نشست اختتامیه همایش «بررسی و بازخوانی آراء و اندیشههای امام موسی صدر» با حضور دکتر عادل پیغامی با موضوع بررسی دیدگاه امام صدر پیرامون مساله گفتگو برگزار شد.
در ابتدای این نشست، علی اصغر محمدزاده دانشجوی معارف اسلامی گرایش اخلاق در دانشگاه معارف قم به توضیح مقالهی خود که عنوان آن، اهداف، مدل و سلوک رفتاری در رهبری امام موسی صدر بود، پرداخت. او در ابتدای ارائه مقاله خود انتقادی به آن کرد و گفت:« بنده در ابتدا نقدی به مقاله خود می کنم و این نقد لزوما نشانه خطا بودن محتویات آن نیست، بلکه احتمال خطا بودن را بالا بردم تا مخاطبین با دقت بیشتری آن را ارزیابی کنند. اولا تخصص بنده نه جامعه شناسی، نه مدیریت، نه علوم سیاسی، نه روانشناسی و نه روابط جهان عرب است و متخصصین این حوزهها دقتشان خیلی بالاتر است و اگر آنها مقاله را بخوانند، نقاط خلط زیادی را در آن پیدا میکنند. مورد دوم این که این مقاله را در سال ۹۰ نوشتم و تقریبا از پژوهشهای اولیهام بوده و در آن زمان پختگی کافی در پژوهش کردن را نداشتم؛ و نکته سوم این است که این مقاله را چند سالی است که نوشتم و اگر کسی نتواند بعد از چند سال تردید در پژوهش خود حاصل کند، باید در رشد علمی و دانش و روش پژوهش او شک کرد.
او در مقدمه اظهارات خود، تفاوتی از مفهوم رهبری و مفهوم مدیریت را بیان کرد و گفت:« اگر رهبری را ارتباطی دوسویه میان رهبر و گروهی که در جهت رسیدن به اهداف مشترک در تلاشند تعریف کنیم، مدیر کسی است که به وسیله برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل به اهداف خود و سازمان دست پیدا می کند. یعنی مدیر قدرت قانونی دارد اما رهبر هنر نفوذ در پیروانش را دارد. البته مدیران موفق سعی میکنند با نفوذ احساسی در پیروانشان از مزایای رهبری هم بهره مند شوند و از طرفی رهبران هم اگر قدرت مدیریت نداشته باشند، از یکسری مدیران در کنار خود استفاده می کنند.»
او در ادامه بیان کرد:« امام موسی صدر هم رهبر دینی بودند و میتوان از ویژگیهای رهبری و خصوصیات ایشان در موارد مختلف استفاده کرد. اهداف رهبری امام موسی صدر در سه مورد زیر خلاصه میشود:
۱- وحدت ملی در لبنان اولین هدف او بود؛ چون وحدت ملی در این کشور دچار چالش های فراوانی بوده است.
۲- دفاع از حقوق شیعیان مستضعف در جنوب لبنان
۳- دفاع از لبنان در برابر حملات اسرائیل
اما سه مورد از شرایط اجتماعی وجود داشته است که با اهداف ایشان مخالفت میکرد:
۱- چند مذهبی بودن ملت و فرقی بودن دولت. این قضیه دستیابی به اتحاد ملی را سخت میکرد.
۲- محدودیت شیعیان لبنان، تضاد بین اهداف امام موسی صدر ایجاد میکرد.
۳- نفوذ بیگانگان که باعث میشد دفاع در برابر اسرائیل را دچار مشکل کند.
محمدزاده روش رهبری امام موسی صدر را در یک جمله خلاصه کرد:« رهبری اجتماعی-دینی، کاریزماتیک، گاهی اقتضایی، تحولگرا، هم فرهمند هم اجرایی، مشارکتی و دارای قدرت شخصی.»
وی در پایان سخنان خود از میزان دستیابی امام موسی صدر به اهداف خود سخن گفت و اظهار کرد:« ایشان از اهداف گفته شده به هدف دوم یعنی حمایت از شیعیان به طور کامل رسیدند، به هدف سوم هم که دفاع در برابر اسرائیل بود به طور تقریبی دست پیدا کردند اما در متحد کردن ملت لبنان به موفقیت کاملی نرسیدند و جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵ هم این موضوع را به وضوح نشان میدهد.
علیرضا بابایی دانشجوی دکتری رشته جامعه شناسی فرهنگی در دانشگاه علامه طباطبایی و محسن امین دانشجوی کارشناسی ارشد رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه امام صادق، مقاله ای را به طور مشترک با عنوان الگوی ارتباطات انسانی، گفتوگوی ادیان و مطالعه مختصات کنش ارتباطی امام موسی صدر ارائه کردند. در این نشست محسن امین به تفصیل و توضیح مقاله پرداخت.
امین به بررسی اختلاف و عدم تفاهم در جامعه جهانی در مقاله پرداخته بود و گفت:« یکی از علتهای این اختلاف میتواند از دین ناشی شده باشد؛ یعنی عقاید و مناسک و افراط در ادیان موجب این اختلاف شده است. حال سوال اصلی این است که چطور میتوان درباره صلح و تفاهم بین ادیان صحبت کرد در صورتی که هیچ معیار مشترکی را نمیتوان پیدا کرد؟ حالا برای پاسخ به این سوال از تجربیات امام موسی صدر استفاده میکنیم.
در ابتدا به دو نکته باید توجه شود:« اول اینکه اختلافات دینی را بپذیریم و این اختلاف در مناسک دین در امر اجتماعی است اما در الهیات دین نباید این اختلاف وجود داشته باشد؛ منظور از الهیات این است که در یگانه پرستی اختلافی وجود ندارد. دوم اینکه همه ادیان به خصوص ادیان ابراهیمی به گفتوگو و تضارب آرا اهمیت زیادی میدادند و آن را ضروری میدانستند.»
او در ادامه مدلی را ارائه داد که ویژگیهای آن را به شرح زیر بیان کرد:« این مدل به شدت گفتوگو محور است و بیشتر به گفتوگو اهمیت میدهد تا به تفاهم و همزیستی. به دنبال اخلاق ارتباطات انسانمدار است و باید نگاه هم عرض وجود داشته باشد نه نگاه بالا به پایین. به شدت مردمی است؛ یعنی در حالی که بین علما و مردم است در عین حال بین مردم و مردم است. منظور از مردم و مردم یعنی بین اصحاب یک دین با اصحاب دین دیگر باید تعامل برقرار باشد.
انسیه سادات اسکاف دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه تربیت مدرس مقالهای با عنوان تاثیر دلبستگی ایمن و شکلگیری سرمایه اجتماعی با تأکید بر اندیشه تربیتی امام موسی صدر ارائه کرد.
اوبه شباهتهای نظرات امام موسی صدر و جان بالبی در مورد دلبستگی مادر و فرزندی پرداخته بود و گفت: منظور از سرمایه اجتماعی، روابط افراد با یکدیگر است. نکته مورد اتفاق همه نظریه پردازان درباره سرمایه اجتماعی، ارزشمند بودن روابط فرد با دیگران است و اینکه این رابطه مهم است. جامعهای که سرمایه اجتماعی در آن حاکم باشد، افکاری مثل زور و کنترل اجتماعی ضرورت خود را از دست میدهند و افراد با حسن ظن به روابط خود میپردازند و این تقویت اجتماعی بین افراد را به وجود میآورد. روابط افراد با یکدیگر در خانواده شروع میشود و مادر اولین کسی است که با کودک ارتباط برقرار میکند. در این رابطه نظریه دلبستگی جان بالبی را بررسی میکنیم. تعریف دلبستگی اینطور بیان میشود: یک پیوند پایدار بین دو فرد است که یکی از کودک تلاش می کند نزدیکیاش را به چهره دلبستگی که در اینجا مادر است حس کند، به طوری که مطمئن شود این رابطه ادامه پیدا میکند. این دوره حساس از ۶ ماهگی تا ۵ سالگی ادامه دارد. در نگاه امام موسی صدر مادر برای کودک پنجرهای روبه دنیا است. امام موسی صدر ویژگیهای مادر را اینگونه بیان می کند:« مادر در مادری کردن بی حد و مرز بوده و در بخشندگی ذوب شده، در برابر نیازهای فرزند خود را نادیده میگیرد، وظیفه خود را به شکل مطلق و نامحدود انجام میدهد، همیشه در دسترس است، به نیازهای کودک به بهترین شکل پاسخ میدهد، خدماتش بی چشم داشت و محبتش مثل محبت بی انتهای خداوند عمیق و ناگسستنی است. مادر اگر اینگونه باشد وجهالله روی زمین است و کودک در ابتدا نیازمند این است که وجه الله را روی زمین ببیند.» میتوانیم بگوییم وجه الله همان دلبستگی ایمن است.
کودکی که از حس مادری بهره کمی برده با نسل بعد هم همین رفتار را می کند. امام موسی صدر میگوید:« همیشه باورها و اندیشههای نسلهای متوالی با هم متفاوت بودند اما پیوندی از روی عاطفه و محبت با هم داشتند. این تفاوت در اندیشهها در کنار پیوند عاطفی می تواند عامل نوگرایی و پیشرفت جامعه شود؛ اما در دنیای امروز، تفاوت نسلها با گسست عاطفی همراه است.»
اسکاف در پایان سخنان خود گفت:« از نظر امام موسی تاکید دین بر جنبه عبادی اعمال به این دلیل است که میخواهد کارهای سخت را برایمان آسان و دلچسب کند تا هم بتوانیم از زندگی لذت ببریم و هم مطمئن شویم که موفقیت قابل دستیابی است.»
نظر امام موسی درباره گفتوگو و تعامل از جنس وحدت است
در پایان این نشست دکتر پیغامی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق به گفتوگو پرداخت و گفت: ما امروز بیشتر از هر زمان دیگری به اندیشه امام موسی صدر نیاز داریم، چون بخشی از هویت ما و مسائل امروز هم محصول امام موسی و هم محصولی از دوری از نظریات ایشان است.
چرا در اندیشه امام موسی صدر مقوله گفتوگو جدی است؟ بعضیها فکر میکنند ضرورت گفتوگو از دیدگاه ایشان مثل دیدگاههای دیگر نسبت به گفتوگو است و گفتوگو برای تعامل و ارتباط برقرار کردن است و ارتباط برقرار کردن افراد با یکدیگر با استیصال و از روی ناچاری است. آیا نظر امام در باره گفتوگو از جنس استیصال و ناچاری است؟ خیر. نظر ایشان درباره گفتوگو و تعامل از جنس وحدت است؛ وحدتی که مورد نظر ماست هم بعد هستی شناختی و هم بعد انسان شناختی دارد. تاکید امام بر لزوم گفتوگو برمی گردد به نگاه هستی شناسی ایشان بر هستی.
ایشان میگویند:« بر کاروان هستی باید برگردیم.» در سوره نجم هم وقتی خدا ما را به ستارهها و آسمان و نظم و میزان اشاره میدهد، سریعا می فرماید: آسمانها و زمین مبتنی بر نظم و میزاناند، از شما انسان ها هم انتظار دارم از نظم و میزان تخطی نکنید. اگر آسمانها و زمین را در حال تعامل با هم میبینیم، پس ما انسانها هم باید با هم تعامل و وحدت داشته باشیم.
اما بعد انسان شناسی به دو مقوله اصلی بر می گردد: اولی برمی گردد به قبول این که انسانها باید در حال حرکت و رشد باشند و حرکت و رشد تکوینا از سوی خدا در تکثر آنها آفریده شده است و این تکثر باید همگرا باشد نه واگرا.
بعد دوم انسان شناسی امام موسی صدر بحث از اصالت انسان است. در نگاه وی دو هویت فردی و جمعی انسان توأمان و همزمان است؛ پس باید هویت جمعی خود را هم کسب کنیم، در غیر این صورت انسان نمیشویم. مثلا نماز خواندن و عبادت کردن و اینکه ما را در قبرستان مسلمانان دفن می کنند مربوط به هویت فردیمان است، اما آیاتی از قرآن به هویت جمعی در دین میپردازد مانند ازدواج کردن، یدّع الیتیم و غیره. ما باید انواع سلمانیمان را در قیامت ارائه دهیم؛ هم فردی و هم جمعی. پس باید اجتماع بسازیم؛ برای اینکه اجتماعی بسازیم باید گفتوگو کنیم. حیثیت اصالت جمعی بنده اقتضا میکند که من گفتوگو کنم. هیچ نیازی به گفتوگو با نگاه منفعت گرایانه نباید باشد؛ یعنی من هیچ نیازی هم به شما نداشته باشم باز هم باید گفتوگو کنم. من به شما از حیث انسانیت نیاز دارم، نه از حیث نیازهای روزمرهام.
پیغامی در پایان گفت:« پس ما باید به گفتوگو اهمیت بدهیم و به کودکانمان شیوه گفتوگو را آموزش بدهیم. ما باید برای گفتوگو کردن نهاد سازی کنیم.»
پاسخ