در نشست پوپولیسم و دموکراسی، دکتر محسن ردادی ابتدا تعریفی از پوپولیسم ارائه کردند. پوپولیسم یعنی عوامگرایی یا توده گرایی و مورد توجه قراردادن نظر مردم که در این تعریف، تفاوتهایی با دموکراسی و مردمسالاری وجود دارد. در این دوران، بیش از دموکراسی، ما شاهد عوامگرایی و پوپولیسم در فضای سیاسی هستیم. در ذهن ما، پوپولیسم با شخصی مثل ترامپ گره خورده است. ما باید رفتارهای افراد پوپولیست را بشناسیم و بدانیم که این مسئله در همة جهان وجود دارد و خاص یک کشور یا نظام سیاسی نیست. با ردیابی عملکرد سیاستمداران، میتوانیم به راحتی پوپولیسم را در رفتار آنها ببینیم. مثلاً یک فرد پوپولیست از وعدهدادن یا برنامه دادن فراری است و بیشتر سعی میکند تا با ویژگیهای شخصیتی خودش، رأی مردم را جمع کند.
دکتر ردادی، تعبیر عوامگرایی را بهترین ترجمه از پوپولیسم دانست و با مقایسه مفاهیمی مثل دموکراسی و نخبهگرایی، سعی نمود تا به تبیین دقیق پوپولیسم و بیان وجه تفاوتهای آن با سایر عبارتها بپردازد. مردمسالاری، چیزی است که مردم را در یک چارچوب مشخص به عرصه سیاسی وارد میکند و فارغ از این که ذیل کدام اندیشه سیاسی بگنجد، یک مفهوم مثبت تلقی شده که مردم را دخیل در سرنوشت سیاسی خود میداند. همچنین، نخبهگرایی معتقد است که همه مردم حق دخالت در اداره کشور را ندارد؛ بلکه افراد باسابقه، تحصیلکرده و برآمده از خانوادههای خاص میتوانند در امر سیاسی دخالت کنند که این نوعی از انحصارگرایی است. مردمگرایی کاملاً مخالف نخبهگرایی است چرا که نقش مردم در نخبهگرایی کاملاً فراموش میشود. در ایران دولت آقایان هاشمی و روحانی اصطلاحاً فنسالار یا نخبهگرا بود. آنها میگفتند کسی که از سطوح پایین جامعه بوده اصلاً حق ندارد در اداره کشور دخالت کند.
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پوپولیسم را گرایشی دانست که بیشتر راجع به کسی که نباید حکومت کند، تلاش میکند. پوپولیستها بیش از صندوق رأی و گفتوگو به خیابان علاقه دارند چرا که همیشه سیاسیون را به دو دسته فاسد و صالح تقسیم میکنند و کسانی که در حال حاضر بر سر قدرت هستند را فاسد دانسته تا خودشان به قدرت برسند. در پوپولیسم، معمولاً مردم قربانی میشوند چرا که اینها دائماً مردم را به خیابان میآوردند تا خودشان از این انرژی اجتماعی استفاده کنند و به قدرت برسند. در ایران و سایر کشورها، به دلیل وجود رسانههای آزاد، اشکالات حکومتها اعم از فسادها به راحتی منتشر میشود. مثلاً در کره جنوبی، رئیسجمهورشان به دلیل تخلف و فساد دستگیر شد و ۵ سال به زندان افتاد. در ایران زمان شاه هیچ موردی نداریم که اخبار فساد منتشر شده باشد چرا که آزادی رسانهای نبود. در حال حاضر، مردم با این اخبار رسانهای تصور میکنند که یک فرد قلدر باید بیاید و کشور را از دست فاسدها نجات دهد. علاقه برخی ایرانیان به رضاشاه از همین دیدگاه نشئت میگیرد و این گرفتاری ذهن مردم در پوپولیسم است. مهمترین زمینه شکلگیری پوپولیسم، سرخوردگی مردم از دموکراسی است. در این شرایط مردم فکر میکنند که همه جا فاسد شده و رسانهها هم دست خودشان است و مملکت را بردند و خوردند و…
به تعبیر دکتر ردادی، پوپولیستها به قانون و مجلس و راههای رسمی اعتقادی ندارند و میگویند حرف ما باید در کف خیابان اتفاق بیفتد. ماجرای حمله طرفداران ترامپ به پارلمان آمریکا مصداق همین نگاه بود. پوپولیستها میگویند که نهادها در اختیار افراد فاسد است و باید به زور از دست آنها در بیاوریم.
در همه دنیا پوپولیستها گرایشهای ملیگرایانه دارند و میگویند که کشور ما اسیر دست یک باند قدرت شده که همه چیز مثل انتخابات ها را مهندسی میکنند و نمیگذارند خواست مردم محقق شود. یک ویژگی دیگر پوپولیستها این است که دچار توهم توطئه هستند و اصلاً مستند و با دلیل حرف نمیزنند. دائماً میگویند این خاندان دزدی کرده و آن یکی رانت دارد و…
پوپولیستها سعی میکنند بین مسئولان و مردم یک خط بکشند و با استفاده از اصطلاحی مثل مالهکش، مردم را بدون استدلال فریب دهند. آنها میگویند تنها راه اصلاح کشور، خیزش خیابانی است. حرفهای پوپولیستهای تهران فرقی با آمریکا و کانادا ندارد و آنها همیشه حاکمان را اقلیت فاسد میدانند و در عین حال یک دشمن خارجی پررنگ هم میسازند که گویی فاسدان داخلی نوکر حلقه به گوش آن ارباب خارجی هستند.
دکتر ردادی با این تذکر که باید مرز بین پوپولیسم و مردمگرایی را مشخص کرد، بیان داشتند که مردمگرایی باید در کنار نخبهگرایی وجود داشته باشد و این که به بهانه مبارزه با پوپولیسم کاملاً مردم را از صحنه حذف کنیم، غلط است.
این پژوهشگر اندیشه سیاسی، فساد را بهعنوان کلیدواژه اصلی پوپولیستها دانست و این طور بیان داشت که منظور از فساد پوپولیستها، فساد شخصی است نه فساد سیستمها و روندها؛ پوپولیستها در یک ایده با فاشیستها مشترک هستند و آن هم این است که مشکلات را همیشه زیر سر یک اقلیت میدانند؛ مثلاً ترامپ گفت که مشکلات ما به خاطر مسلمانها، مکزیکیها و غیرسفیدپوستها است و هیتلر همه چیز را به یهودیها نسبت داد. در ایران هم اگر کسی بیاید بگوید مشکلات ما به خاطر افغانیهاست، حتماً رأی میآورد؛ چون ملت ما عوامزده است.
رفتار دیگر رهبران پوپولیست این است که شفاف حرف نمیزنند و از جملات چندپهلو و مبهم استفاده میکنند. معمولاً اسم نمیآورند و میگویند کار خودشان است!
مبنای رفتار پوپولیستها، رویکرد علمی نیست بلکه به آنچه که مردم میگویند عمل میکنند. کسانی که به دموکراسی معتقدند، حرف مردم را برای شناخت مشکل میشنوند؛ ولی در ارائه راه حل به علم و استدلال و نه حرف مردم توجه میکنند. اتفاقاً رهبران پوپولیست به حرف مردم گوش نمیدهند و صرفاً ادای این کار را در میآورند. همچنین پوپولیستها به قانون توجهی ندارند و میگویند هرچه که ذائقه اکثریت باشد، همان مبنای عمل خواهد بود. در مقابل سیاستمدارهای قانونگرا، پوپولیست نیستند و به روندهای قانونی احترام میگذارند.
دکتر ردادی، کلیدواژه محبوب پوپولیستها در تمام دنیا را «تقلب» در انتخابات ها دانستند و این طور تبیین کردند که یک نظام پوپولیست، هیچ توجهی به نخبگان ندارد و بیشتر سعی میکند با پروپاگاندا و حرکات های رسانهای، مردم را از فرایندهایی مثل شرکت در انتخابات دور نگه میدارند. برای مثال، رفراندوم در قانون وجود دارد اما اگر کسی دائماً بر رفراندوم تأکید کند، این یعنی مجلس بیخاصیت شده و ما باید دائماً مردم را پای صندوق رأی بیاوریم که ناشی از یک حرکت پوپولیستی است.
برای پوپولیستها، محبوبترین رسانهها، شبکههای اجتماعی است، چون سعی میکنند هواداران را تجمیع کنند و به حاکمان بد و بیراه بگویند و کسی هم کاری با آنها نداشته باشد. در مقابل، دموکراسی گراها، به رسانههای مستقل و منتقد بیشتر اهمیت میدهند و نخبهگراها هم فقط به رسانههای جریان اصلی توجه بیشتری دارند.
این مدرس دانشگاه افزود: مهمترین رفتارهایی که پوپولیستی نیست و حقیقتاً مردمگرایانه میباشد، بدین شرح است: حضور مستقیم بین مردم، همدردی، گفتوگو، نظرخواهی از مردم، سادهزیستی و دوری از اشرافیت و کمکردن دیسیپلینهای مرسوم، تواضع و عذرخواهی از مردم و گزارشدادنهای صادقانه
و از سوی دیگر رفتارهایی مصداق رفتار پوپولیستی است. مثلاً عدم توجه به نظر کارشناسان و توجه صرف به نظر مردم در کوتاهمدت، یک نگاه پوپولیستی است. شخصی کردن منازعات سیاسی، بایکوت مخالفان و منتقدان و سانتی مانتالیسم سیاسی به معنای تحریک عواطف عمومی برای ماهیگیری سیاسی از جمله دیگر ویژگیهای افراد پوپولیست میباشد.
در پایان دکتر ردادی، این دوران را دوران رهبری و سلطهگری پوپولیستها دانستند و ظهور افرادی مثل نتانیاهو در خاورمیانه را مصداق حقیقی ظهور و قدرتیابی پوپولیسم دانستند. در مقابل باید با کارهایی مثل گسترش گفتمان عدالتطلبی، تکیه بر عقلانیت، گفتوگو با مردم برای جلب اعتماد آنها، بهرهگیری از نظر متخصصان و نخبگان و اجازهدادن به منتقدین و مخالفین برای ابراز نظر سعی در مقابله با پوپولیسم داشته باشیم.
مردم از فساد تنفر دارند و اگر عدالتطلبی واقعی رواج پیدا کند، جایی برای قدرتیابی پوپولیسم باقی نمیماند. سیاستمدارها و مردم باید عقلانی بحث کنند و از احساسات خود را به دور نگه دارند. در ایران نیز باید اصل گفتوگو را رواج دهیم و از شنیدن حرف مخالفین در رسانهها نترسیم.
پاسخ