نشست «تبیین مفهوم عدالت در بستر جنس و جنسیت» با حضور فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به اهمیت بحثهای معنایی و شناختی در گفتگو با نظام بین الملل، اظهار داشت: آن شکافی که در حوزه زنان مانع از گفتگو میشود مباحث معنایی و شناختی است. در حقیقت مشکل ما با نظام بین الملل بر سر تفاوتهای حقوقی نیست بلکه گسل واقعی در معنا و مفهوم و گزارههای معنایی است و از همین جهت هم هست که منجر به شانتاژ رسانهای علیه نظام اسلامی شده و پیشرفتهای ایران در حوزه زنان نادیده گرفته میشود. یکی از مباحث بسیار مهم در این حوزه واژههای جنس، جنسیت و عدالت است. تبار معنایی که از این مفاهیم در داخل کشور پشتیبانی میکند، خیلی شناخته شده نیست. واژه جنس و جنسیت در ایران معادل سکس و جندر قرار دارد. برای فهم بهتر از این واژهها باید از همان واژههای سکس و جندر استفاده کرد، به خصوص درباره واژه جندر معادل جنسیت چندان مناسب نیست و نمیتواند معنای جندر را به طور کامل بازنمایی کند. جندر در حقیقت یک ایدئولوژی و نظریه است و نظام معنایی بسته و روشنی دارد.
وی ادامه داد: واژه سکس و جندر تا قبل از دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در بیان ویژگیهای مردانه و زنانه به کار میرفت. از دهه ۶۰ و ۷۰ با پیدا شدن فمینیسم آکادمیک و تبدیل جریان جنبشی فمینیسم به یک جریان پژوهشی و آکادمیک، گروهی از دانشگاهیان شروع به ساخت مفاهیم و گزارههای معنایی برای فمینیسم کردند و مجموعه دانشی به نام دانش فمینیسمی را شکل دادند. از بنیادیترین کارهایی که این گروه شکل دادند تمرکز بر روی واژه جندر بود. آنها میخواستند این مفهوم را القا کنند که تفاوتهای قابل دفاع و بیولوژیک زیادی بین مردان و زنان وجود ندارد و اگر هم تفاوتی هست بسیار بی اهمیت است. مخالفت و دعوای این دسته از فمینیستها با مذهب نیست بلکه مخالفت آنها در سهم خواهی از عقل گرایی نوین و علم اتفاق افتاده است.
علاسوند با اشاره به نظریه علم در حوزه زنان و خانواده، عنوان کرد: علم آن روز در حوزه زنان و خانواده فهرست بلندبالای از تفاوتهای مردان و زنان را تعریف کرده بود که فمینیستها به آن معترض بودند. آنها با اینکه وجودی به عنوان ذات زنانه یا مردانه در ابعاد مختلف تعریف شود، مخالف بودند. فمینیستهای برای اینکه تفاوتهای بین زن و مرد را ناچیز و بی اهمیت جلوه دهند واژه جندر را مصطلح کردند تا از این به بعد اشاره به زن بیولوژیک با واژه سکس صورت بگیرد. آنها معتقد بودند مادر بیولوژیک کسی است که فرزند را به دنیا میآورد و لزوما نباید مادر بیولوژیک همان مادر اجتماعی که فرزند را بزرگ میکند باشد. آنها جندر را به معنای تفاوتهای روحی، روانی و رفتاری معرفی کرده و آن را امری برساخته دانستند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: جندر در حقیقت این معنا را القا میکند که جنس طبیعی زنانه و مردانه بسیار بسیار کوچک و بی اهمیت است. فمینیستها معتقد بودند علم مردانه است و به همین دلیل دوباره باید مورد بازخوانی قرار بگیرد. به منظور این هدف پروژه تحقیقاتی را به دانشگاه استنفورد سفارش دادند. اما نتایج تحقیقات آنها را شگفت زده و عصبانی کرد، نتیجه تحقیقات این بود که مغز جنسی عمل میکند و تفاوت مرد و زن تنها در یک عضو زنانه کوچک نیست.
این پژوهشگر با بیان اینکه عناصر مختلفی در خودپنداری از زن یا مرد بودن تاثیرگذار است، ابراز داشت: نمیتوان نقش مدیا، خانواده، برداشتها و ارجاعات از مذهب را نادیده گرفت. گاهی انسانها در خودپندارهای که به عنوان زن یا مرد پیدا میکنند متاثر از عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و آموزشی است که دین نیز آن را تایید نمیکند. راهکار این است که به سمت اصطلاح روندهای یادگیری اجتماعی حرکت کرد. حقیقت این است که جنس طبیعی قابل انکار نیست و این به معنای برتری زن یا مرد نیست بلکه به معنای تفاوت این دو است. اگر این تفاوتهای به معنای درست بسط پیدا کند و ظرفیتهای زنانه و مردانه به هم افزایی برسند میتوان جهانی با تشریک مساعی زنانه و مردانه داشت. الزاما از بین بردن عاطفه زنانه و صلابت مردانه برای جهان خوب نیست بلکه مضر هم خواهد بود.
این نویسنده با اشاره به تغییرات مفهوم جندر، بیان کرد: مسئله این است که حوزه جندر در این مقدار نیز متوقف نشده و هر روز دیدگاههای مختلفی در حال پدید آمدن است. فمینیستها متکثر و متنوع شدند اما جریانهایی که مسلط هستند این تنوع و تکثر را به جهان مخابره نمیکنند و تنها آن صدایی را که میپسندند به جهان مخابره میکنند. از سال ۲۰۰۰ به بعد تحول جدید معنایی در مفهوم جندر به وجود آمد و با این تغییر همان ته مانده جنس طبیعی نیز مورد انکار قرار گرفت و این مسئله بسیار تاسفبار است. آن اتفاق این بود که واژه جندر را به معنای انواع جنسیتها گرفتند و از تعبیر ام جی بی تی کیو پلاس به معنای گرایشهای مختلف استفاده کردند. مبنای آنها هم این بود که انسانها را بر اساس گرایش شهوانی و جنسیشان تعریف کنند نه بر اساس اندام جنسی یا هر مسئله دیگری.
وی افزود: در این میان مدیا و رسانهها بسیار قدرتمند عمل میکنند. برای مثال پنجاه سوپراستار را شمارش کردند که هر کدام اعترافاتی مبتنی بر این نظریه داشتند. در حقیقت با اینکار انحرافات جنسی افراد را به عنوان شاخص نظریهای که مطرح کردند، معرفی میکنند. تقریبا هفتهای نمیگذرد که فیلمی درباره زندگی اسفبار یک فرد ترنس منتشر نکنند. جریان فمینیستی جدید با بهره گرفتن از رسانهها و فیلمهای هالیوودی در حال القای نظریات خود به جهان هستند و تقریبا در تمام فیلمهایی که میسازند به طرز تاثیرگذاری به هواداری از هم جنس گرایان و یا اقسام دیگری که خود ابداع کردند میپردازند و احساسات افراد را نسبت به حمایت از آنها تحریک میکنند.
ایشان ادامه داد: برنامهریزی گستردهای بر مبنای هم جنس گرایی در جهان صورت میگیرد؛ دانش اجتماعی و روانشناسی آن را فمینیستها میسازند، سازمانهای بین المللی اسناد و مدارک را برای اجبار جامعه جهانی به پذیرش این مسئله تحمیل میکنند و رسانهها نیز در راستای تبدیل این انحرافات به هنجارهای عمومی فعالیت میکنند. به قدری در این زمینه فعالیت رسانهای میکنند که اگر کسی وارد این فضا شود گمان میکند این مسئله از هر واجبی برای جامعه انسانی واجبتر است.
علاسوند با بیان اینکه چیزی از مفهوم علم درباره جنس باقی نمانده است، مطرح کرد: مفهوم جنس و جنسیت دچار تحول شده است، چیزی از مفهوم علم درباره جنس دیگر وجود ندارد و در واقع واژه جندر حرف اول را میزند. اینکه در ایران واژه جندر به معنای جنسیت تعبیر میشود یک اشتباه است به این خاطر که جندر در حقیقت یک ایدئولوژی بزرگ و مفهومی سیال و تغییر پذیر است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به مفهوم عدالت جنسیتی، اظهار داشت: عدالت مفهوم شریفی است اما جریانات داخلی اصولگرا در رابطه با مفهوم عدالت جنسیتی رودست خوردند. دلیل این مسئله هم این است که آنچه از مفهوم عدالت جنسیتی در ایران برداشت میشود با آنچه در مجامع بین المللی مورد نظر است بسیار متفاوت است. عدالت بین زن و مرد امر مطلوبی است، ساختارهای اجتماعی، عدالت آموزشی، اجتماعی، شغلی و درآمدی باید اصلاح شده و به عدالت نزدیک شوند. اما عدالت جنسیتی که فمینیستها مطرح میکنند این عدالتی نیست که در ایران فهم میشود. عدالت در فهم فمینیستی به معنای برابری در نتایج است.
این پژوهشگر افزود: فمینیستها معتقدند برابری جنسیتی کافی نیست بلکه آنچه باید اتفاق بیفتد عدالت جنسیتی است. عدالت جنسیتی از نظر آنان به این معنا است که امتیازهای خیلی بیشتری به همه جنسیتها اعم از «ال جی بی تی کیو پلاس» باید داده شود و معتقدند از این به بعد عدالت جنسیتی عدالت بین زن و مرد نیست.
وی در پایان تصریح کرد: حقیقت این است که باید به مفهوم عدالت بین زن و مرد بازگشت و از واژه به شدت سیال و نامتعینی مانند جندر که امروز به معنای انواع جنسیتها است، استفاده نکرد. عدالت جنسیتی حقیقی به معنای رعایت جنبههای برابر بین زن و مرد و رعایت تفاوتهای بین این دو جنس است با این هدف که ستم و ظلمی اتفاق نیفتد.
پاسخ