دومین نشست از نشستهای علمی با عنوان «تجدد رضاخانی» با موضوع «کارنامه رضاخان در حوزه اقدامات عمرانی و رفاهی» عصر سهشنبه ۵ اسفند با حضور علیاکبر رنجبر کرمانی در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد.
رنجبر در این نشست به توضیح درباره وضعیت رفاهی عصر پهلوی پرداخت و اظهار کرد: در عالم سیاست اگر یک دروغ به طور مکرر گرفته شود به یک حقیقت تاریخی تبدیل میشود. در طول پنجاه و هفت سال سلطنت پهلوی دروغ بزرگی گفته شده است مبنی بر اینکه ایران قبل از رضاشاه یک ویرانه بوده و رضا شاه آمد ایران را از خطر تجزیه نجات داد و ایران را مدرن کرد. دلیل این امر این است که مخالفان سیاسی شاه انگیزهای برای پاسخ دادن به این دروغها نداشتند. این امر چند دلیل داشت. یکی اینکه اگر می خواستند به این دروغ ها پاسخ دهند این تصور پیش میآمد که دارند از قاجارها حمایت میکنند و خود به خود انگیزهای برای حمایت از قاجارها وجود نداشت. میگفتند اگر پهلوی بد بوده آنها هم بد بودند. دوم اینکه مخالفین اسلامی رضاشاه که بعد از سال ۵۷ سر کار آمدند هیچ وقت فکر نمیکردند نسل جوان فعلی تحت تاثیر آن تبلیغات دروغین واقع شود و آنها هم انگیزهای برای دفاع از دوره ماقبل رضا شاه نداشتند و وقت و فرصت کافی هم نداشتند.
وی افزود: امروز ما با نسلی مواجه هستیم که تحت تاثیر تبلیغات طرفداران سلطنت این تصور برایش پیش آمده که قبل از رضاشاه ایران ویرانه بوده و بعد از رضاشاه ایران یک کشور مدرن شد. کلمه مدرن در مورد رضاشاه زیاد استفاده میشود و گفته میشود که او ایران را مدرن کرد. هیچ کس یک تعریف واقعی و درست از کلمه مدرن ارائه نداده است. ظاهرا منظور این آقایان از مدرن این است که ایشان آمد دانشگاه ساخت؛ تعلیم و تربیت آورد، جاده و راه آهن آورد، ایران را صنعتی کرد. در یکی از آثار طرفداران پهلوی دیدم نوشته بود ایران به دست رضاشاه صنعتی شد. ایران همین الآن صنعتی نشده است؛ این چه صنعتی است که بعد از رضاشاه از بین رفت؟!
رنجبر در ادامه تصریح کرد: امروز انگیزهها برای دفاع از رضاشاه متفاوت است. یکی از این انگیزهها اعلام مخالفت با نظام جمهوری اسلامی است. اتفاقا خطاب من به این عده این است اگر شما مخالف نظام جمهوری اسلامی هستید حق شماست؛ کما اینکه حق ماست که موافق نظام جمهوری اسلامی باشیم. هر نظام یک عده موافق دارد و یک عده مخالف دارد و ما باید برای مخالفین، حق مخالفت قائل باشیم. در عین حال شما حق ندارید به عنوان مبارزه سیاسی، تاریخ را تحریف کنید. این کار باعث میشود نسل جوان ما گمراه شود. اگر شما دقت کنید هر وقت ایرانیان از وضع موجود ناراضی میشدند به گذشته ارجاع میدادند. خود این کار بسیار غلط است و موجب میشود تجربه تاریخی در ذهن نسل کنونی انباشته نشود. در زمان محمدرضا شاه برخی میگفتند کشور، رضاشاه میخواهد؛ یعنی با اینکه پسر رضاشاه سر کار بود مردم افسوس رضاشاه را میخوردند. اگر شما به سرگذشت رجال سیاسی یا افراد عادی دوران رضاشاه مراجعه کنید میبینید همه آنها از آن دوره ناراضی هستند و به گذشته ارجاع میدهند. باز اگر خاطرات رجال دوره ناصرالدین شاه را بخوانید به دوره محمدشاه ارجاع میدادند. اگر شما از وضعیت فعلی ناراضی هستید انتقاد کنید ولی نگویید دوره قبل بهتر بود. چگونه آن دوره بهتر بود ولی وقتی پادشاه پایش را از کشور بیرون گذاشت مردم از شادی منفجر شدند. متاسفانه مشکلاتی که الآن در کشور جاری است ذهن مردم را برای پذیرش این دروغها آماده کرده است.
وی در ادامه به شبهه مدرن شدن کشور به دست رضاشاه پاسخ داد و گفت: آیا شما تا به حال تعریف درستی از مدرن کردن ایران خواندهاید؟ من که نمیدانم میگویم منظورشان این است که رضاشاه دانشگاه ساخته است. شما ببینید دانشگاهی که رضاشاه ساخت چه چیزی بود. کلمه دانشگاه در سال ۱۳۱۳ در زمان رضاشاه اختراع شد. در زمانی که دانشگاه تهران تاسیس شد، در تهران دانشکدههای متعددی بود. آن موقع به مراکز آموزش عالی، مدرسه عالی میگفتند. ما مدرسه عالی طب داشتیم که در آن سه گرایش درس داده میشد. یک مدرسه قابلگی هم ضمیمه مدرسه عالی طب بود. ما مدرسه عالی حقوق داشتیم که وظیفه آن تربیت حقوقدان بود. ما مدرسه عالی علوم سیاسی داشتیم که وظیفه آن تربیت پرسنل دیپلمات بود. همه اینها دانشکده بودند. قبل از انقلاب اسلامی ما در خود تهران هم از کلمه مدرسه عالی استفاده میکردیم. اگر کسی ادعا کند دانشگاه علامه طباطبایی سال ۶۲ تاسیس شد حرفش درست است ولی این دانشگاه تجمیع مدرسه عالی بازرگانی، مدرسه عالی ترجمه، مدرسه عالی ادبیات و چند مدرسه دیگر است که هر کدام حدود چهل سال سابقه داشتند. در دوره رضاشاه با تجمیع تعدادی از این دانشکدهها، دانشگاه تهران ساخته شد. هر کدام از اینها قبل از کودتا در تهران سابقه داشتند و ما در ایران دانشگاه داشتیم، ولی کلمه دانشگاه نداشتیم. پس رضاشاه دانشگاه تهران را به این ترتیب ساخت.
وی تاکید کرد: در زمان رضاشاه تعداد دبیرستانها در کشور خیلی زیاد بود چراکه دولت قبل از رضاشاه میخواست سطح تحصیلات متوسطه را بالا ببرد؛ لذا دو سال متوالی اعزام دانشجو به فرانسه داشتیم، برای اینکه اینها دبیری علوم بخوانند و معلم دبیرستان شوند. پس قبل از دوره رضاشاه، ما هر سال صد نفر به خارج میفرستادیم تا در تهران و شهرستانها تدریس کنند. برخی میگویند دختران در زمان رضاشاه تحصیل کردند. این دروغ است. زمانی که رضاشاه کودتا کرد ایران چندین دبیرستان دخترانه داشت. ما در تهران دارالمعلمات دختران داشتیم. الآن به هر کس بگویید تعجب میکند. در زمان احمدشاه ما دانشسرای تربیت معلم زنانه داشتیم. من اسناد وزارت خارجه آمریکا درباره اوضاع ایران در زمان رضاشاه را دیدم. آخرین سالی که رضاشاه از این میرفت سفیر آمریکا در تهران گزارش مفصلی درباره اوضاع کلی ایران نوشت. این گزارش بسیار تاریخی و مهم است. سفیر آمریکا در آنجا آنقدر وضعیت ایران را اسفناک توصیف میکند که میگوید من تعجب میکنم چرا این مردم علیه این اوضاع نابسامان انقلاب نمیکنند. آنجا سفیر یک جملهای دارد میگوید: تحصیلات ابتدایی برای مردم ایران یک چیز لوکس حساب میشود.
پژوهشگر تاریخ ادامه داد: برخی ادعا میکنند در دوره رضاشاه بهداشت عمومی افزایش پیدا کرد. شما بگویید در زمان رضاشاه چند بیمارستان تاسیس شد؟ بیمارستانها و درمانگاههایی که رضاشاه تاسیس کرده است را نام ببرید. تا قبل از انقلاب اسلامی آنقدر وضع بهداشت بد بود که در دوره محمدرضا شاه که ایران نسبت به دوره رضاشاه خیلی پیشرفت کرد خیلی از مردم جنوب ایران بیماریهایی مثل آبله و مالاریا و بیماریهای پوستی داشتند و این بیماریها بین مردم شایع بود. با اینکه رضاشاه درآمد نفتی داشت، تهران تا سال ۱۳۳۵ آب لولهکشی نداشت. این هم مدرنیزه شدن دوره رضاشاه است.
وی ادامه داد: حالا به بحث تاسیس راهآهن بپردازیم. بله، در دوره رضاشاه راهآهن ساخته شد ولی آیا ارزش دارد یک نفر بیاید کودتا کند، انقلاب مشروطیت را به هم بزند را راهآهن بسازد؟ قبل از کودتا مردم آزادی بیان داشتند، آزادی مطبوعات داشتند، مجلس آزاد داشتند، انتخابات آزاد داشتند، نخست وزیران، خودشان را در مقابل مجلس پاسخگو میدانستند. وقتی رضاشاه آمد امنیت اقتصادی از بین رفت و تمام زمینهای حاصلخیز مازندران و گرگان و گیلان برای او بود و هر نقطه ایران یک ملک خوبی بود برای ایشان بود. وقتی از ایران میرفت ۶۸ میلیون تومان پول نقد در حساب بانکیاش بود، ۲۰۰ میلیون دلار هم در حساب خارجیاش بود. آدمی که تا قبل از کودتا در خانهای اجارهای زندگی میکرد. از نظر قساوت قلب هم نظیر نداشت. آیا ارزش داشت این آدم این همه جنایت بکند تا راهآهن بسازد. اگر رضاشاه کودتا نمیکرد ایران توسعه سیاسی پیدا میکرد.
وی افزود: طرح ایجاد راهآهنی که شمال ایران را به جنوب ایران وصل کند از زمان ناصرالدینشاه قاجار مطرح بود؛ یعنی از زمان ناصرالدین شاه میخواستند راهآهن بسازند و تا پای امضای قرارداد با یک کمپانی آمریکایی پیش رفتند ولی روس و انگلیس جلوی آن را گرفتند. حتی چون پول نبود، قرار شد هزینه احداث راهآهن را از مالیات نمک تامین کنند. اتفاقا در زمان رضاشاه هم محل تامین بودجه، مالیات قند و شکر بود. در زمانی که کودتای ۱۲۹۹ شد، ایران سیصد کیلومتر راهآهن داشت. پس دولتها داشتند در همان بیپولی و هرجومرج کار میکردند و نیاز به کودتا نبود. آیا کشوری که سیصد کیلومتر راهآهن دارد نیاز دارد یک انسان قسیالقلب سر کار بیاید و برایش راهآهن بسازد؟ بله، راهآهن زمان رضاشاه را چهار کشور ساختند ولی باید توجه کرد یک روندی در کشور ایجاد شده بود که تدام آن نیاز به رضاشاه نداشت.
وی در پایان گفت: وقتی جنگ جهانی اول تمام شد ایران کشوری جنگزده بود و یک قحطی بزرگی را پشت سر گذاشته بود و دلیل انقلاب مشروطیت هرجومرج به بر ایران حاکم بود. همه اینها باعث شد یک عده روشنفکر طرح استبداد منور را مطرح کنند و بگویند همانطور که در کشورهای پیشرفته یک نفر دیکتاتور مصلح و روشنفکر، کار را پیش برده است باید در ایران هم این کار انجام شود. در این شرایط رضاخان پیدا شد و روشنفکران زیر بال و پر او را گرفتند. این دیکتاتور مصلح، دیکتاتور بود ولی مصلح نبود. پس کسانی که دور رضاشاه را گرفتند افرادی ناآگاه و غربزده بودند و میخواستند ایران را مثل اروپا کنند. این افراد رضاشاه را به ترکیه بردند تا ظواهر تمدن غربی را ببیند و تحت تاثیر قرار بگیرد که اتفاقا تحت تاثیر هم قرار گرفت.
پاسخ