نشست «فلسفه تاریخ تشیع» با حضور حجت الاسلام مصطفی جمالی عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به اهمیت فلسفه تاریخ در عصر کنونی، اظهار داشت: مسئله فلسفه تاریخ به خصوص در این زمان که جامعه شیعه توانسته به حدی از بلوغ برسد که حکومت اسلامی تشکیل بدهد، یکی از مسائل مهم محسوب میشود. انقلاب اسلامی عظیمترین حادثهای است که در این موقعیت تاریخی رخ داده، این انقلاب محصول حرکت تاریخی و تکاملی تاریخ انبیا بر مبنای ولایت اهل بیت(ع) است. از این جهت ضرورت دارد انقلاب اسلامی را در افق فلسفه تاریخ شناخت و با نگاه آیندهپژوهی، آیندهای که قرار است انقلاب اسلامی رقم بزند را واکاوری کرد. در این خصوص دو رویکرد و نگاه وجود دارد؛ گاهی مطالعه و نگاه به انقلاب اسلامی بر اساس رویکرد اجتماعی است، اینکه جامعه امروز چه روابط، مشکلات و آسیبهایی دارد و بر این اساس چه برنامهریزی برای بهبود آن مناسب است. گاهی رویکرد، رویکرد تمدنی است، به این معنا که آن نقشه تمدن عظیمی که انقلاب اسلامی به دنبال تحقق آن در عرصه جهانی است، چه نقشهای است. مقام معظم رهبری بارها به این مسئله اشاره داشتند و فرموند که انقلاب اسلامی آمده که تمدن نوین و عظیم اسلامی را با همه اقتضائاتش در عصر حاضر ایجاد کند.
جمالی ادامه داد: مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب میفرمایند ما سه کار داریم؛ انسانسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی. ادبیات تمدنی در بیانات رهبر معظم انقلاب موج میزند. از این جهت ما باید بدانیم این نقشه تمدن اسلامی که روی میز انقلاب اسلامی است، چه ماهیتی دارد تا بتوانیم نقش تمدنی و تکلیفی که انقلاب روی دوشمان گذاشته را به درستی بشناسیم و به آن عمل کنیم. بالاتر از مسئله تمدن آن نقشه عظیمی است که نبی اکرم(ص) برای هدایت کل عالم طراحی کرده است. این نقشه همان نقشهای است که انقلاب اسلامی ذیل آن میخواهد تمدنسازی کند. با نگاه فلسفه تاریخی جایگاه انقلاب اسلامی در این مسیر تداوم و تکامل باید مورد مطالعه قرار بگیرد. در فلسفه تاریخ تشیع حرکت تاریخ یک حرکت تکاملی و نبی اکرم(ص) محور تکامل تاریخ هستند. پیامبر(ص) در برابر دستگاه شیطان نقشه راهی به بشریت ارائه میکند. همه اینها مواردی است که از نگاه فلسفه تاریخ تشیع باید مورد بررسی و مداقه قرار بگیرد.
این پژوهشگر نگاه کارکردی به مباحث فلسفه تاریخ را یک ضرورت دانست و گفت: نگاه به فلسفه تاریخ صرفا یک نگاه سمبولیک و نظری نیست، جامعهای میتواند قدم در عرصه تمدنسازی بگذارد که تمدن خود را مبتنی بر یک فلسفه تاریخی بنا بگذارد. بنابراین مطالعه تاریخ، فلسفه تاریخ و فهم قواعد تاریخ بسیار اهمیت دارد. امیرالمومنین(ع) در وصیتنامه خود به امام حسن(ع) فرمودند: پسرم اگر چه من عمر قبلیها را نکردم اما در اعمالشان نظر و در اخبارشان سیر کردم، آنقدر در آثارشان مطالعه کردم گویا از اول عمر تا پایان عمرشان با آنها زندگی کردم. فلسفه تاریخ علمی است که به خوبی میتواند فرآیند پیدایش و تکامل تاریخ، عوامل و محرکها، جبههبندیها و سنتهای حاکم بر تاریخ را بیان کند. قرآن کریم مهمترین و کاملترین کتاب عالم، داستان تاریخ و سنتهای حاکم بر تاریخ را بیان میکند و این بیان و تبیین نشانگر اهمیت و ضرورت فلسفه تاریخ است.
این محقق با بیان اینکه فلسفه تاریخ بر اساس اندیشه شیعی پیوند عجیبی با بحث امامت دارد، مطرح کرد: مسئله امامت و ولایت مهمترین مسئله جامعه شیعه، روح دین و سختترین و باطنیترین مفهوم دین است. امام بر اساس اعتقاد شیعی سه لایه از ولایت شامل ولایت تکمیلی، ولایت اجتماعی و ولایت تاریخی را دارد. اساس دعوت همه انبیا مسئله توحید است، به این معنا که همه کثرات باید حول یک محور به وحدت برسد، انسانها آمدند که به توحید برسند. توحید جریان ولایت حق در عالم و تولی انسانها به آن ولایت است. بر اساس روایات تحقق حداکثری توحید به این معنا است که انسان هم خودش صالح باشد هم بتواند دیگران را به سمت صلاح سوق دهد. به همین خاطر است که همه انبیا خود را وقف دستگیری از انسانها میکردند. این هدایتگری عهد ازلی همه ما و آن مقام محمودی است که در زیارت عاشورا ذکر شده. مقام محمود و مقام شفاعت در کاملترین حالت به دست نبی اکرم(ص) است، اما مومنین نیز میتوانند بهرهای این مقام به دست آوردند.
ایشان افزود: عهد ازلی انسان توحید است، بر اساس آیات و روایات راه رسیدن به توحید و مقام محمود جز از طریق ولایت اهل بیت(ع) امکان ندارد. بنابراین ما نیز باید به ولایت اهل بیت(ع) تولی داشته باشیم. ولایت همان نقشهای است که نبی اکرم(ص) برای هدایت کل عالم دارد. همه انبیا و اولیا الهی سعی کردند در طول تاریخ بیت النبوهای تاسیس کنند و هر کدام خشتی از خشتهای این بیت را قرار دادند. آخرین خشت نیز توسط حضرت حجت(ع) گذاشته و این خانه به دست مبارک ایشان کامل خواهد شد. در مقابل دستگاه حق، دستگاه شیطان قرار دارد. صحنه تاریخ صحنه درگیری این دو دستگاه است. دستگاه ابلیس نیز در حال ساخت بیت ظلمت در عالم است. بیت ظلمت قصد تخریب بیت نور را دارد. نقشه تاریخی نبی اکرم همان فلسفه تاریخ تشیع است. بر اساس باورهای دینی تاریخ صحنه درگیری حق و باطل است، آیات فراوانی به این مهم اشاره دارد. یک طرف اولیا طاغوت به دنبال تسری جریان ولایت خودشان در کل تاریخ و جامعه و تمدن هستند و در طرف مقابل اولیا نور قرار دارند. اصلیترین پرسش انسان مومن در این میان این پرسش تاریخی است که در این صحنه درگیری ولی او کیست، تشخیص ولی و خود را تحت ولایت او قرار دادن مهمترین وظیفه هر انسان مومنی است.
جمالی با اشاره به سوال اساسی که آیا حرکت جامعه تاریخی بشر یک حرکت تکاملی است؟، ابراز کرد: در اعتقاد شیعه حرکت تاریخ یک حرکت تکاملی است. در این نگاه حرکت عالم بر مدار ولایت نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) است. خداوند این انوار مقدس را خلق کرده و همه انبیا و اولیا و آحاد مردم را ملزم به رعایت حق و اطاعت از آنها کرده است. از حضرت آدم تا همه انبیاء برای رسیدن به مقام توحید و هدایت امتهایشان به مقام محمود راهی جز ولایت اهل بیت(ع) وجود ندارد. امام رضا(ع) در حدیث «سلسله الذهب» به روشنی به این مهم اشاره کرده و فرمودند: «خداوند جله جلاله میفرماید لا اله الا الله دژ من است پس هر کس در دژ من درآید از عذابم در امان است. چون مرکب به راه افتاد امام رضا(ع) فرمود البته با شرایطش و من جزو شرایط آنم».
وب افزود: انبیا و اولیا الهی بر مدار نقشه نبی اکرم(ص) و ولایت اهل بیت(ع) گام به گام جامعه بشریت را به کمال خود و به سمت عصر ظهور نزدیک میکنند، این همان معنای تکاملی بودن تاریخ است. تاریخ سیر امتها بر مدار ولایت است، ولایتی که عالم را به سمت جریان نور حرکت میدهد. نخ تکامل جامعه بشری همواره در دست آل الله است، اگر چه دستگاه شیطان همیشه جولان میدهد و مشکلات و مزاحمتهایی را برای جریان حق ایجاد میکند، اما بر اساس روایات پیروزی نهایی با جریان حق است و سرانجام این عالم و تاریخ سرانجام خوشی است. تکامل تاریخی شیعی تکاملی از جنس غربی و مادی نیست، بلکه به معنای بلوغ بشریت و جامعه بشری است. جامعه بشری با تلاش انبیا و اولیا الهی آرام آرام به بلوغ و رشد همه جانبه میرسند و اینگونه مقدمه عصر ظهور و تشکیل حکومت عدل جهانی و دولت کریمه فراهم میشود.
این پژوهشگر در پایان تصریح کرد: جریان حق و باطل کاملا مشخص است. حق هر آن چیزی است که در طریق عبودیت حضرت حق قرار دارد، هر کسی از این مسیر خارج شود در مسیر شیطان گام نهاده است. از آنجایی که عبودیت حضرت حق جز از مسیر ولایت آل الله نمیگذرد، هر کسی که بخواهد در مسیر عبودیت حق قرار بگیرد باید با تمسک به ولایت اهل بیت(ع) حرکت کند. تولی به ولایت اهل بیت(ع) تولی به ولایت الله است و هر چه و هر کس در مقابل این جریان قرار بگیرد در مسیر باطل و ولایت شیطان قرار گرفته است. سنت الهی این است که این هر دو جریان را امداد میکند و نبرد میان حق و باطل تا زمان ظهور ادامه خواهد یافت. جریان حق لشکری از نور و جریان باطل نیز لشکری از ظلمت دارد. شهید آوینی به زیبایی این مفهوم را بیان کرده و گفتند: جهل بشریت امروز است که شکل تمدنی به خود گرفته لذا تمدن مادی امروز مدرنیته ظهور جهل متراکم دستگاه ظلمت دنیای امروز است.
پاسخ