مسیحیت یکی از پایههای سنت غربی است که بیش از هزار سال در آن نوعی فلسفه تاریخ رواج داشت که قائل به تنزل دنیوی در فضای ازل و ابد بود. گناه نخستین، هبوط آدم، موروثی بودن گناه، رستگاری و غسل تعمید، بنیانهای فلسفه تاریخ متالهین مسیحی را تشکیل میداد. اعتقاد به گناه نخستین، ریشه اصلی بیچارگیهای انسان در جهان است. آگوستین در کتاب شهر خدا، آموزش و تعالیم یونانی را که بر چرخش ابدی جهان و طبیعت تاکید دارد، رد میکند و تاریخ را تکرار مکرر و گردش دائمی نمیداند. به نظر آگوستین، تاریخ جریان نبرد طولانی بین پیروان نور و ساکنان شهر ظلمت است که در نهایت، طبق حکم الهی صالحان پیروز و حکومت عدل الهی برقرار میشود.
بطور کلی تا قرن هفدهم تلاشهایی که برای فهم تاریخ میشد، الهیاتی بود نه فلسفی. کتاب «گفتار در تاریخ جهانی» اسقف بوسونه بیان میکند که مسیر کلی تاریخ تحت هدایت مشیت الهی است. تنها باوری که همه درباره تاریخ داشتند این بود که تا این زمان تاریخ، داستان افول از گذشتهای طلایی و دور است؛ برای اهل علم عصر طلایی یونان و روم و برای الهیدانان، دوران کتاب مقدس به ویژه عهد جديد بود. از همین روی شناخت و بررسی اندیشههای اساسی و بنیادی فلسفی مسیحیت برای تحلیل و فهم تاریخ به مثابه یک کلیت منسجم و یکپارچه ضروری است.
صوت نشست مجازی مسیحیت و تاریخ با موضوع «فلسفه تاریخ مسیحی» با حضور محمدحسین طاهریآکردی را بشنوید.
پاسخ