ساموئل هانتينگتون نخستين بار در تابستان ۱۹۹۳ نظريه مشهورش را در قالب مقالهاي با نام «برخورد تمدنها؟» در مجله سياست خارجي مطرح كرد. او با مطرح كردن اين نظريه در مقام ارائه چهارچوبي مفهومي يا پارادايمي جديد براي تحليل رخدادهاي بينالمللي، در دوره پس از جنگ سرد برآمده است. پس از واقعه ۱۱ سپتامبر بود كه نظريه هانتينگتون محبوبيت فراوانی يافت و كتابي كه او در سال ۲۰۰۱ در شرح و بسط مقاله پیشین خود بـا همان نام «برخورد تمدنها» منتشر كرد، به يكي از پرفروشترين كتب سال ايالات متحده تبديل شد.
هانتينگتون، برخلاف برخي از تحليلگران سياسي همچون فوكوياما كه پايان جنگ سرد را ختم مناقشات ايدئولوژيك و شروع سلطه مطلق ليبرال دموكراسي تلقي ميكنند، آن را سرآغاز دوران جديد برخورد تمدنها میداند. او تمدن را بالاترين گروهبندي فرهنگي و گستردهترين سطح هويتي انسان ميداند و بر اين نظر است كه هم اكنون جنگ ميان ملتها رو به پايان و جنگ ميان تمدنها در حال آغاز شدن است.
از ميان تمدنهای هشت گانه، اسلام و غرب (مسيحيت)، به دليل سابقه خصومت ۱۴۰۰ساله، دو گزينه اصلي بروز خشونت و درگيري هستند و روابط بين این دو تمدن ظرفیت بالایی برای بروز حوادثي خونين خواهد داشت. او بر اين نظر است كه پس از آغاز دهه ۱۹۹۰ و پايان جنگ سرد، به دليل خودآگاهي تمدني و استيلاجويي غرب، تهديد اسلامي به جديترين خطر براي غرب و غربيان تبديل شده است. که هانتينگتون را از پرچمداران نظري و نظريهپردازان اصلي اسلامهراسي معاصر قرار داده است.
در همین راستا در کانون اندیشه جوان قصد داریم تا در روز پنجشنبه ۱۹ خرداد ماه ساعت ۲۱ با حضور محمدحسین ضمیریان در نشستی مجازی تحت عنوان «بررسی نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون» در صفحه اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی _canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
پاسخ