بر مبنای مکتب اسلامی موضع گیری ارادی انسان در برابر دو جریان ولایت حق و باطل قرار دارد. همواره اراده انسان یا به ولایت حق پیوند میخورد و یا به جبهه باطل تعلق میگیرد. ارادههای انسانی هنگامی که یک جامعه را تشکیل میدهند، محور نظام ارادهها، یا در جهت حق پیش میرود و یا جهت گیری باطل دارد و دیگر ارادههای اجتماعی نیز با تولی به ولی اجتماعی، در حقیقت مجرای جهت حق یا باطل خواهند بود. هر يك از اين دو جبهه «حق» و «باطل» در حركت خود به دنبال گسترش و توسعه خويش هستند و به همين دليل در طول تاريخ درگير می شوند.
اصلی ترين حركتي که تاريخ را شكل ميدهد، درگيری «حق و باطل» و «كفر و ايمان» است. هر دو جبهه حق و باطل بر سر طاعت وبندگی و عصیان مبارزه ميكنند. اساس جنگ بر پذیرش و یا عصيان در مقابل ولايت الهيه در تاريخ است. همچنین موتور تكامل تاريخ، عشق به خدا با محوريت انبيا و اوليا الهی(ع) ميباشد. ولايت باطل سكه ای دو رو است؛ يك روی آن، دعوت به شهوات است و از اين طريق، مردم را جذب می كنند و روی ديگر آن، جنگ، خشونت، درگيری، استثمار، استعمار و ديگران را به نفع خود مصادره كردن است.
از همین روی طبق نگاه شیعی، مراحل تكامل تاريخ بشری نه طبق توسعه تولیدات مادی بلکه بر اساس قرب به خدای متعال است و به ميزانی كه جامعه بشری به سمت قرب الهی حركت می كند و زمينه قرب و تقرب به خدای متعال، بيشتر تحقق پيدا می كند، به همان ميزان به كمال می رسد. در اين سير تكاملی مرحله كمال نهایی تاريخ تحقق عالی قرب به سوی خدای متعال است.
صوت نشست مجازی «فلسفه تاریخ تشیع» با حضور مصطفی جمالی را بشنوید.
پاسخ