نشست «نسبت توسعه و سنت در شهرسازی» با حضور احمد بایرامی پژوهشگر حوزه شهر، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با بیان اینکه شهرسازی و توسعه شهری یک مفهوم تک عاملی نیست، اظهار داشت: عوامل مختلفی از جمله عوامل جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و غیره در شهرسازی تاثیرگذار است. از آن جمله نگرشهای مختلف اجتماعی است که در ایران و در سطح جهانی، در بازه زمانی فعلی و یا دورانهای گذشته و در شهرهای کلان، متوسط، کوچک و حتی روستاها همواره به نحوی در شهرسازی تاثیر خود را داشته است. برای مثال نظریات مختلفی که پیرامون نحوه تعاملات افراد با یکدیگر در دورانهای گذشته مطرح شده، مانند نظریه مارکسیستی بر طراحی خانهها و یا فضاهای اجتماعی تاثیرات ویژهای داشته است. در این میان ابعاد اجتماعی و فرهنگی تاثیر بیشتر و محسوستری بر شکلگیری شهرها، محلات و مرکزیت محلی گذاشته است. به عنوان مثال بعد از گسترش اسلام در شهرها مفهوم مسجد و جایگاهی برای عبادت در شهرها و محلات مرکزیت پیدا کرد. در کشورهای دیگر نیز فرهنگ ممالک بر رنگ و بوی شهرها و سکونتگاهها اثرگذار بوده است. بنابراین برای توسعه مناسب شهری و داشتن شهری پویا و بهبودیافته باید مسائل اجتماعی را مورد توجه قرار داد.
این پژوهشگر حوزه شهر در خصوص امکان تجمیع الگوی مدرن شهرنشینی با سنت ایرانی اسلامی، ابراز داشت: تایید یا عدم تایید این مطلب نیاز به شناخت مقدماتی دارد. ابتدا باید منظور از مدرنیسم مشخص شود. مفهوم مدرنیسم مفهومی است که تعاریف متعددی از آن وجود دارد. آنچه که در همه این تعاریف یکسان است بازه زمانی مدرنیسم است. بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی تا قرن بیستم مفاهیم مختلفی از جمله مدرنیسم مطرح شد، مدرنیسم نظریهای است که در همه ابعاد زندگی انسانی از جمله شهرسازی ومعماری تاثیر گذاشت. اولین اصل در شهرسازی مدرن، استانداردسازی است. بر اساس این اصل قالب یکسانی برای خانهسازی، محوطهسازی و طراحی بدون در نظر گرفتن شغل و موقعیت افراد در نظر گرفته میشود. در این دیدگاه انسان به عنوان یک ابزار کار مطرح است و برای این که این ابزار کار بهرهوری بهتری داشته باشد باید نیازهایش از جمله محلی برای استراحت مرتفع شود. تولید انبوه یکی دیگر از اصول دیدگاه مدرنیسم است.
این محقق افزود: دیدگاههای مختلفی که وجود دارد هر کدام موافقان و مخالفانی دارد. از طرفی اگر بنا است سنت ایرانی اسلامی در شهرسازی رعایت بشود باید اصول آن تعریف و بازخوانی شود. باید مشخص شود که منظور از شهرسازی ایرانی اسلامی چیست و آنچه در گذشته بوده آیا اکنون نیز مورد نیاز است یا خیر. به نظر میرسد دو رویکرد مدرنیته و سنتی در شهرسازی مانند همه پدیدههای علمی دیگر نه با هم در تضاد هستند و نه موافق صددرصد. تجربه تاریخی ما نیز گواه این مسئله است، شدیدترین حالت شهرسازی مدرن در ایران مربوط به دوره رضاخانی است که منجر به تغییرات گسترده در بازه زمانی کوتاهی شد. شهرسازی ما در دورانهای مختلف تجربیات شهرسازی مثبت و منفیای را پشت سر گذاشته است. بنابراین برای بهره گرفتن از تجربه مدرنیسم در کنار الگوی ایرانی اسلامی ابتدا باید اهداف، اصول و چگونگی این دو مسیر مشخض شود. علاوه بر آن باید الگوی به دست آمده بومی سازی شود. ایران کشوری پهناور با فرهنگهای متفاوت است، از این جهت نمیتوان یک الگوی واحد را برای همه شهرهای آن نسخه کرد.
وی با اشاره به تاثیر معماری مدرن غربی بر معماری معاصر ایرانی، یادآور شد: مکتب مدرنیسم سبکهای مختلفی دارد، یکی از این سبکها، سبک بین الملل است. در سبک بین الملل خانهسازی با هدف آسایش جسمی و روحی و تجدید قوا برای ادامه دادن فعالیتهایش اهمیت دارد. براساس این دیدگاه خانههای افراد یکسان میشوند، این همان معنای استاندارد سازی است که پیش از این ذکر شد. در این سبک شغل و روحیات افراد هر چه که باشد هیچ تفاوتی ندارد و خانه تنها مکانی برای استراحت در نظر گرفته میشود.
این نویسنده افزود: در مقابل در معماری سنتی ایرانی خانه با توجه به شرایط اقلیمی طراحی و ساخته میشده است. امری که بعد از گسترش مدرنیسم در شهرسازی آرام آرام از بین رفت و امروز تفاوتی بین خانهای که در تهران ساخته میشود با خانهای که در یزد ساخته میشود نیست. علاوه بر همه عواملی که یاد شد اقتصاد نیز به عنوان یک عامل اصلی در نوع شهرسازی تاثیرگذار است. البته مباحثی که مطرح شد تنها به ساخت خانه برنمیگردد بلکه مانند همین دغدغههای درباره مغازهها، فعالیتهای تجاری و اداری نیز مطرح است. میتوان گفت بزرگترین تاثیر معماری مدرن بر معماری ما استانداردسازی بوده است.
بایرامی با اشاره به سابقه طولانی شهرسازی در ایران، عنوان کرد: ایران قبل و بعد از اسلام سابقه طولانی در شهرسازی و دوران شکوفایی بسیاری داشته است. به گواهی تاریخ سکونتگاههای شهری در ایران پیش از اسلام و پس از آن کاملا به قاعده بودند. برای مثال یکی از مکاتب ما در شهرسازی مکتب اصفهان است. مکتب اصفهان یکی از درخشانترین سبکهای شهرسازی در ایران است که اصول مشخصی با در نظر گرفتن مفاهیم روحی و تعالی روحی انسان دارد. بعد از گذر سالها و قرنها هنوز هم میتوان این کارکردها را در فضای شهری اصفهان مشاهده کرد. مکاتب دیگری از جمله مکتب تهران و مکتب یزد نیز در شهرسازی ایرانی حرفی برای گفتن دارند. علت اینکه مکتب اصفهان مکتب قدرتمندی بوده این است که از پایه فکری قدرتمندی بهره گرفته و برهمین اساس توانسته ارتباط درستی بین کالبد شهر و جامعه شهری برقرار کند. بنابراین در برنامهریزی و طراحی شهری نباید تک بعدی به مسئله الگوسازی نگاه کرد، بلکه باید همه ابعاد در کنار هم در نظر گرفته شود.
پژوهشگر حوزه شهر با اشاره به روند نوسازی شهری از زمان رضاشاه، مطرح کرد: شهرسازی رضاخانی با آن دیدگاه قلدرمآبانهای که داشت شهرسازی را در ایران گسترش داد، به این وجود میتوان گفت این روند هم مثبت بوده و هم منفی. نکته منفی آن این است که رضاخان برخی از میراثهای شهرسازی قدیمی ما را از بین برده است. به طوری که این مسئله به مشکل امروز دانشگاهها تبدیل شده و دانشجویان نمیتوانند فضاهای شهری گذشته را از نزدیک مشاهده کنند. اما طرح رضاخانی نقاط مثبتی نیز داشته است و شاید برخی از جراحیهای شهری که او انجام داد، ضرورت داشته است اگر چه این نقاط مثبت در کنار تبعات منفی آن سبب سیطره وسیع بحث مدرنیسم در شهرسازی ایرانی شد.
این محقق با بیان اینکه شاید بتوان وجه اشتراکی میان مدرنیته و سنت اسلامی در شهرسازی پیدا کرد، اظهار داشت: اهدافی که مدرنیته دنبال میکند با نگاهی کاملا اومانیستی و انسانگرا است در حالی که توسعه اسلامی چنین نگاهی ندارد و در دیدگاه اسلامی قطعا جنبه روحانی و معنوی انسان نیز در نظر گرفته میشود. با این وجود میتوان وجه اشتراکی بین این دو دیدگاه یافت از این جهت که هر این مکاتب ابزارهای مشترکی برای رسیدن به اهداف خود دارند. بنابراین ضرورتی ندارد که این دو را در مقابل هم قرار بدهیم بلکه میتوان از نقاط مثبت و کاربردی دیدگاه مدرنیسم در شهرسازی در طراحی و برنامهریزی شهرسازی ایرانی اسلامی بهره گرفت. دیدگاه اومانیستی و مدرنیته معتقد است تنها نیازهای دنیوی افراد باید در نظر گرفته شود در حای که دیدگاه اسلامی توجه به نیازهای دنیوی و اخروی در کنار هم را قبول دارد. بنابراین میتوان در آن بخشی که با هم اشتراک دارند از ایدهها و طراحیهای مدرنیته تا آنجایی که منافاتی با اعتقادات اسلامی ندارند، استفاده کرد. به تعبیری میتوان الگوی مدرنیته را بر اساس اصول ایرانی اسلامی بومی سازی کرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به نظر میرسد بهترین سبک در الگوی شهرسازی سبکی است که از نقاط مثبت دیدگاههای مختلف بهره گرفته و به اصول ایرانی اسلامی پایبند است. قرار دادن الگوی ایرانی اسلامی در مقابل مدرنیته هیچ ضرورتی ندارد، بلکه میتوان به دور از افراط و تفریط از مدرنیته در راستای فرهنگ ایرانی اسلامی بهره گرفت.
پاسخ