقتی می‌خواهیم درباره هر نهاد یا مجموعه‌ای صحبت کنیم، ابتدا باید ببینیم تعریف ما از آن نهاد یا مجموعه چیست و نقطه مطلوب ما در خصوص آن نهاد کدام است. در خصوص نهاد مهمی مثل رسانه ملی ابتدا باید به بررسی این مسئله بپردازیم که جایگاه رسانه ملی در کشور باید چگونه باشد و چه ظرفیت‌هایی در اختیار این سازمان قرار داد تا به تناسب آن ظرفیت‌ها انتظارات خود را بیان کنیم. اگر ما روند چهل ساله رسانه ملی را با تمرکز بر نقطه مطلوب بررسی کنیم می‌توانیم از دو منظر به تحلیل بپردازیم: یکی ساختار صداوسیما و دیگری بعد محتوایی سازمان. از بعد محتوایی باید تبیین کنیم خروجی صداوسیما چقدر به مطالبات رهبری و اهداف انقلاب اسلامی نزدیک است. همچنین مسئله دیگر این است که خروجی رسانه ملی چقدر به مطالبات مردم نزدیک است و تریبون رادیو و تلوزیون چقدر با زندگی اکثریت مردم قرابت دارد.

وی ادامه داد: متأسفانه خروجی صداوسیما کاملا بیانگر نگاهی است که در سیستم تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز این سازمان وجود دارد و صرفا متوجه یک قشر خاص است. ذهنیت مسئولین و مدیران صداوسیما فقط متوجه یک قشر خاص است. این امر ناشی از این است که این افراد خودشان جزء این قشر هستند و جامعه را از زاویه دید خودشان می‌بینند و در جریان مطالبات عمومی مردم قرار ندارند. در یک جمله، متأسفانه مسئولین، مدیران و برنامه‌سازان رسانه ملی از طبقه‌ای هستند که درد مردم و درد جامعه را متوجه نمی‌شوند. البته این فرض، صورت خوشبینانه مسئله است که بگوییم این افراد اساسا متوجه این مشکلات نیستند.

دبیر اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی  در ادامه تأکید کرد: مسئله دیگری که آفت خیلی جدی‌تری است این است که مسئولین صداوسیما در جریان مشکلات هستند اما یک نگاه و تفکر کانالیزه شده‌ای در رسانه ملی وجود دارد که اساسا تفسیر مسئولین این سازمان از رسانه ملی را از تفسیر جامعه و مقام معظم رهبری متمایز و متفاوت کرده است. مسئله اصلی این است که مسئولین سازمان در جریان مسائل کشور هستند اما تفکرشان این است که اصلا قرار نیست رسانه ملی به این موضوعات بپردازد. طبق این تفکر، اساسا قرار نیست رسانه ملی تریبون عموم جامعه باشد. متأسفانه الآن رسانه ملی نه اینکه وابسته به دولت باشد بلکه اصلا رسانه دولت است. چالش اصلی ما با رسانه ملی اینجاست.

در ادامه گفت‌وگو حمیدرضا حیدری، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صداوسیما به بیان نظرات خود پرداخت و توضیح داد: وقتی ما می‌خواهیم به بررسی صداوسیما بپردازیم نمی‌توانیم به عنوان یک سازمان یک‌پارچه به آن نگاه کنیم. صداوسیما مثل یک صفحه بزرگی است که هر قسمت آن یک رنگ است و این ضعف، ناشی از ساختار سنتی صداوسیما است.  به همین دلیل است که افراد مختلف با نگاه‌های متفاوت وقتی به بررسی صداوسیما می‌پردازند همه به آن نقد دارند. در ایران جناحی پیدا نمی‌کنید که نسبت به صداوسیما نقد نداشته باشد. اینکه صداوسیما از سوی دیدگاه‌های مختلف مورد نقد قرار می‌گیرد و نقدها نیز درست است به دلیل ساختار سازمان است. در این سازمان هم افراد ضد انقلاب برنامه اجرا می‌کنند و هم افراد انقلابی. من فکر نمی‌کنم در هیچ سازمان رسانه‌ای این مقدار تشتت داشته باشیم. از آنجا که در این سازمان این مقدار تشتت وجود دارد، لذا نقد صداوسیما نقد دشواری است.

وی در ادامه تصریح کرد: در طی این سالیان متأسفانه صداوسیما عقبگرد داشته است. وقتی ما به اصولی که در دهه شصت در تلوزیون حاکم بوده است نگاه کنیم خواهیم دریافت در بسیاری مسائل عقبگرد داشته‌ایم. به عنوان مثال، در دهه شصت تلویزیون روزهای جمعه برنامه‌هایش را هم‌زمان با نماز جمعه قطع می‌کرده و از این منظر یک همگرایی مستقیم با مسائل اجتماعی داشته است. اما الآن اگر این مسئله را برای نسل جدید مطرح کنید شبیه یک مزاح است. حتی اگر عملکرد صداوسیما را به عنوان یک سازمان رسانه‌ای خصوصی بررسی کنیم که ماندگاری‌اش به مخاطبینی است که جذب می‌کند، با وجود همه امکاناتی که رشد کرده و ساختارهایی که اضافه شده است اما صداوسیما یک افول فاحشی داشته است. یک زمانی اگر واقعه‌ای رخ می‌داد زمانی آن واقعه مورد پذیرش قرار می‌گرفت که صداوسیما آن را اعلام کند اما امروز وقتی صداوسیما یک خبری را اعلام می‌کند مردم بررسی می‌کنند که رسانه‌های بیگانه آن خبر را اعلام کرده‌اند یا نه.

در ادامه نشست، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی به انتقاد از شیوه جذب مخاطب و سرمایه در رسانه ملی پرداخت و گفت: در این ایام دو مشکل اساسی در صداوسیما رخ داده است: یکی جذب سرمایه به هر نحو، دومی جذب مخاطب به هر نحو. این دو مشکل اساسی صداوسیما است. جذب سرمایه به هر نحو یعنی چه؟ یعنی اینکه فلان شرکتی که سرمایه دارد در ازای پرداختن پول، آنتن تلویزیون را در اختیار بگیرد. در نتیجه یک عدم اطمینانی نسبت به صداوسیما از سوی مردم ایجاد خواهد شد. از سویی دیگر، این امر مشکل قشرگرایی و مافیا در صداوسیما ایجاد خواهد کرد.

وی افزود: مشکل دوم، جذب مخاطب به هر نحو است. به عنوان مثال در برنامه‌های تلویزیونی با پدیده شانس و اقبال مواجه هستیم که با تفکر اسلامی هم‌خوانی ندارد. مقام معظم رهبری در دیداری که سال ۸۳ با مسئولین صداوسیما داشتند فرمودند: «شخصی تماس می‌گیرد و به‌خاطر هیچی، به او جایزه می‌دهند! یک روز من دیدم در یک برنامه‌‌ تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند‌ برای این‌که به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند این‌کار ترویج علم است. ترویج علم را از یک راهِ بهتر بکنید. این راه ضرر دارد. عده‌ای که این‌گونه مسابقات را نگاه می‌کنند، بی‌منطقی به ذهنشان می‌آید و از این بی‌منطقی سوءاستفاده می‌کنند. این کار منطقی ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربی است یا یونانی است یا لاتینی است؛ بعد بگویند حالا که شما دانستید، این پانصد هزار تومان یا فلان مبلغ مال شما! این کار معنی ندارد. بنابراین، مقوله‌‌ سرگرمی و تفریح، لزومش یک مسأله است، با برنامه‌ریزی بودن آن یک مسأله است، بامحتوا بودنش یک مسأله است، پرهیز از جهات منفی هم در آن یک مسأله است.» در مجموع عمده مشکل صداوسیما به نظر من جذب سرمایه و مخاطب به هر نحو است.

حمیدرضا حیدری در رابطه با وضعیت مالی صداوسیما اظهار کرد: مشکل مالی صداوسیما به نگاه مدیران سازمان برمی‌گردد، مدیرانی که فکر می‌کنند اگر پول باشد می‌شود کارهای زیادی انجام داد. صداوسیما به یک شهرک بزرگ تبدیل شده است که هر روز صبح تعداد زیادی کارمند در آن حاضر می‌شوند و هیچ اثر خاصی روی آنتن تلویزیون ندارند. متأسفانه صداوسیما را مدیران صداوسیما اداره نمی‌کنند. صداوسیما را گروهی از تهیه کنندگان اداره می‌کنند که برنامه‌های مثل خندوانه و برنده باش و … تولید می‌کنند. اینها صاحبان اصلی صداوسیما هستند. قدرت این افراد آن‌قدر بالاست که هر تغییر و تحول فرهنگی را بخواهند رقم می‌زنند. این افراد نیازمند سرمایه هستند و مدیران صداوسیما خواسته‌های این افراد را کاملا قبول می‌کند.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.