از همان زمانی که غرب و اروپای مسیحی کوشید هویتی مشخص برای خویش پردازش کند، تعریف شرق بهمثابه «دیگری» ضرورت یافت و غرب تلاش کرد هویت خود را در ساختار آن روزگار در تقابل با این دیگری تعریف کند. شرق آن دیگری بود که غرب برای هویتیابی میباید از آن فاصله بگیرد و این فاصلهگیری مستلزم شناخت دقیق دیگری بود. غرب مدرن باید این دیگری را تعریف میکرد تا به خود هویتی متمایز ببخشد.
در همین راستا شرقشناسی شکل گرفت تا برای اروپا در برابر دیگران هویتسازی کند. تقسیم عالم به دو مفهوم شرق و غرب تاریخ طولانی دارد و سررشتههای آن به عصر یونان باستان میرسد. این تقابل با ظهور اسلام شدت بیشتری پیدا کرد و در خلال جنگهای صلیبی، اروپائیان شناخت مستقیمی از مسلمانان ساکن در شرق بهدست آوردند. شرقشناسی مترادف با عبارت Orientalist در زبان انگلیسی است. عبارت Orient غالباً بهمعنای سرزمینهای واقع در شرق دریای مدیترانه شده است؛ اما در واقع عبارت Orient به وجوه فکری و فرهنگی سرزمینهای واقع در شرق دریای مدیترانه اطلاق میشود. به عبارت دیگر، واژه Orient معادل جهان فرهنگی شرق است.
صوت نشست مجازی شرق در نگاه غرب با موضوع «شرقشناسی؛ مبانی و مفاهیم» با حضور مجید سلیمانیساسانی را بشنوید.
پاسخ