شهید آوینی مرجع مهم متون هنر انقلاب اسلامی

شهرستانی بیان کرد: در مواجهه با منشور هنر امام خمینی(ره) و متون شهید آوینی درباره هنر ابتدا باید شرایط تاریخی آنها را شناخت و پس از آن بدون جزمیت بر ظاهر متنون، منطق و روح آن را استنتاج و بر اساس آن منطق و روح اجتهاد کرد.
شهید آوینی مرجع مهم متون هنر انقلاب اسلامی

نشست «هنر و انقلاب اسلامی» با حضور سید حسین شهرستانی مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، با اشاره به پیام حضرت امام خمینی(ره) به هنرمندان و مطلبی که شهید آوینی درباره این پیام نوشتند، اظهار داشت: طبیعتا متون و مطالب امام به مثابه بنیانگذار انقلاب اسلامی و شهید آوینی به مثابه یکی از بنیانگذاران هنر انقلاب اسلامی متون مرجع و مهمی هستند و نباید به این متون به صورت جزمی و مواجهه اخباری مسلکانه و نص گرایانه رجوع کرد بلکه باید ملاحظات تاریخی تکوین و تدوین این متون را در نظر گرفت و آن را بر اساس شرایط امروزی و تاریخی روز جامعه بازتعریف و بازتفسیر کرد. دوستانی هستند که در سالگرد شهادت شهید آوینی و هفته هنر دائما این متون را از رو خوانده و مخاطب را نهیب می‌زنند به این که هنری که کوبنده مستکبرین، حامی مستضعفین و تصویرگر پابرهنگان نباشد هنر نیست. این در حالی است که ادبیاتی که در مطالب شهید آوینی و منشور هنر امام(ره) وجود دارد با اینکه ادبیات بسیار درست، جدی و شورانگیزی است اما تا حدود زیادی با حال و هوا و گفتار امروزی جامعه سازگاری ندارد و این متون نیاز به بازتعریف و به روزرسانی است.

شهرستانی ادامه داد: این نحو مواجهه با مطالب و متون شیوه درستی نیست. اینکه برخی یک متن را به صورت خشک و جامد، غیر تاریخی، غیر زمانمند و غیر مکانمند از زمان و مکان خودش جدا می‌کنند و به صورت یک مانیفست بی زمان و مکان درمی‌آورند و بر سر هر اثر هنری می‌کوبند یقینا شیوه نادرستی است و تبعات منفی خواهد داشت. کوبیدن اسلام آمریکایی و مستکبرین عالم و حامی مستضعفین بودن را معیار هنر قرار دادن، قطعا ملاک و معیار ناقصی است و بسیاری از آثار هنری در حوزه‌های مختلف و دستاوردهای انقلاب اسلامی را از عرصه هنر کنار می‌زند. این نوع مواجهه، مواجهه خطرناکی است و به نوعی می‌توان گفت بوی سلفی گری و اخباری گری می‌دهد.

این محقق ابراز داشت: البته این برداشت به معنای مخالفت با گفتار امام نیست. مصداق بارز آن هم این است که اگر ما با این معیار هنرهای مختلف را مورد سنجش قرار بدهیم و با همین معیار به سراغ غزلیات امام(ره) برویم تقریبا چیزی از دیوان امام از این امتحان بیرون نمی‌آید. در غزلیات امام خمینی(ره) نمی‌توان افشای اسلام آمریکایی و طرفداری از مستضعفین را پیدا کرد. بنابراین اگر تنها معیار سنجش هنر همین موارد باشد پس غزلیات امام نیز نوعی عرفان فردی است که هیچ تعهدی به این که باید از ابزار هنر در خدمت کوبیدن بر فرق مستکبرین استفاده کند، ندارد. بنابراین برخورد جزمی با منشور هنر امام و مطالب شهید آوینی برخورد نادرستی است و درست این است که باید این متون را بر اساس اقتضائات امروز جامعه بازتعریف و روح کلی آن را استنتاج کرد.

این نویسنده با بیان اینکه روزآمد کردن متون امام(ره) و شهید آوینی درباره هنر اقتضائاتی دارد، عنوان کرد: روزآمد کردن این متون بسته به این است که شرایط تاریخی تکوین و تدوین آنها به درستی فهم شود.  اینکه منشور هنر امام و بخشی از آثار شهید آوینی در چه شرایطی نوشته شده و در پاسخ به چه شرایطی آن لحن گزنده، تلخ و تند، شکوه گرانه و ستیزه جویانه به کار رفته است. این نوع لحن دلیلی دارد و آن دلیل پاسخ به شرایطی است که روشنفکران عرصه هنر و اندیشه برای فضای فکری، فرهنگی و هنری ایران به وجود آورده بودند. این متون در فضای دوقطبی روشنفکران، انقلابیون نوشته شده است.

ایشان به ذکر مثالی در این خصوص پرداخت و گفت: مثال این موضوع مطالبی است که شهید آوینی درباره علی حاتمی نوشته است. آقای آوینی در مقابل حاتمی بر حاتمی‌کیا تاکید می‌کند در حالی که امروز این کافی نیست و ما برای داشتن سینمایی ملی هم به حاتمی نیاز داریم هم به حاتمی‌کیا. در آن زمان و شرایط آن دوران عکس العمل آقای آوینی در نقد علی حاتمی و سینمایش عکس العمل درستی بوده است و در حقیقت پاسخ به شرایط آن روز بوده است اما زمانی که شرایط تغییر می‌کنند عکس العمل‌ها هم باید تغییر کند. اگر امروز هم شهید آوینی بود نمی‌گفت فیلم حاتمی را نبینید یا از آن استفاده نکنید.

وی افزود: در آن سال‌ها جریان روشنفکری در سینمای ایران رویکردی را تحت مفهوم معناگرایی و سینمای تارکوفسکی ایجاد می‌کند، تشخیص شهید آوینی در این شرایط این است که پادزهر سینمای تارکوفسکی، سینمای هیچکاکی است. این دلیل نمی‌شود که کسی گمان کند هیچکاک سینماگر طراز انقلاب اسلامی است یا هنر انقلاب به معنای سیمای هیچکاک است و اگر کسی به سراغ سینماهای دیگر برود از دایره گفتمان انقلاب فاصله گرفته است. این نحوه برخورد، برخورد جزمی است که قطعا برخوردی نادرست و دارای اثرات منفی است. شهید آوینی بر اساس استدلال‌ها و نیازهایی که در جامعه احساس می‌کرده به این تشخیص می‌رسد که نیاز جامعه آن روز بین دوگانه سینمای معناگرای تارکوفسکی و سینمای هیچکاک، سینمای قصه‌گو یا همان سینمای هیچکاک است. بنابراین امروز هم اهل اندیشه و هنر باید بر اساس منطق شهید آوینی اجتهاد کنند. اجتهادی که ممکن است بر اساس شرایط زمان تفاوت‌هایی با تصمیم و انتخاب آقای آوینی داشته باشد.

شهرستانی با بیان اینکه کلام جاودانه تنها کلام قرآن کریم است، اظهار داشت: تکرار طوطی‌وار هر کلامی که بزرگان در گذشته بیان کردند قطعا روش صحیحی نیست. تنها کلامی که جاودانه است فقط قرآن و بخشی از احادیثی است که رهنمودهای بی زمان و مکان را ارائه دادند. بنابراین بقیه سخنان، سخنانی زمانمند و مکانمند هستند به این معنا که برای فهم و استفاده از آن سخن باید شرایط ایراد آن را در نظر گرفت. بنابراین در مواجهه با منشور هنر امام خمینی(ره) و متون شهید آوینی درباره هنر ابتدا باید شرایط تاریخی آنها را شناخت و پس از آن بدون جزمیت بر ظاهر متنون، منطق و روح آن را استنتاج و بر اساس آن منطق و روح اجتهاد کرد. در اصل باید منظور و هدف امام(ره) و شهید آوینی را از از بیان مطالبشان دریافت و دنبال کرد.

ایشان با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری درباره هنر، مطرح کرد: ادبیاتی که مقام معظم رهبری در طول سال‌های پس از انقلاب درباره هنر به کار بردند تفاوت بسیار زیادی با ادبیات جاری در منشور امام دارد و آن تند و تیزی و فضای دو قطبی مستکبرین، مستضعفین را دارد. این به معنای انقطاع از منشور امام نیست بلکه به روز کردن آن است. به همین دلیل است که ما نیازمند امام حی هستیم. زمان و مکان حجاب حقیقت است اما در عین حال منشور امام و متون شهید آوینی منابعی جاودانه برای انقلاب هستند و وجه ماندگاری دارند با این شرط که بر اساس اقتضائات زمان بازتفسیر شوند. بازتفسیر این متون کمک می‌کند تا انقلاب زاینده و پیش رونده باشد و امروزش با دیروزش یکی نباشد.

این پژوهشگر با اشاره به شرایط تاریخی طرح منشور هنر توسط امام خمینی(ره) اظهار داشت: حضرت امام در شرایطی منشور هنر را مطرح کردند که روشنفکران شرایط خاصی را در جامعه ایرانی به وجود آورده بودند. آن شرایط به این صورت بود که برخی روشنفکران شکل خام، سطحی و پلاستیکی از هنر اصیل را ذیل مفهوم هنر برای هنر طرح می‌کردند و در عین اینکه رفتارشان یک رفتار کاملا سیاسی بودند ادعا می‌کردند که هنر سیاسی نیست. آنها بی‌تفاوت بودند به آنچه در جهان اجتماعی ایرانی در تجربه انقلاب و جنگ در حال رخ دادن بود، بخشی از بدنه هنری از اثر هنری دفاع می‌کرد که به تجربه عظیم ملی مردم ایران با این بهانه که هنر نباید سیاسی باشد، پشت کرده بود. امام خمینی(ره) منشور هنر با آن لحن قاطع و تند را در چنین شرایطی و در مقابله با این جریان مطرح کردند.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.