در نگاه کلاسیک به مفهوم حکومت، با نگاهی ساختاری به جامعه و دولت مواجهیم؛ یک ساختار سلسلهمراتبی به نام «بورکراسی» وجود دارد که منشأ اقتدار یعنی کیفیت اعمال قدرت را در تمام سطوح و اجزای حکمرانی توزیع کرده است. اما در سیر تطور مفهوم حکمرانی در ادبیات مدیریت دولتی، به نوعی شاهد عبور از مفهوم دولت هستیم تا جایی که در ادبیات حکمرانی در اروپا از «حکمرانی بدون دولت» سخن گفته میشود که در آن تأکید بر «شبکه»، «مشارکت» و «بازارها» است
نفی دولت به تمامه، علیالظاهر موید هیچ مشرب و مکتب فکری نیست اما خنثیسازی دولت از آثار اساسیاش، خواسته یا ناخواسته در طرحهای نوین حکمرانی دنبال شده است. مهم آن است که با این واقعیت موجود صحنه حکمرانی جهانی چه باید کرد؟ در وضعیتی که الگوی شبکهای حکمرانی در سراسر اندیشکدههای دنیا دنبال میشود، این الگوی نوین چه نسبتی با حکومت دینی خواهد داشت؟ آیا الگوی دولت محور دینی در ایران با الگوی شبکهای قابل جمع است؟
صوت نشست «منازعه الگو های حکمرانی در ایران» را بشنوید.
پاسخ