انقلاب مشروطه مسیر را برای تمرین دموکراسی و مردم سالاری بازکرد، انقلاب مشروطه یک قیام مردمی در مقابل استبداد و دیکتاتوری قاجار بود. در شکل گیری و پیروزی نهضت مشروطه زمینههای داخلی و خارجی نقش موثری داشتند، زمینه و ریشه نهضت مشروطه را از لحاظ داخلی باید در رفتار ظالمانه پادشاهان قاجار و تعدی و حکومت حاکمان ولایات و از لحاظ خارجی مداخله بی حد و حصر دولتهای روس و انگلیس در امور ایران دید. نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد؛ جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد؛ چرا که توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند.
تندروی روشنفکران مشروطه خواهان باعث کدورت با پادشاه قاجار گردید که منتهی به، به توپ بستهشدن مجلس و دوران استبداد صغیر گردید. مقاومت تبریز و رشادتهای دلاوران مردمی مانند ستارخان و باقرخان احیاگر دوباره مشروطه گردید اما باز تندروی و مرگ ستارخان و اعدام شیخ فضلالله نوری باعث منزوی شدن بسیاری از روحانیت نوعی بیزاری عمومی و ملی از انقلاب مشروطیت را در مردم دیندار بوجود آورد و عدم حضور روحانیت، خلائی جدی در ارکان نهادی و فکری و سیاسی مشروطیت را بوجود آورد و به جای افراد دیندار، سکولارها و سیاسیون قدرت طلب این خلاء را پر کردند.
عامل مهمی که باید در زمره علل انحراف مشروطیت مطرح کرد و این عامل خود را در دو دهه فاصل بین مشروطه و رضاخان آشکارا تحمیل کرد، استعمار غرب و حضور و نفوذ سلطه آن است، از آنجا که نهضت مشروطیت، نهضتی ضد استبدادی بود ونقطه ثقل توجه مشروطه خواهان مصروف سد کردن عوامل و مجاری استبداد شد.خطر استعمار غرب و شناخت همه جانبه غرب بدرستی مورد ارزیابی قرار نگرفت که با در نظر نگرفتن غرب و استعمار آن، استبداد و ماهیت استبداد ایران هم درست شناخته نشد و نتیجه این سهل انگاری سیطره استبداد سلسله و نظام شاهنشاهی پهلوی بود.
در همین راستا قصد داریم در کانون اندیشه جوان در نشستهایی با عنوان «مشروطه ایرانی» پیرامون سه موضوع «ماهیت مشروطه: استعماری یا مردمی؟» ، «مشروطه از دیدگاه میرزای نائینی» و «آیا مشروطه به شکست منجر شد؟» با حضور محمد امیر احمدزاده، علیرضا صدرا و محمد محمودهاشمی در تاریخ یازدهم تا سیزدهم مرداد ماه در صفحه مجازی اینستاگرام کانون اندیشه جوان به نشانی canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
نشست اول : ماهیت مشروطه ؛ استعماری یا مردمی
درباره خاستگاه اندیشه مشروطیت و منشأ شکلگیری آن در ایران دو دیدگاه کلی وجود دارد. دیدگاه نخست معتقد است ایده مشروطه، عنصری وارداتی و بیریشه بود که از زمان تحصن مردم تهران در سفارت انگلستان بر سر زبانها افتاد. دیدگاه دوم کاملا در تقابل با دیدگاه نخست قرار دارد و معتقد است نهضت مشروطه در تداوم جریان عدالتخانه قرار دارد. طبق این دیدگاه، مشروطه همان امری بود که علما میخواستند؛ بر این اساس، مشروطه نه عنصری وارداتی بلکه خواست ملت ایران بود. مدافعان این دیدگاه، حمایت برخی علما مانند نائینی و آخوند خراسانی از مشروطه را گواهی بر تأیید سخن خود میدانند. از این رو مسأله ما بررسی این دو دیدگاه درباره ماهیت مشروطه است.
در همین راستا قصد داریم تا دوشنبه ۱۱ مردادماه ماه ساعت ۱۵ با حضور جناب آقای محمدامیر احمدزاده در نشستی مجازی تحت عنوان «ماهیت مشروطه: استعماری یا مردمی» در صفحه مجازی کانون اندیشه جوان به نشانی canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
نشست دوم : مشروطه از دیدگاه میرزای نائینی
پس از تصویب قانون مشروطه، نخستین مجلس شورای ملی مشروطه برقرار شد. پس از آن، نمایندگان مجلس شروع به تدوین قانون اساسی کردند. در روند تدوین قانون اساسی، مشاجراتی بر سر جایگاه علما و روحانیت در امور سیاسی به وجود آمد. گروهی از علما به اغراض ضداسلامی و سکولار مشروطهخواهان اعتراض کرده و خواهان استقرار مشروطه مشروعه شدند. گروهی دیگر از علما در مقام پاسخگویی به دسته نخست، بر ضرورت استقرار مشروطیت تأکید کردند و آن را بر استبداد ترجیح دادند. در نتیجه علما در دو دسته مشروطهخواه و مشروعهخواه در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. شیخ فضلالله نوری در صدر علمای مشروعهخواه قرار گرفت و بدلیل تعارض آن با دخالت علما در امور سیاسی، به مخالفت با مشروطیت پرداخت. از سوی دیگر، نماینده برجسته علمای مشروطهخواه آیتالله نائینی بود که سعی داشت اندیشههای جناح مشروطهخواه را تئوریزه کند. نائینی به ایرادات شیخ فضلالله پاسخ میداد و و میکوشید مبانی مشروطیت را به اسلام نزدیک کند.
برخی صاحبنظران به اشتباه گمان کردند که نظریه سیاسی نائینی در رساله تنبیه الامه و تنزیه المله عیناً همان حکومت مشروطه است و از آنجا که مشروطه خاستگاهی غربی و سکولار دارد، در نتیجه نظریه نائینی در جهت اثبات حق حکومت برای مردم و نفی ولایت سیاسی فقهاست. دکتر فیرحی از جمله این اندیشمندان است که سعی داشت تفسیری دموکراتیک و متناسب با اندیشههای غربی ارائه کند. برخی دیگر از اندیشمندان اینگونه تفاسیر لیبرال از نائینی را نقد کرده و آن را تصویری ناقص از نائینی دانستند. مسأله ما بررسی این موضوع است که چرا چنین دیدگاهی درباره آرای نائینی پدید آمده است.
در همین راستا قصد داریم تا سه شنبه ۱۲ مردادماه ماه ساعت ۱۵ با حضور جناب آقای علیرضا صدرا در نشستی مجازی تحت عنوان «مشروطه از دیدگاه میرزای نائینی» در صفحه مجازی کانون اندیشه جوان به نشانی canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
نشست سوم : آیا مشروطه به شکست منجر شد؟
مجلس مشروطه در سالهای نخست استقرارش با بحرانها و خطرات متعدد داخلی و خارجی مواجه شد. جنگ جهانی اول، شورشها و طغیانهای داخلی، دخالتهای روسیه و انگلستان و ایجاد هرجومرج گسترده در کشور از جمله چالشهایی بود که مشروطه ایرانی در سالهای نخستین با آن روبرو شد. علاوه بر این، ظهور دیکتاتوری رضاخان تنها پانزده سال پس از مشروطه رخ داد و به عنوان مهر پایانی بر مشروطه، ایران را به دوره استبداد بازگرداند. به همین خاطر برخی صاحبنظران معتقدند فرایند مشروطه در ایران، فرایندی شکستخورده قلمداد میشود؛ زیرا نه تنها نتوانست سایه استبداد و هرجومرج را از کشور دور کند، بلکه شرایط برآمدن استبدادی خشنتر از قاجاریه یعنی رضاشاه را فراهم کند.
بنابراین مورخان با ملاحظه نتایج مشروطه در ایران، بدین نتیجه رسیدند که استقرار نظام مشروطه در ایران زودهنگام بود؛ زیرا ایران هنوز مقدمات اجرایی و ساختاری لازم برای تثبیت را نداشت و اذهان مردم به درک و دریافت واقعی از مشروطه نرسیده بود. به عبارت دیگر مشروطیت در ایران جز افزایش آشوب، فروپاشی قدرت مرکزی و هموار شدن راه سلطه خارجی نتیجهای نداشت. بطور کلی استقرار مشروطه در ایران به دلیل وجود سه خصوصیت در ایران آن روزگار، بسیار زیانبخش بود: ضعف ارتش مرکزی، قدرت سیاسی و نظامی ایلات و عدم وجود ملاکهای توسعه انسانی (آموزش عمومی و فقدان راهها). در نتیجه مشروطیت بخاطر شتابزدگی و عدم تطابق با شرایط کشور، مسیر طبیعی نهضت مردم ایران را منحرف کرد و اثرات منفی زیادی بر جامعه ایرانی گذارد. مسأله ما بررسی و صحتسنجی این ادعاست.
در همین راستا قصد داریم تا چهارشنبه ۱۳ مردادماه ساعت ۱۵ با حضور جناب آقای محمد محمودهاشمی در نشستی مجازی تحت عنوان «آیا مشروطه به شکست منجر شد» در صفحه مجازی کانون اندیشه جوان به نشانی canoon_org@ به گفتگو بپردازیم.
پاسخ