برای انسان درپی حقیقت بودن بسیار مهم و با اهمیت است و بنابراین فلسفه برای انسان مهم میشود. اهمیت فلسفه اسلامی در این نیست که اقتصاد ضعیف ما را درمان کند ویا ماشین ما را تعمیر کند و شکم ما را سیر کند، به همین خاطر شاید این پرسش که فلسفه به چه کار می آید، اساسا سوال درستی نباشد.
کاربرد اساسی فلسفه در کشف حقیقت به شدت ممزوج با زیست فکری و علمی جامعه است. فلسفه و زیست فلسفی را باید به مثابه یک امر جدی پیگیری کرد و به دنبال آن بود. بنابراین اگر در یک جامعه فلسفه و کشف حقیقت محلی از اعراب نداشته باشد و جدی تلقی نشود، در آن جامعه نمیتوان از کاربرد فلسفه و معاصرت سخن گفت، فلسفه در جایی کارکرد دارد که حقیقت جویی و کشف سعادت اولویت و دغدغه اول جامعه باشد، زیرا جستجوی حقیقت مهم است و فلسفه تلاشی برای جستجوی حقیقت در حد طاقت بشریت است.
حتی در فلسفه غرب نیز نمیتوان از کاربرد عینی و فنی فلسفه سخن گفت، بنابراین مسائل پدیدآمده درباره معاصرت فلسفه به معنای کاربرد فلسفه به علت یک سری سوتفاهمهایی است که متاثر از گفتمان علوم فنی، در مورد فلسفه پدید آمده است فلذا با بررسی فلسفه و کشف کارکرد و معاصرت آن میتوان به کاربرد اصلی فلسفه دستیافت و راه را بر بسیاری از سوتفاهم ها بست.
صوت نشست مجازی «فلسفه اسلامی و معاصرت» با حضور روزبه زارع را بشنوید.
پاسخ