معنای کنونی و مسلط از علم در نزد جهانیان، معنای پوزیتیویستی از علم است که متعلق به قرن بیستم اروپاست و اساساً علم را در مفهومِ تجربیِ آن درک میکند. اما معنای علم در فرهنگ اسلامی، با ظهور اسلام رقم میخورد که متن محوری و عامل موثر اصلی در شکلگیری مفاهیم و امور فرهنگی و تمدنیِ آن، کتاب قرآن کریم است. قرآن به عنوان مهمترین کتاب هویتبخش و معرفتبخش جهان اسلام محسوب میشود و اساساً قرآن خودش را به عنوان کتاب علم معرفی میکند و بیان میدارد که خشیت خداوند با علم است که رقم میخورد و علم به عنوان یکی از اسماء الهی ذکر شده و اساساً علم را زمینهساز ایمان میداند. دلیل اینکه علم یک مفهوم کلیدی در جهان اسلام بوده، کاربرد این مفهوم و اهمیتی است که در قرآن کریم داشته است.
از همین روی، فرهنگ و تمدن اسلامی با معنایی که علم در آرا فلاسفه بزرگی چون فارابی تا ابن سینا و ملاصدرا در جهان اسلام داشته است هنگامی که با معنای پوزیتیویستیِ قرن نوزدهمی علم در جهان جدید مواجه شد، طبعاً دچار تعارض گشت و این تعارض در بسط خودش به بحران منجر شده و این بحران و چالش یا منجر به تغییر فرهنگِ پذیرنده میشود و یا اینکه معنای از علم را دستخوش تغییر و تعدیل مینماید.
در همین راستا در کانون اندیشه جوان قصد داریم تا در روز چهارشنبه و پنجشنبه ۲۲ و ۲۳ تیر ماه ساعت ۲۱ با حضور نیما نریمانی و علی جعفری هُرستانی در نشستی مجازی تحت عنوان «نسبت علم و الهیات (نظریه تکامل)» و «مفهوم علم در فلسفه اسلامی» در صفحه اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی _canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
نشست اول : نسبت علم و الهیات (نظریه تکامل)
دین و دانش به عنوان دو حوزه معرفت بشری، داد و ستدهای بسیار دارند؛ یعنی گاه یک آموزه علمی در حوزه دین تاثیر میگذارد و زمانی دین در علوم اثر مینهد. گاهی در تاریخ بشر علم و دین در تعارض با یکدیگر قرار میگرفتند. در تعارض علم و دین در غرب، دو طرف وجود داشت: از طرفی کشیشان مسیحی و در طرف دیگر عالمان علوم تجربی قرار داشتند.
یکی از تعارضات جدی و اساسی میان علم تجربی با آموزههای دینی در غرب به موضوع تکامل بازمیگردد که به موضوعی اختلافی مابین عالمان علوم تجربی و کشیشان تبدیل شد. عقیده به ثبات صور زیستی یا ثبات انواع، روزگاری دراز بر اندیشه غرب حاکم بود و در سفر تکوین تورات و تفکرات ارسطویی ریشه داشت. نتیجه قهری این باور این بود که هر نوعی از موجودات به همین صورتی که الان هست، به دست خداوند آفریده شده است.
در اوایل قرن نوزدهم و بیستم، لامارک نظریه تحول اندامی را بیان کرد و گفت اندامهای یک جانور در طی کار و کاربرد آن تحول مییابد و این تحول اکتسابی، ارثی میشود؛ اما به دلیل تحجر و تعصب زیست شناسان، نتوانست بر ثبات انواع پیروز شود. داروین نیز نظريه تکامل را ارائه داد که دارای نتایج مهمی در عرصه تعارض علم و دین داشت. یکی از نتایج نظریه داروین این بود که طبیعت به صورت یک مجموعه از نیروهای هم کنش با وابستگی متقابل و زندهوار در جریان است. دوم اینکه برهان نظم در تقریر الهیاتی دئیستی (خدای ساعتساز) مورد تردید قرار گرفت؛ زیرا این برهان بر سازگاری ساختمان بدن و اندامهای موجودات زنده با وظایفشان تکیه داشت و این تطابق با انتخاب طبیعی قابل توجیه و تعلیل بود، بدون آنکه به تدبیر از پیشاندیشیده نیاز باشد.
در همین راستا در کانون اندیشه جوان قصد داریم تا در روز چهارشنبه ۲۲ تیر ماه ساعت ۲۱ با حضور نیما نریمانی در نشستی مجازی تحت عنوان «نسبت علم و الهیات (نظریه تکامل)» در صفحه اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی _canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
نشست دوم : مفهوم علم در فلسفه اسلامی
علم در منابع دینی به خصوص در آیات و روایات فراوانی از محسوس و جسمانی نبودن خداوند سبحان سخن گفته است که با حس شناخته نمیشود و با چشم دیده نمیشود، بلکه علم به او با غیرحس است. این روایات و آیات، با تلقیاتی که امور غیرحسی را معرفت علمی نمیدانند ناسازگار است. در قرآن کریم، با آن که از حس به عنوان ابزار شناخت علمی یاد شده است، علم به معرفت حسی محدود نمیشود و از علم عقلی و یا علومی که به وسیله قلب، وحی و یا مانند آن تامین میشوند، سخن گفته شده است. در متون مذکور علوم حسی، عقلی و یا وحیانی، علومی مستقل و گسیخته از یکدیگر نیستند، بلکه علومی وابسته و پیوسته به یکدیگرند به این معنا که کسی که از عقل و قلب سلیم برخوردار نباشد، علوم حسی و تجربی او نیز گرفتار آسیب میشود.
علاوه بر منابع دینی، متفکران مسلمان نیز مفهوم ویژه از علم ارائه کردند و فارابی نمونه مهمی از این متفکران است. این متفکران در مباحث فلسفی خود، عقل را به عنوان منبع مستقل معرفتی به رسمیت میشناسند و عقل را به تبع علم، به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکنند. عقل نظری به شناخت هستیها میپردازد و عقل عملی، بایستیها و احکام ارزشی را میشناسد. این عقل به داوری درباره ارزشهای فردی و اجتماعی انسان میپردازد. فارابی در مباحث فلسفی عهدهدار اثبات عقل قدسی نیز میشود. عقل قدسی منبعی است که در شناخت موجودات و ارزشهای آنها از وحی الهی بهره میبرد. حضور عقل قدسی، مسیر علم اجتماعی را در جهان اسلام از آنچه که در یونان بوده و به تبع آن در دوره مدرن حاکم شد، متمایز میگرداند.
در همین راستا در کانون اندیشه جوان قصد داریم تا در روز پنجشنبه ۲۳ تیر ماه ساعت ۲۱ با حضور علی جعفری هُرستانی در نشستی مجازی تحت عنوان «مفهوم علم در فلسفه اسلامی» در صفحه اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی _canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
پاسخ