بیش از نیم قرن پیش، «انقلاب شناختی» با تکیه بر اصل تأثیرگذار «شناخت محاسبات»، تحقیقات ذهن را از طریق تلاشی چندرشتهای به نام علم شناختی آغاز کرد. علیرغم آن که دیدگاههای متنوعی در مورد تعریف و دامنه علم مورد نظر وجود دارد، اما این علم جدید قرار بود موضوعی منسجم، روشهای مکمل و نظریههای یکپارچه داشته باشد. به عبارت دیگر، علوم شناختی محل جمع بین شش رشتهای است که در اصل در شش ضلعی علوم شناختی بیش از ۴۰ سال پیش گنجانده شده بودند؛ یعنی فلسفه، روانشناسی، زبانشناسی، علوم کامپیوتر، انسانشناسی و عصبشناسی. مدعای متخصصان علوم شناختی آن بود که مطالعه بینرشتهای شش رشته مذکور منجر به ایجاد یک «برنامه تحقیقاتی منسجم» و «میدان منسجم» میشود. با این حال، نشانههای متعدد نشان میدهد که در طول زمانی که گذشته، چشمانداز یک علم منسجم یکپارچه محقق نشده است.
امروزه محققان عرصه فلسفه علم معتقدند رشد علوم شناختی به مثابه یک چرخش پارادایمیک در عرصه علوم انسانی محسوب میشود. علوم شناختی موجب عبور از اومانیسم و رنگ باختن وجهه اومانیستی علوم انسانی شده و انسان را در متن طبیعت مورد مطالعه قرار میدهد.
در همین راستا در کانون اندیشه جوان قصد داریم تا در روز سهشنبه ۳۰ فروردین و ۶ اردیبهشت ماه ساعت ۲۲ با حضور محمدحسن مرصعی و مهدی همازاده در نشستی مجازی تحت عنوان «علوم شناختی و تغییر پارادایم در علوم انسانی» و «میزان تحقق افقهای علوم شناختی» در صفحه اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی _canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
نشست اول : علوم شناختی و تغییر پارادایم در علوم انسانی
امروزه محققان عرصه فلسفه علم معتقدند رشد علوم شناختی به مثابه یک چرخش پارادایمیک در عرصه علوم انسانی محسوب میشود. این محققان بر این نکته تاکید دارند که علوم شناختی موجب عبور از اومانیسم و رنگ باختن وجهه اومانیستی علوم انسانی شده و انسان را در متن طبیعت مورد مطالعه قرار میدهد. پارادایم مرسوم و رایج در علوم انسانی پارادایم مدرنِ اثباتگرایی است. به عقیده محققان، با ظهور علوم شناختی نوین، علوم انسانی در حال گذار از پارادایم اثباتگرایی و رویکرد اومانیستی آن است. این دسته از اندیشمندان معتقدند امروزه با گسترش علوم شناختی میتوان از وضعیت «پستاومانیسم» سخن گفت. در وضعیت پستاومانیسم، انسان از مرکزیت عالم هستی خارج شده و انسان در متن طبیعت بررسی میشود.
بنابراین در این حالت از مفهوم جامعه به عنوان اساس مطالعه علوم اجتماعی فاصله گرفته شده و مفهوم «شبکه» (network) جایگزین آن میشود؛ بدین معنا که انسان را در مجموعهای شبکهای در نسبت با عالم طبیعت مطالعه کنیم. در مفهوم شبکه هم جهان طبیعت و هم استفاده از ماشینها به رسمیت شناخته میشوند و بدین وسیله جهان انسانی را تنها با استفاده از مفاهیمی مانند تقسیم کار اجتماعی تفسیر نخواهیم کرد.
در همین راستا در کانون اندیشه جوان قصد داریم تا در روز سهشنبه ۳۰ فروردین ماه ساعت ۲۲ با حضور محمدحسن مرصعی در نشستی مجازی تحت عنوان «علوم شناختی و تغییر پارادایم در علوم انسانی» در صفحه اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی _canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
نشست دوم : میزان تحقق افق های علوم شناختی
بیش از نیم قرن پیش، «انقلاب شناختی» با تکیه بر اصل تأثیرگذار «شناخت محاسبات است»، تحقیقات ذهن را از طریق تلاشی چندرشتهای به نام علم شناختی آغاز کرد. علیرغم آن که دیدگاههای متنوعی در مورد تعریف و دامنه علم مورد نظر وجود دارد، اما این علم جدید قرار بود موضوعی منسجم، روشهای مکمل و نظریههای یکپارچه داشته باشد. با این حال، نشانههای متعدد نشان میدهد که در طول زمانی که گذشته، چشمانداز یک علم منسجم یکپارچه محقق نشده است.
پژوهشهای برخی از محققان علوم شناختی نشان میدهد که برنامه چند رشتهای طراحیشده در انتقال به یک زمینه منسجم بینرشتهای بالغ شکست خورده است. و استدلال میکنند که کار تاسیس رشتهای به نام «علم شناختی» شکست خورده است. زیرا که علوم شناختی، وعده اکتشافات و اختراعات مهمی را به بشر داده بود که مهمترین این وعدهها، هوشمندسازی مغز انسان بوده است. در مقابل این دیدگاه، برخی محققان معتقدند این رشته در هر دو جبهه تحقیقاتی و آموزشی در حال پیشرفت است و نویدبخش آینده است. آنان معتقدند ادعای دسته نخست از معیارها و روششناسی خاصی که آنها برای به کارگیری انتخاب کردهاند، ناشی میشود، که نمیتواند پیشرفت چشمگیر این رشته تا به امروز و چشماندازهای هیجانانگیز آینده را به تصویر بکشد.
در همین راستا در کانون اندیشه جوان قصد داریم تا در روز سهشنبه ۶ اردیبهشت ماه ساعت ۲۲ با حضور مهدی همازاده ابیانه در نشستی مجازی تحت عنوان «میزان تحقق افقهای علوم شناختی» در صفحه اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی _canoon_org@ به گفتگو بپردازیم
پاسخ