نشست معرکه با موضوع «طبقات اجتماعی و اعتراضات» با حضور سید حسین شهرستانی مدیر گروه حکمت هنر و پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و سید جواد میری عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در صفحه آپارات کانون اندیشه جوان برگزار شد.
در ابتدا دکتر شهرستانی با اشاره به نسبت طبقات اجتماعی با اعتراضات اظهار داشت: عنصر طبقات اجتماعی عنصر مهمی در تمام اعتراضات اجتماعی پس از جنگ بوده است. در هر کدام از اتفاقاتی که تا کنون رخ داده است چه در دوره آقای هاشمی رفسنجانی که جنبه طبقاتی و اقتصادی دارد، چه در دوره آقای خاتمی و اصلاحات، اتفاقات کوی دانشگاه سال ۷۸، اعتراضات سال ۸۸ پس از انتخابات، اعتراضات سال ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ در همه اینها عنصر طبقه اجتماعی نقش موثری داشته است. با این تفاوت که گاه طبقه اجتماعی از بعد اقتصادی، گاه فرهنگی و گاه سیاسی بوده است. همه این ابعاد با هم همپوشانی دارند و شکافهای مختلف طبقاتی را شکل میدهند. در اتفاقات اخیر عنصر اصلی شکافهای فرهنگی بود و میداندار این ماجرا هم همان چیزی است که از آن به کمپین متوسطه تعبیر میشود.
وی ادامه داد: باید این مسئله مورد بررسی قرار بگیرد که چرا این قشر از جامعه ناآرامی و تنش دارد قشری که معمولا تحصیلات دارد و به لحاظ اقتصادی توان سرپا ایستادن دارد و درگیر ضروریات زندگی نیست. البته این طبقه متوسط در لایههای پایینتر احساس خطر سقوط به طبقات پایین را تجربه میکند و این هم به وضعیت نارضایتی و اعتراض دامن میزند. اما عمده ماجرایی که در یک ماه اخیر رخ داد شکاف و گسل فرهنگی بود و اینکه بخشی از جامعه سبک زندگی را دنبال میکند که احساس میکند این سبک زندگی در ساختار رسمی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمیشود. این به رسمیت شناخته نشدن و احساس سهیم نبودن ولو اینکه این فرد به لحاظ واقعی سهیم است اما احساس سهیم نبودن در مقدرات کشور برای این قشر بسیار تعیین کننده است. در کنار این شکاف فرهنگی، شکافهای اقتصادی و احساس عدم ثبات نیز تاثیر خود را در وقوع این اعتراضات گذاشته است.
در ادامه دکتری میری پیرامون نسبت اعتراضات اخیر و طبقات اجتماعی ابتدا به بیان چند گزاره در این خصوص پرداخت و گفت: گزاره اولی که در این باره میتوان مطرح کرد این است که نگاه به این اعتراضات چگونه است. در روایت رسمی حکومت که در رسانه ملی مطرح میشود بعد از حدود ۵ هفته که از فوت خانم امینی میگذرد دائم کلیدواژه اغتشاش استفاه میشود، اینکه صفوف معترضین باید از صفوف اغتشاشگران جدا شود، اغتشاشات از آن سوی مرزها هدایت میشود، مشاهده میشود. به نظر من اعتراض و اعتراضات و جنبش بر خلاف این تصور که آن را نشانه نفوذ میداند امر مذمومی نیست بلکه نشانه یک جامعه زنده و پویا است و میتوان گفت این یکی از نتایج آن چیزی است که به آن حرکت انقلابی گفته میشود. یکی از مولفههای بنیادین انقلاب این بود که انسان برای تغییر و تحولات جامعه هم وظیفه دارد و هم حق. از بعد از جنگ تحمیلی جامعه ایرانی دائما و به انحاء گوناگون پویایی و جنبشی بودن خود را نشان داده است. و نشان داده که معتقد است مقدرات او در همین سرزمین تامین میشود و باید بشود.
وی افزود: بنابراین اعتراض نشانه یک جامعه زنده است و نوع مواجهه با این موجود زنده بسیار اهمیت دارد. یک نوع مواجهه این است که با اسلحه با آن مقابله شود و یک نوع مواجهه این است که این اعتراض دیده و مدیریت شود، ریشههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن شناسایی و برای آن راهحلی اندیشیده شود. نوع مواجهه هر حکومتی با اعتراضات و جنبشها ماهیت آن حکومت را ترسیم میکند. نظام باید نوع شیوههای مواجه با اعتراضات را متنوع کند و صرفا در یک ساحت جمع کردن نگاه ندارد.
دکتر میری در تعریف و برداشت از مفهوم طبقه مطرح کرد: بعد از انقلاب تصور نادرستی در ذهن جامعه و حتی بین متفکران و اندیشمندان شکل گرفت که صحبت از طبقه به معنای کمونیست است و ما یک امت هستیم، در حالی که فهم از طبقات اجتماعی یک سنت فکری در حوزه علوم اجتماعی است. طبقه یک مقوله چند بعدی اجتماعی است که مولفههای گوناگونی از جمله اقتصاد و ذائقه فرهنگی دارد. برای مثال طبقه متوسط رو به بالا از تامین ضروریات زندگی کمی فاصله گرفته و اوقات فراغت پیدا کرده و همین مسئله در ذائقهاش تاثیر گذاشته است. برخلاف روایتهایی که همه اعتراضات را به بیرون نسبت میدهد این تغییر و تحولات طبقاتی نیز سبب مخالفت و اعتراض میشود. نباید مفهوم طبقه را ساده گرفت همانطور که مفهومی مانند تحصیلات میتواند بنیانهای سیاستها و سیاستگذاریهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد.
شهرستانی در پاسخ به اینکه طبقه متوسط در این اعتراضات به دنبال چیست، ابراز کرد: یک بعد اعتراضات بعد اقتصادی است اما طبقه را نباید تنها اقتصادی دانست بلکه طبقات فرهنگی نیز وجود دارند. آن فردی که به لحاظ فرهنگی اعتراض دارد میخواهد زیست فرهنگیاش در ساختار سیاسی و نظام هنجاری رسمی به رسمیت شناخته و پذیرفته شود و در اشکال رادیکالیتر میخواهد نظام هنجاری خود را که گمان میکند نظام معیار جامعه است جایگزین نظام هنجاری رسمی کند. اتفاقی که افتاده است این است که ما به مفهوم طبقه توجه نکردیم. در لحظه انقلاب یک اتفاق تاریخی رخ داده است و آن هم وحدت و یگانگی است. در تمام انقلابهای بزرگ تاریخی اندیشهای نوعی هماهنگی و وحدت در لحظه انقلاب ایجاد میشود. در انقلاب اسلامی هم این اتفاق افتاد و یک مرتبه یک ملت و جامعه احساس وحدت و یگانگی کردند، کل ایران شده بود آیت الله خمینی(ره) و آیت الله خمینی(ره) یعنی ایران.
وی افزود: آن وحدت کلمه در لحظه انقلاب مبنایی برای ساخت سیاسی جمهوری اسلامی میشود. این تصور ایجاد میشود که ما یک جامعه و امت واحد د اریم و بر این اساس نظام و گفتار سیاسی طراحی میشود. همین قانون حجاب هم از این مسئله نشات میگیرد. در آن دوره افرادی که میخواستند بیحجاب باشند صرفا یک خلاف شرع تلقی نمیشده بلکه به هم ریختن رویای وحدانی شدن جامعه ایران بوده است. در لحظه رخداد انقلاب واقعا انسانها یکی میشوند، حوزه و دانشگاه، زن و مرد، روستایی و شهری همه برادر و خواهر هم میشوند. اما بعد از جنگ به تدریج آن گوناگونیهایی که پیش از انقلاب وجود داشت نمایان میشود. طبقات مختلف اقتصادی، قومیتها و زبانهای مختلف خود را نشان میدهد. علاوه بر اینکه نسلهای جدید نیز میآیند نسل جدیدی که آن وحدت نخستین را نیز ندیده است و به این ترتیب شکافهای طبقاتی رخ مینماید اما گویا ساختار سیاسی برای دیدن و فهمیدن این تفاوتها آماده نیست و نقطه نمادینی که هنوز به مردم ارائه میدهد راهپیمایی است که در آن همه اقشار حضور دارند. البته ساختار رسمی تا حدی خود را با برخی گرایشها همراه کرده است.
ایشان ادامه داد: به هر حال در جامعه قشری وجود دارند که معیارهایشان با معیارهای شیعی و نگاه فقاهتی دین سازگار نیست، این به این معنا نیست که گرایش دینی ندارند بلکه بسیاری از آنها گرایش دینی هم دارند اما با دین فقاهتی سازگار نیستند. نکته این است که ما در پذیرش این شکافهای اجتماعی تا حد زیادی نارسایی داشتیم و نتیجه این شده است که آنها را متهم به اغتشاش کردیم. البته مداخله خارجی را هم باید در نظر داشت. مداخله خارجی به معنای واقعی کلمه گفتگوی بین معترضین و منتقدین را با حاکمیت کاملا مختل کرده است و اندک زاویهای که با حاکمیت پیدا کردند را دائما تشدید کرده است، گفتگو و مفاهمه بین این قشر و حاکمیت رسمی را از بین برده، کاری کرده است که نه معترضین، رسانههای حاکمیت را میشنوند و نه حاکمیت صدای معترضین را. مداخله خارجی با این که یک عامل زمینهای نیست اما بسیار تعیین کننده بوده است.
میری با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی در دو ساحت نظری و عملی باید سیاستهایی را در مواجهه با تحولات جامعه اتخاذ کند، بیان کرد: به نظر من نگاه استصوابی باید برداشته شود و این تنوع و تکثری که در جامعه وجود دارد باید بتواند در پارلمان خود را نشان بدهد. وقتی بین بود و نمود دیالکتیک برقرار شود ساحت سیاسی یک ساحت منجمد نمیشود. اگر نظام اسلامی به این قاعده تن در دهد دیگر عوامل خارجی نمیتوانند آن عناصری که در جامعه بود دارند اما نمود ندارند را تحت تاثیر قرار دهد. اما در ساحت نظری باید گفت سه کلان روایت از هویت جمعی در عصر جدید مطرح است؛ یک هویت امر باستانی و آن چیزی است که به آن هویت اصیل ایرانی میگویند. هویت جمعی دوم اساسا دوران قبل از ورود اسلام را به رسمیت نمیشناسد و یک کلان روایت دیگر میگوید بعد از مشروطه ایرانیها هویت مدرنی پیدا میکنند. این سه هویت هر کدام عقبهای دارند و بدنه اصلی جامعه همان بدنه میانی است که با مفهوم ملت امر جمعی را صورت بندی میکند. امروز در عرصه امر سیاسی و تمدنی ما نیازمند این هستیم که این سه عنصر و مولفه را به یک سنتز برسانیم تا همه خود را بخشی از آن امر جمعی بدانند. به نظر من این سنتز همان مفهومی است که مهدی حائری تحت عنوان ملک مشاع مطرح کرده است. به این معنا که هر کسی در ایران متولد شده سهمی از ایران نه فقط در اقتصاد بلکه در قدرت و فرهنگ نیز سهم دارد.
وی افزود: به نظر من در اعتراضات اخیر ما گرفتار دو اقلیت رادیکال شدیم، در بین این دو اقلیت جامعه ایران است که متاسفانه رسانه ندارد که بگوید چه میخواهد، اکثریت جامعه که هم مسلمان و هم شیعه هستند و نظام جمهوری اسلامی را هم میخواهند، ایران را نیز دوست دارند و اصلا به دنبال فروپاشی نیستند. به نظر من اگر بتوانیم رسانههای گوناگون داشته باشیم بسیاری از اختلافات در ایران حل میشود. جامعه در حوزه امر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مدلهای خود را میسازد.
شهرستانی با بیان اینکه هیچ کدام از عناصر هویتی قابل صرف نظر کردن نیستند، اظهار داشت: هر کسی که تلاش کرده است هر کدام از عناصر را نادیده بگیرد به نحوی به یک نوع سرکوبگری در مقام عمل وادار شده است و جامعه را در تمامیت خود نشینده است. در خصوص سه رویکرد هویتی که مطرح شد میتوان گفت رویکرد باستانگرا همان رویکرد مدرن است، درون مایه آن تجددخواهی است و عملا در مقابل رویکرد دینی قرار میگیرد و چیزی جز یک نوع تجددطلبی بیریشه و بیحاصل نیست. آنچه در تاریخ فرهنگی، فرهنگ عمومی را میسازد فرهنگ دینی است. از طرف دیگر باید توجه داشت که گرایشهای دینی رادیکالی نیز وجود دارند که فرهنگ ملی را نمیبینند و به رسمیت نمیشناسند و دلیل مهم آن غلبه رویکرد فقاهتی در فهم دینی است. به نظر من خود انقلاب اسلامی یک نقطهای از سنتز این سه گانه است، مردم ذیل یک هویت واحد جمع شدند تا آن تشتت هویتی حل بشود. بنابراین وقوع انقلاب در شرایط بحران هویتی ناممکن است. اتفاقات اخیر نیز به دلیل تشتت هویتی که دارد نهایتا یک شورش با ریشه اجتماعی است که هنوز نتوانسته تبدیل به یک هویت ایجابی اثباتی بشود.
وی افزود: انقلاب اسلامی یک انقلاب ملی است، بلکه ملیترین رخداد در تاریخ معاصر و عصر مدرن است. انقلاب اسلامی ارزشهای ملی را وارد ساختار سیاسی جمهوری اسلامی کرده است، رهبری دارد که از اقتصاد ملی اینترنت ملی و ارزشهای ملی سخن میگوید. جمهوری اسلامی مدرنیته را کاملا در خود هضم کرده و یکی از افتخارات آن گسترش دانشگاهها است. همین گسترش دانشگاهها زمینه تمایلات تجددخواهانه را زیاد کرده است.
میری با بیان اینکه جوانان و نوجوانان معترض به دنبال اعاده گفتمان انقلاب هستند، ابراز داشت: عدالت، آزادی، برادری، جامعه بدون تبعیض و اجحاف، جامعه بدون شکافهای طبقاتی نمونههایی از گفتمان انقلاب هستند که امروز جوانان معترض آن را مطالبه میکنند. نوع مواجهه با اعتراضات در ایران اینطور طبقهبندی میشود: ابتدا مواجهه نظامی، بعد امنیتی، بعد سیاسی و بعد آکادمیک است. در حالی که این هرم باید برگردد و در مرحله اول گفتمان آکادمیک و نرم جلو بیاید. اگر تصور درستی از اعتراضات صورت نگیرد مواجهه نیز مواجهه درستی نخواهد بود.
شهرستانی با بیان اینکه هویت موزائیکی یک امر ناممکن است، گفت: هیچ نظام سیاسی نمیتواند ترکیب موزائیکی از چند هویت داشته باشد بنابراین باید این را تصدیق کرد که یکی از آنها باید محور قرار بگیرد. اما اصل قرار گرفتن یکی نباید به این معنا باشد که دو هویت دیگر حذف شوند. هویت دینی وقتی میتواند دو هویت دیگر را در درون خود قرار بدهد که از نگاه فقاهتی فاصله بگیرد و فقه را با طرح سیاسی تازهای بفهمد. باید به یک روایتی از امر ملی برسد که با هویت دینی سازگار باشد و این همان روایت موجود است. امر ملی ما با امر دینی ما در طول تاریخ یگانه شده است. درباره شرایط کنونی میتوان گفت اولا ما از آن سنتز انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم و ثانیا همان سنتز برای جامعه امروز نیست چرا که جامعه تغییر کرده است.
میری در پایان مطرح کرد: این اعتراضات اخیر نباید به معنای اغتشاش یا یک انقلاب و عبور از حاکمیت معنا شود بلکه باید میانه این دو نگاه افراطی را دید به این معنا که این یک اعتراض مدنی است، بدنه جامعه مطالباتی دارد و حکومت باید این مطالبات را مدیریت کند.
پاسخ
بزرگواران عزیزان سروران واقعا پیش خودتون فکر میکنید اسلام پتانسیل تئوریره شدن و مبنا قرار گرفتن در تمام شاخه های علوم انسانی را نداره ؟ چرا لیبرالیسم را انتخاب کردید ، این آقای میری را میشناسید ؟! صددرصد میشناسید با سند ثابت میکنم که نئولیبرال و جاسوس فرهنگی هستش . متاسف شدم واقعا ، شما با مدرسه آزادفکری و ایران آکادمیا و موسسه توانا چه فرقی میکنید ؟ در ظاهر خیلی فرق دارید اما در باطن شما بسیار خطرناک تر هستید ، جان لاک تبلیغ میکنید ؟ از شر شیطان در لباس دین به خدا پناه میبرم ، شما ها تعبد را به نص گرایی تقلیل دادید ؟! پناه بر خدا از شر ما .