علامه طباطبایی فلسفه را حاصل عقل ورزی آزاد معرفی می‌کند

حجت الاسلام و المسلمین یزدانی مقدم: علامه در مباحث رئالیزم تعاملی ابعاد جدی و وسیعی در زندگی امروز مطرح می‌کنند و اداره اجتماع را نیازمند همفکری و تفکر اجتماعی می‌دانند.
حجت الاسلام و المسلمین یزدانی مقدم:

علامه طباطبایی فلسفه را حاصل عقل ورزی آزاد معرفی می‌کند

علامه در مباحث رئالیزم تعاملی ابعاد جدی و وسیعی در زندگی امروز مطرح می‌کنند و اداره اجتماع را نیازمند همفکری و تفکر اجتماعی می‌دانند.

نشست «تاثیر علامه طباطبایی در پیشبرد فلسفه اسلامی» با حضور حجت الاسلام و المسلمین احمد رضا یزدانی مقدم، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، با اشاره به نوآوری‌های علامه طباطبایی در فلسفه، اظهار داشت: دو جلد اول کتاب اصول فلسفه و روش رئالیزم علامه طباطبایی مباحث معرفت شناسی است. از گذشته این بحث وجود داشته که مباحث معرفت شناسی چه جایگاهی در فلسفه علامه طباطبایی دارد. می‌توان گفت علامه طباطبایی با التفات به مباحث معرفت شناسی وارد بحث‌های هستی شناسی شدند. ظاهرا علامه درصدد بودند یک نظام فلسفی بر پایه معرفت شناسی ارائه کنند، ایشان در این مسیر با تاکید بر اهمیت معرفت شناسی ناظر به تحولات فلسفی جهان بودند و معتقد بودند هستی شناسی بدون معرفت شناسی امکان پذیر نیست. علامه در حواشی کتاب اصول فلسفه و روش رئالیزم بارها تاکید دارند تا ذهن شناخته نشود فلسفه نیز شناخته نمی‌شود. از این جهت ایشان گفتمان مهمی از فلسفه را در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیزم پایه می‌گذارد. این کتاب یکی از بهترین منابع در شناخت فلسفه و نظام فلسفی علامه طباطبایی است.

یزدانی مقدم گفت: برخی تصور می‌کنند در دعوای جهانی که میان رئالیزم و ایده‌آلیزم وجود دارد، علامه طباطبایی در مقابل ایده آلیزم آلمان قرار دارد. صرف نظر از صحت یا عدم صحت این تصور، باید توجه داشت که رئالیزم مورد نظر علامه توجه به واقع بینی، واقع گرایی و طلب واقعیت است. ایشان این دیدگاه را بارها در مقالات ابتدایی کتاب اصول فلسفه و روش رئالیزم و نیز در بررسی‌های اسلامی در تفسیر شریف المیزان بیان کردند.

ایشان ادامه داد: نکته دیگری که در خصوص رئالیزم مورد نظر علامه مطرح می‌شود این است که رئالیزم ایشان خام و ساده بود. رئالیزم خام و ساده به معنای ادراک واقعیت کما هو فی الواقع است. در حالی که علامه طباطبایی بارها در مقالات ابتدایی کتاب اصول فلسفه و روش رئالیزم از عبارت واقعیت فی الجمله استفاده کردند. اصطلاح فی الجمله در مقابل اصطلاح بالجمله قرار دارد. به بیان دیگر ایشان می‌فرماید ما تقریبا ادراک واقع می‌کنیم یعنی تصویری از واقعیت خارجی نزد انسان است که ممکن است تصویر درست یا غلطی از واقعیت باشد. در حقیقت ایده آلیزم مورد نظر علامه رئالیزمی است که توان پذیرش خطای ذهن را ندارد. بنابراین با توجه به استفاده مکرر ایشان از اصطلاح فی الجمله نمی‌توان رئالیزم ایشان را یک رئالیزم خام و ساده نام نهاد. بر این اساس بهتر است رئالیزم ایشان را رئالیزم تعاملی دانست چرا که از نظر علامه آن چیزی که به ذهن انسان می‌آید حاصل تعامل بین دستگاه ادراکی انسان و واقعیت خارجی است.

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، عنوان کرد: ادراک واقع با توجه به ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انسان‌ها ممکن است متفاوت باشد چرا که عقل و عقلانیت انسان متاثر از واقعیت خارجی است و تمدن بشری در فهم، ادراک و دریافت انسان موثر است. 

ایشان با اشاره به تحلیل علامه طباطبایی از ادراکات اعتباری، یادآور شد: مفصل‌ترین مقاله از ۱۴ مقاله کتاب اصول فلسفه و روش رئالیزم و شش رساله از رسائل شیعه علامه طباطبایی در خصوص ادراکات اعتباری است. این نشانگر اهمیت این مسئله نزد ایشان است. ساده‌ترین بیان درباره ادراکات اعتباری بیانی است که علامه طباطبایی ذیل آیه ۱۱۶ سوره بقره آوردند بر این اساس که انسان دارای قوه ادراکی است که با آن جهان خارج را شناسایی می‌کند و هر چه انسان درک می‌کند حاصل تعامل بین دستگاه ادراکی و جهان خارج است. از نظر علامه انسان چنین علم حقیقی دارد و از جهان خارج منفعل می‌شود سپس بیان می‌کنند که انسان باید به کمالاتی که دارا نیست برسد و برای این منظور باید در جهان خارج تصرف بکند، لازمه تصرف در جهان نیز علم عملی و فعلی است، علمی که انسان را حرکت بدهد، علامه طباطبایی این علم عملی را علم اعتباری معرفی می‌کنند. بنابراین عمل انسان نتیجه ادراکات اعتباری است. از نظر علامه طباطبایی ضربان قلب، تنفس و حتی سلامتی و بیماری نیز حاصل اعتبار است.

این محقق و پژوهشگر با بیان این که علامه طباطبایی علوم اعتباری را حاصل قوه فعاله می‌داند، ابراز داشت: علامه طباطبایی سه بحث را در علوم اعتباری مطرح می‌کند؛ بحث اول اینکه علوم اعتباری چگونه ساخته می‌شوند، بحث دوم اینکه علوم اعتباری چه شاخه‌هایی دارد و سومین بحث اینکه علوم اعتباری چه تاثیری در جهان خارج دارد. ایشان در تفسیر المیزان بیان می‌کند که انسان دستگاه‌های وجودی دارد که نیازها و احساساتی در او ایجاد می‌کند و این نیازها انسان را وادار به عمل می‌کند. از این جهت ایشان علوم اعتباری را حاصل قوه فعاله می‌داند. علامه معتقد است انسان در علوم اعتباری از جهان خارج الهام و تاثیر می‌گیرد. از این جهت اگر کسی تحت تاثیر راهنمایی‌های انبیاء و اولیاء الهی عمل نیکی انجام دهد یا عمل معصیتی را ترک کند در او آثار مثبتی ظاهر می‌شود که تا ابد با او می‌ماند.

وی با بیان این که مباحث ایمانی و اعتقادی برای علامه طباطبایی به شدت جنبه علمی، استدلالی و یقینی داشت، تصریح کرد: امروز لزوم تاسی به سیره و منش علامه بسیار احساس می‌شود. بعضی از ایشان سوال کرده بودند که چرا نام کتاب خود را اصول فلسفه و روش رئالیزم گذاشتید و چرا فلسفه اسلامی نگذاشتید ایشان فرمودند این عقل است و عقل آزاد است، فلسفه حاصل عقل ورزی آزاد است و اسلامی و غیر اسلامی ندارد. علامه در مباحث رئالیزم تعاملی ابعاد جدی، وسیع و عمیقی در زندگی امروز را مطرح می‌کنند از این جهت هر فردی باید به این نتیجه برسد که عقل کل و علم کل نیست و اداره اجتماع و مملکت نیازمند همفکری است همان چیزی که علامه طباطبایی از آن تحت عنوان تفکر اجتماعی نام می‌برد و می‌فرماید آحاد جامعه باید افکار خود را روی هم گذاشته و از تجمیع این افکار و تلاش‌ها در جهت اداره جامعه استفاده کنند.

این نویسنده ادامه داد: علامه همچنین از اصطلاح تدبر اجتماعی در قرآن استفاده می‌کند. به این معنا که لازم است افکار روی هم گذاشته شده و همه با هم تدبر در قرآن داشته باشند. ایشان این مسئله را مطرح می‌کنند که اعتقادات مردم و رعایت احکام فردی به برقراری احکام اجتماعی مانند عدالت برمی‌گردد. و اگر احکام  اجتماعی در جامعه عملی نشود آرام آرام احکام فردی نیز کنار گذاشته شده و اعتقادات مردم سست می‌شود.

ایشان با اشاره به نسبت کتاب اصول فلسفه و روش رئالیزم علامه طباطبایی با سنت فلسفی معاصر، بیان کرد: نظریه پردازی در خلا به وجود نمی‌آید بلکه این مسلئه در بستر یک سنت فلسفی قابل انجام است. علامه طباطبایی اهمیت سنت فلسفه اسلامی را به خوبی درک کرده بودند. حضرت علامه به تمام مرازک علمی جهان نامه نوشته و درخواست کرده بودند هر چه از علم و دانش فلسفه دارند برای ایشان بفرستند. ایشان کتاب‌های بسیاری را از کشورهای مختلف دریافت و به کمک اساتید دیگر ترجمه و مطالعه کرده و با علوم روز جهان آشنا بودند. جالب است که ایشان تفسیر جالبی از دیالکتیک هگلی در اصول فلسفه و روش رئالیزم ارائه می‌کند که آن مشکلاتی که معمولا در تفسیر دیالکتیک هگل وجود دارد با تفسیر ایشان برطرف می‌شود. این نشان می‌دهد که ایشان کاملا به پرسش‌ها، فلسفه‌ها و تحولات امروزی جهان توجه دارد و به آن پاسخ می‌دهد.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.