مهمترین و اصیل‌ترین عنصر هویت ایرانی دین است

نشست مجازی هویت ایرانی با موضوع «بررسی نظریه تطورات گفتمان‌های هویتی ایران» با حضور محسن صبوریان در اینستاگرام کانون اندیشه جوان بررسی شد.
محسن صبوریان:

مهمترین و اصیل‌ترین عنصر هویت ایرانی دین است.

عنصر اساسی و ذاتی هویت که نفی آن برابر با نفی هویت است، عنصر دین است.

نشست «بررسی نظریه تطورات گفتمان‌های هویتی ایران» با حضور محسن صبوریان عضو هیات علمی دانشگاه تهران، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام این کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، با اشاره به تبدیل شدن مسئله هویت به موضوعی مهم در محافل آکادمیک، اظهار داشت: برای ورود به مسئله هویت ابتدا باید به معنا و مفهوم هویت اجتماعی پرداخت. مفهوم هویت اجتماعی به این معنا است که افراد خود را به چه شکلی تعریف می‌کنند. گاهی تعریف هویت ذاتی و ماهوی است و گاهی تعریف به عوارض است و این جهت دوم از تعریف در عناصر هویتی اهمیت بیشتری دارد. منظور از هویت اجتماعی هویت گروه‌های مختلف و کلانی است که در جامعه حضور دارند. مفهوم هویت در گذشته به صورت بسیط و ساده‌ای وجود داشته و در دوره اخیر به صورت تشدید یافته‌ای پدیده آمده است. از این جهت عمده متفکرین قائل به این هستند که هویت یک مسئله متاخر است.

صبوریان با اشاره به مباحث دکتر کچوئیان در کتاب تطورات گفتمان‌های هویتی، گفت: بحث دکتر کچوئیان در این کتاب بر این اساس است که ابتدایی‌ترین شکل ظهور هویت، ظهور هویت ملی و آن هم در نفی هویت دینی بوده و از دوره‌ی رنسانس اتفاق افتاده است. در قرن پانزدهم غرب آرام آرام گره‌گاه‌هایش با مذهب کاتولیک رسمی کلیسای روم را قطع کرد. با این که کل ساحات چیستی فرهنگی و اجتماعی غرب با مفاهیم کلیسایی معنا می‌شد، پس از آن علقه و گرایش به کلیسا سست شده و از بین رفت. البته همان زمان نیز هویت‌های دیگری در اروپا وجود داشت اما هویت مسیحی هویت عمده غرب بود. از این جهت غرب نیازمند مفهوم جدیدی بود که خود را با آن تعریف کند. به همین دلیل به مفهوم هویت ملی روی می‌آورد. دکتر کچوئیان این پدیده را در کتاب خود با عنوان خوابگردی تعبیر می‌کنند به این معنا که اروپایی‌ها هیچ برنامه از پیش تعیین شده‌ای نداشتند و مانند انسانی خوابگرد به سمت خواست‌هایی رفتند و با گذر زمان به اهدافی رسیدند. در صورت بندی جدید، مفهومی به نام کشور شکل می‌گیرد، شبیه این تجربه در ایران نیز وجود دارد که به زمان رضاخان به بعد برمی‌گردد.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران، ادامه داد: از نظر دکتر کچوئیان مسئله‌مندی هویتی که در غرب پدید آمد یک امر خودانگیخته نبود بلکه نتیجه ناگزیر جنگ‌های صلیبی و مواجهه غرب با مسلمانهای بود که به لحاظ تمدنی بسیار پیشرفته‌تر از آنها بودند. اساسا مطرح شدن مفهومی مانند هویت به مسئله‌مند شدن جامعه در مواجهه با غیر برمی‌گردد. در همین ارتباط جدی‌ترین مواجهه ایران با غیر که مفهوم هویت را برایش مسئله‌دار کرد به جنگ‌های ایران و روس برمی‌گردد. بنابراین مسئله هویت به مواجهه با غیر و مسئله‌مند شدن بر اثر این مواجهه برمی‌گردد. مواجهه ایران با غرب صرفا مواجهه منفی نیست بلکه مواجهه مثبتی است و تحولاتی نیز در این راستا شکل گرفته است. بر اساس تفکیک گفتمانی که دکتر کچوئیان در کتاب خود آورده است مسئله‌مندی ایران با غرب به دهه ۵۰ به بعد برمی‌گردد.

ایشان با بیان اینکه همه نظریات هویت اجتماعی متاخر هستند، ابراز داشت: این نظریات را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ یک دسته ذیل مفهوم ناسیونالیسم و ملی گرایی و یک دسته نظریه‌های پساهویتی یا هویت متکثر هستند. در تفسیر دکتر کچوئیان هویت در تجربه غرب پشت کردن به امت مسیحی و رو کردن به یک مفهوم جدید است که ناگزیر باید جعلی باشد. این مفهوم جدید از نظر دکتر خیلی نتوانسته است صورت بندی بشود. دکتر کچوئیان در اینجا به سه دسته نظریه قائل هستند؛ یک دسته که همه عناصر هویتی را موثر در تشکیل هویت ملی می‌دادند، دسته دوم حداقل دو عنصر و دسته سوم یک عنصر اصلی را موثر می‌دادند. دسته اول و دوم از آنجایی که هیچگاه به طور کامل اتفاق نمیفتد دارای اشکال است و از این جهت چاره‌ای جز پذیرفتن نظریه سوم نیست و آن شناختن هویت ملی با یک عنصر مشترک و اصلی است. از نظر دکتر کچوئیان این عنصر اصلی، دین است.

این محقق و پژوهشگر، افزود: دکتر کچوئیان در کتاب خود از سه دوره گفتمانی یاد می‌کنند؛ دوره اول از ابتدای مسئله‌مند شدن هویت تا ملی شدن صنعت نفت، دوره دوم از ملی شدن صنعت نفت تا ۱۵ خرداد ۴۲ و نهضت امام راحل(ره) و دوره سوم از آغاز نهضت امام خمینی(ره) تا امروز است. در دوره اول سه خرده گفتمان وجود دارد؛ یک گفتمان منورالفکری با رویکرد کلی نفی خود، وادادگی و تسلیم شدن در برابر غرب است. گفتمان دوم از دوره اول در عصر رضاخانی و گفتمان ایرانیت و باستان گرایی است و گفتمان سوم از دوره اول ناسیونالیسم لیبرالی است. دو گفتمان اول به طور کامل از دین بریدند و گفتمان سوم دوره‌ای است که بازگشت به دین به شکل اولیه در آن مشاهده می‌شود.

این نویسنده در ادامه بیان کرد: دوره دوم، دوره بازگشت به خویشتن است. فخرالدین شادمان، جلال آل احمد، شریعیت و بازرگان از چهره‌های این دوران هستند. ویژگی این دوره بازگشت به خویشتن گاهی با رویکرد دینی و گاهی با رویکرد ملی، بدون نفی کامل غرب است. از نظر دکتر کچوئیان مواجهه ایران با غرب در این دوره شبیه مواجهه غرب با ایران است در حالی که باید تبدیل بشود به مواجهه تمدنی و درون‌زا. دوره سوم، دورانی است که راهبران آن متفکرین انقلاب مانند امام خمینی(ره) هستند. بر اساسا تفسیر دکتر کچوئیان امام کاملا معتقد به کنار گذاشتن و عبور از تجدد است و ایران باید به صورت خودانگیخته و درونی تمدن خود را بسازد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا دکتر کچوئیان به بحران هویت در ایران کنونی معتقد است، تصریح کرد: دکتر کچوئیان به مسئله‌مند شدن و معضل هویت قائل هستند. ایران در سطوح مختلفی مواجهه با غیر داشته است و مواجهه با غیر همواره منجر به مسئله‌مندی هویتی می‌شود. مواجهه با غیر دو خروجی هضم شدن در غیر یا تعامل کردن با غیر دارد. از نظر دکتر دوره پسا انقلاب دوره‌ای است که جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با غیر رویکرد تعاملی و تمدنی دارد و در غیر هضم نمی‌شود. 

صبوریان با اشاره به دیدگاه دکتر کچوئیان نسبت به نظریه انحطاط ایران جواد طباطبایی، اظهار داشت: از نظر دکتر کچوئیان رویکرد انحطاطی دکتر جواد طباطبایی یک رویکرد تک خطی به تاریخ است و به قرن هجدهم برمی‌گردد. و ایشان نتوانسته خود را به روز کند. آقای طباطبایی به هیچ کدام از نقدهایی که به رویکردهای تک خطی وارد می‌شود، پاسخ نداده است و ایده‌های ایشان بسیار پوزیتیویستی و خام است. دکتر طباطبایی معتقد بود که ویژگی اساسی هویتی ایران ملیتی ایرانی است که با توافق جمعی حاصل می‌شود.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران، یادآور شد: دکتر کچوئیان مهمترین و اصیل‌ترین عنصر هویت ایرانی را دین می‌دانند و معتقد است دین سایر عناصر هویتی را ذیل خود گرد آورده است. از نظر ایشان جامعه نیاز به همبستگی دارد و این همبستگی حاصل نمی‌شود مگر با عنصری معنابخش و معنوی. دکتر از برخی عناصر معنابخش مانند انقلاب اسلامی یاد می‌کند به این معنا که انقلاب اسلامی به تاریخ معنای تازه‌ای بخشید و روحی الهی در تاریخ دمید که تا مدتها انسان‌ها بتوانند کنار هم جمع بشوند و به واسطه آن معنا به همبستگی برسند. مثال دیگر این مسئله اربعین است. اربعین همان دخالت الهی در تاریخ است و عنصر وحدت بخش و همبستگی ساز را برای جامعه به ارمغان می‌آورد.

ایشان در پایان با اشاره به عناصر مطرح در نظریات هویتی ایران، بیان کرد: متفکرین عناصر مختلفی را به عنوان عناصر هویتی ایران ذکر کردند. برای مثال آقای فرهنگ رجایی سنت، تجدد، دین، زبان یا ملیت را به عنوان عناصر هویتی نام می‌برند. اما مسئله این است که عنصر اساسی و ذاتی هویت کدام عنصر است، عنصری که اگر نفی شود هویت نفی شده است. دکتر کچوئیان معتقد است این عنصر اصلی و ذاتی عنصر دین است و دین را کاملا مقابل تجدد قرار می‌دهد.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.