امیر مکی:
دوایت دیوید آیزنهاور، سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا (دوران ریاست جمهوری از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱) دو ماه قبل از انتخابات در دکترین اعلام شده، نگاه دقیق خود را به منطقه خاورمیانه و به خصوص کشور ایران اینچنین بیان نموده که:
” گمان نمیکنم منطقهای مهمتر از ایران روی نقشه جغرافیای جهان وجود داشته باشد، ایران هم دارای نفت است و هم در «چهارراه جهان» واقع شده است، اگر روزگاری ایران و شوروی باهم کنار آیند، کره زمین جای امنی برای غرب نخواهد بود، همچنین نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگردد و یک قدرت نظامی شود، وای به وقتی که نظامیگری ایران زنده شود، بروید تاریخ این کشور را بخوانید تا متوجه حرف من بشوید”.
بدینصورت میتوان فکر ظهور خاورمیانه جدید را از شروع و یا سالهای پایانی جنگ جهانی اول ردیابی نمود تا آنجا که سیاستمداران اروپائی و آمریکائی در سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲ میلادی، تنها کسانی بودند که بر سر یک میز نشستند و تصمیم به ترسیم مرزهای جدید خاورمیانه را گرفتند.
چنانچه فیالمثل عراق و کشوری را که اکنون اردن میخوانند، خود انگلیسیها اختراع نمودند، مرزها را سیاستمداران انگلیسی تعیین و حدودی برای عربستان، کویت و عراق پدید آوردند و جالبتر آنکه فرانسویها مرزهای میان مسلمانان و مسیحیان را مابین سوریه و لبنان و سرانجام روسیه، بین ارمنستان و آذربایجان شوروی خط کشی و تقسیم اراضی نمودند.
همچنین شخص وینستون چرچیل کسی بود که پس از جنگ جهانی اول، ایالتهای امپراتوری سقوط کرده عثمانی را به هم وصل و از نام عراق نیز استفاده نمود، آنطور که آن را به شاخهای از قبیله هاشمی عربستان غربی واگذار و دستور العمل خاص را جهت اداره آن اعلام نمود و سرانجام دو کشور انگلیس و فرانسه به وضوح نفوذ و استعمار خود را به منصه ظهور رسانیدند.
دیوید فرامکین در کتاب ” صلحی که همه صلحها را به باد داد” در مورد دخالت ابرقدرتها در خاورمیانه آورده است:
” شرایط کنونی خاورمیانه به این دلیل است که قدرتهای اروپائی در حال اقدام به شکل دهی مجدد آن میباشند و همچنین انگلیس و فرانسه و در کنار آنها آمریکا اطمینان حاصل ننمودهاند که مرزها و دستورالعمل سیاسی و سیستم دیکته شده در منطقه برای همیشه دوام و بقاء خواهد داشت ”
اما با گذشت حدود یک قرن از تصمیمات پس از جنگ جهانی اول کماکان بسترسازی تغییرات برنامه ریزی شده را در خاورمیانه شاهد هستیم که هم اکنون شاهد تلاش همه جانبه قدرتهای استعماری بر ایجاد یک کردستان مستقل بوده که خود سرآغازی نوین جهت تغییرات آمریکائی در منطقه خاورمیانه میباشیم، آنچنان که دنیس رأس نماینده سابق دولتهای بوش و کلینتون در خاورمیانه و عضو کنونی موسسه واشنگتن جهت سیاست خاور نزدیک میگوید:
” جنگ عراق برای ایجاد یکسری تغییرات عمده و یکپارچه انجام گرفت، اما متاسفانه وضعیت کنونی آن چیزی نیست که توسط دولت تصور میشد ”
در نتیجه آمریکا با شکست اهداف خود در جنگ عراق، شروع تحولات کردستان را آغازی بر دکترین جدید خود انگاشته که مجدداً مواجه او با مشکلات متعدد از پیش تعیین نشدهای بن بست عملی را در پیش چشمانش هویدا ساخت و شکست دیگری در کارنامه طرح خاورمیانه جدید حادث گردید.
اما با تمام تفاسیر میبایست با هوشیاری هرچه تمامتر و استفاده از اتاقهای فکر داخلی، راهکارهای عملی جهت حفاظت و پاسداری از مرزهای آبی خاکی کشورمان را مشخص و بکار بندیم و افق آینده ثبات مرزهایمان را با نگاهی ریز بینانه تر از گذشته رصد بنمائیم و با آگاهی به نفوذ لحظهای دشمن در هر زمان و هر مکان خطوط مرزی خود را حفظ و به وارثان و نسل آینده این مرز و بوم اهداء نمائیم.
آنچنانکه بر اساس نوشته جفری گلدبرگ روزنامه نگار نشریه آتلانتیک آمریکا در سال ۲۰۰۸ میلادی:
“آنطور که مشخص است غرب قادر به شکل دهی آینده خاورمیانه نیست و در این میان نیز برخی از کارشناسان حتی حاضر به جواب دادن سؤالات من نشدند اما بطوریکه با دیوید فرامکین تماس گرفتم و از وی خواستم تا آینده خاورمیانه را پیش بینی کند تنها به این جمله بسنده کرد که: ((خاورمیانه آیندهای ندارد)) همچنین ادوارد لوتواک تاریخدان نظامی مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی واشنگتن نیز در پاسخ به سئوال من گفت: ” هیچ دلیلی برای پرداختن به این موضوع وجود ندارد، چون غرب قادر به شکل دهی در آینده خاورمیانه نبوده و تنها ایجاد رعب، وحشت و ناامنی اقتصادی و سیاسی در دستور کار اوست، وی افزود: ایالات متحده یا باید از اسرائیل روی برگرداند و یا اینکه منازعه با همه اعراب را به جان بخرد و تساهل و تسامح با اعراب منطقه نیز تنها موقتی و ناپایدار میباشد و سرانجام آنکه اعراب نیز دلیلی برای ضدیت با آمریکا پیدا خواهند کرد، به هر حال بسیاری از کارشناسانی که با آنها صحبت کردم اظهار داشتند که پیش بینی یک هفته آینده خاورمیانه هم احمقانه به نظر میرسد اما باید این را هم دانست که فکر نکردن در مورد آینده خاورمیانه هم احمقانه میباشد ”
اما آنچه که در منطقه نباید نادیده گرفت، هدف گذاری و ایجاد درگیری بین شیعه و سنی از طرف آمریکا شاید مهمترین برنامه کاری ایشان باشد، آنچنانکه در سال ۲۰۰۴ میلادی شاه عبدالله دوم، پادشاه سنی اردن از تشکیل یک هلال شیعی سخن گفت که از ایران شروع شده و با گذر از عراق به سوریه و لبنان میرسد و موجب بی ثباتی جهان عرب گشته است و حتی در محافل سیاسی منطقه نیز اینچنین بیان شده که: ” ایران و روسیه طراحان خاورمیانه جدید هستند آنچه که امروز امپریالیست غرب از آن به شدت دچار وحشت و هراس شده است.”
و در پایان خالی از لطف نیست که گزیدهای از کتاب ” رهبران ” نوشته ریچارد نیکسون (سی و هفتمین رئیس جمهور آمریکا) در سال ۱۹۸۲ میلادی آورده که اهمیت منطقه خاورمیانه را پررنگتر مینماید آنچنانکه:
“کمتر ناحیهای از کره زمین میتواند با خاورمیانه، چه از نظر مقام والائی که در تاریخ و افسانهها دارد و چه از حیث چهارراه استراتژیک بودن دنیا، برابری نماید، نه تنها سلسلهها بلکه تمامی تمدنها اوج و حضیض خود را در آنجا گذراندهاند، که ناگهان پس از جنگ جهانی دوم، این کشورهای کهن و متمدن، سخت به جوش و خروش در آمده و ایجاد دولت اسرائیل تنها یکی از پدیدههای متعددی است که راه و رسم قدیم را زیرو و رو کرده و منازعات جدیدی به راه انداخته است.”
پاسخ