بازشماری هفت عامل رکود فعالیت تشکل‌های دانشجویی در دهه نود

بازشماری هفت عامل رکود فعالیت تشکل‌های دانشجویی در دهه نود

دوازدهمین نشست از سلسله گفت‌وگوهای تشکل های دانشجویی با عنوان «بررسی وضعیت تشکلهای دانشجویی در دهه ۹۰» با حضور سهراب فرزان پور «مسئول انجمن اسلامی دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه شهید بهشتی» و ارشا نامدار «معاون بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر» در کانون اندیشه جوان برگزار شد.

در ابتدای نشست، سهراب فرزان‌پور در پاسخ به پرسشی در رابطه با رونق و رکود تشکل های دانشجویی در دهه ۹۰ اظهار کرد: اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم ابتدا باید روشن کنیم تعریف ما از رونق و رکود چیست. رونق تشکل‌های دانشجویی یعنی اینکه نشریات گسترده باشند، نشریات دانشجویی در دانشگاه دیده بشود و خوانده بشود، نشست‌های مختلف برگزار شود، کرسی‌های آزاداندیشی برگزار شود، تضارب آرا وجود داشته باشد، حلقه‌های مطالعاتی رونق داشته باشند و در مجموع تضارب آرا در سطح دانشگاه به صورت عینی مشاهده بشود. در مجموع اگر بخواهیم همه فعالیت‌های دانشجویی را از نظر رونق و رکود بسنجیم، مولفه مشارکت مطرح می‌شود.

وی تصریح کرد: با این توصیف فکر می‌کنم برآیند همه فعالیت‌های دانشجویی منفی است و ما شاهد رکود هستیم و یک حالت رخوت در دانشگاه‌ها وجود دارد. اگر بخواهیم دلایل این مشکل را بشماریم، زیاد است. من در حیطه خودم که فعالیت سیاسی در دانشگاه است صحبت می‌کنم. فکر می‌کنم چند دلیل برای این مسئله وجود دارد؛ از جمله مرجعیت‌زدایی از دانشگاه. قبلا اختلاف سطح دانشگاه با جامعه خیلی زیاد بود. مثلا در دهه هفتاد، دانشگاه مرجع اخبار سیاسی بود. به مرور زمان در اثر رشد شبکه‌های اجتماعی، همچنین رشد سطح آگاهی مردم این اختلاف کم شد و حتی دانشگاه و جامعه به هم نزدیک شده است. الآن شبکه‌های مجازی دانشگاه را کنار زدند و از دانشگاه مرجعیت‌زدایی کردند.

مسئول انجمن اسلامی دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: یک دلیل دیگر که خیلی دلیل کلان‌تری است بحث پولی‌سازی دانشگاه و بر هم زدن توازن طبقاتی اجتماعی دانشگاه است. اگر بخواهیم ریشه‌ای‌تر به این موضوع نگاه کنیم باید از پولی‌سازی آموزش صحبت کنیم. در اثر پولی‌سازی دانشگاه کسانی می‌توانند به دانشگاه‌های برتر تهران وارد شوند که از آموزش و خدمات رفاهی بهتری برخورد هستند و پول بیشتری دارند. اگر پیشینه و عقبه این سوژه فردگرا را در نظر بگیرید خیلی بر رکود فعالیت دانشجویی تاثیر می‌گذارد.

وی در ادامه به گسست تاریخی ادوار دانشجویی اشاره کرد و گفت: یک دلیل دیگرش هم گسست تاریخی است؛ یعنی سال به سال اختلاف کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند با دانشجویان سال بالاتر زیاد می‌شود. دانشجویان با هویت قدیم خودشان یک گسست عظیم تاریخی دارند. متاسفانه دانشجویان جدید از جنبش‌های دانشجویی اطلاع ندارند. این هم دو عامل دارد: یکی نوع سبک زندگی خانواده‌هاست که دیگر در سطح تربیت به این مسائل پرداخته نمی‌شود. عامل مهم‌تر سیستم آموزش و حاکمیتی است که از بالا اعمال می‌شود و تاریخ را به درستی به نسل جدید آموزش نمی‌دهد و باعث بی‌هویتی نسل جدید می‌شود.

در ادامه نشست، ارشا نامدار به تبیین وضعیت تشکل‌های دانشجویی در دهه نود پرداخت و اظهار کرد: وقتی می‌گوییم «تشکل دانشجویی»، معنای تشکل این است که تعدادی دانشجو در یک مکان مجتمع هستند. ما باید میان تشکل‌ها و فعالیت‌های مختلف دانشجویی یک تقسیم‌بندی کنیم. مثلا اگر از کانون‌های فرهنگی و هنری صحبت می‌کنم، به نظرم رونق و رکودشان در طی این چند سال خیلی متفاوت نبوده است. همچنین رونق و رکود انجمن‌های علمی هم خیلی متفاوت نبوده است. جایی که خیلی مهم است و در آن دچار مشکل اساسی هستیم فعالیت‌هایی است که در ارتباط با جامعه است؛ مثل فعالیت‌های سیاسی یا فعالیت‌های فرهنگی.

وی تصریح کرد: مسئله این است که ما می‌خواهیم در جامعه یک تاثیری بگذاریم و به عبارت دیگر می‌خواهیم کنشگر اجتماعی باشیم. قطعا این حوزه، حوزه‌ای است که ما در آن دچار رکود هستیم؛ حتی نسبت به سال‌های اخیر. یعنی حتی ما نسبت به سال ۱۳۹۴ هم در رکود هستیم و به نظر من تفاوت اینقدر فاحش است. به مرور زمان هیمنه تشکل‌های مختلف در دانشگاه به شدت کوچک شده است و فعالیت‌هایشان کم شده است؛ مثلا تعداد نشریات یا نشست‌ها کم شده است.

معاون بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر ادامه داد: برای بررسی اینکه چرا این رکود اتفاق افتاده است چهار عامل را باید مد نظر قرار دهیم. در درجه اول، ساختار سیاسی کشور، یعنی آنچه از آن تعبیر به حاکمیت می‌شود، تاثر زیادی بر فعالیت دانشجویی دانشگاه دارد. برخی مسئولین در کشور هستند که عمدتا در دوران سازندگی و همچنین دولت یازدهم و دوازدهم روی کار بودند و دو مولفه اساسی دارند. یک مولفه ایدئولوژی‌زدایی و شعارزدایی از صحنه سیاسی کشور است؛ یعنی خیلی دغدغه این را ندارند که ما یک آرمان و شعاری داریم که برای ما خیلی مهم است. قطعا این ایدئولوژی‌زدایی در جامعه هم تسری پیدا کرد. خوشبختانه هم دولت اصلاحات و هم دولت آقای احمدی نژاد از این نگاه جدا بودند.

وی افزود: مولفه دیگر این مسئولین این است که رابطه‌شان با مردم رابطه مستقیم و صادقانه‌ای نیست. از نظر این افراد معمولا مردم در صحنه سیاسی اجتماعی کشور نامحرم هستند. وقتی مردم نامحرم می‌شود یا منفعل می‌شود و نسبت به صحنه سیاسی واکنشی ندارند، یا اینکه به حرکت‌های تند و رادیکال روی می‌آورند. در هر دو صورت تشکل‌های دانشجویی ضعیف می‌شوند.

وی اضافه کرد: جای دیگری هم که در حاکمیت وجود دارد و در حوزه فعالیت دانشجویی اثرگذار است نهادهایی هستند که وظیفه حفظ امنیت و آرامش دانشگاه و جامعه را بر عهده دارند. متاسفانه ما در عمل این نهادها چندان شاهد رافت اسلامی نیستیم. لذا وجود یک نگاه پدرانه از سوی نظام به فعالان دانشجویی لازم است، کما اینکه مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان تصریح کردند من با خیلی از حرکت‌های شما مخالف هستم اما نفس حضور شما را تایید می‌کنم. این نگاه در خیلی از دستگاه‌ها دیده نمی‌شود. متقابلا فعالین دانشجویی هم باید هوشمندی به خرج بدهند و مرزبندی خود با گروه‌هایی که مشخصا با حاکمیت عناد و دشمنی دارند نشان بدهند.

وی در ادامه توضیح داد: عامل دوم خود مردم هستند. مردم ما اصولا یک تجربه دویست ساله از مبارزه دارند. از طرفی از سوی بنگاه‌های خبری مورد هجمه هستند تا یک نوع ناامیدی در جامعه تزریق بشود. این دو عامل در کنار هم دارد مردم را به سوی یک انفعال و ناامیدی سوق می‌دهد. وقتی خانواده‌ای فرزندش را به دانشگاه می‌فرستد و به او توصیه می‌کند فعالیت دانشجویی نکند، خیلی سخت است شما آن آدم را فعال کنید.

ارشا نامدار در ادامه خاطر نشان کرد: عامل سوم خود دانشگاه و وزارت علوم است که اصولا علاقه‌ای به فعالیت دانشجویی ندارد؛ یعنی اگر شما طی یک سال حتی برای برنامه از معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه‌ها مجوز بگیرید، اتفاقا خیلی هم خوشحال می‌شوند تا اینکه شما برای ده برنامه مجوز بگیرید. اساتید ما هم از طریق فشار آوردن با ابزار درس و نمره سعی می‌کنند وقت دانشجو را بگیرند و او را محدود کنند تا سراغ فعالیت دانشجویی نرود.

وی افزود: آخرین عامل هم خود فعالین دانشجویی هستند. ما نتوانستیم خودمان را به روز کنیم و در یک نوستالوژی‌هایی ماندیم. همچنان در پی این هستیم که مثل دهه هفتاد یک نشریاتی بیرون بدهیم تا آنها فضای دانشگاه را عوض کند. شاید باید فکر کنیم که امروز نشریه دادن کار اشتباهی است. شاید باید فکر کنیم که ما هم باید خودمان را به عنوان سلبریتی فضای مجازی مطرح کنیم.

در پایان نشست سهراب فرزان‌پور پیشنهاد کرد: من اگر بخواهم وظیفه تشکل‌های دانشجویی را در قبال جامعه و در قبال ساختار قدرت ارزیابی کنم باید عرض کنم ما قرار بوده میانجی باشیم. ما بخشی از جامعه مدنی هستیم. جامعه مدنی نیازمند یک میانجی میان توده مردم و حاکمیت است که در واقع به مثابه ضربه‌گیر نسبت به حاکمیت و مردم عمل می‌کنند؛ ولی ما نقش خودمان را از دست دادیم و من بحران را آنقدر عمیق می‌بینم که به نظرم فقط باید فریاد بزنیم؛ نه اینکه شلوغ بکنیم. باید به نحوی صدایمان را برسانیم که آینده خطرناک است.

وی افزود: نقد رادیکال قدرت مهم‌ترین چیزی است که باید شکل بگیرد. این نقد باید نسبت به همه ارکان وجود داشته باشد. نقد باید به قسمت‌هایی که انباشت و تراکم قدرت در آنها وجود دارد نیز تسری داده شود. ما باید به مسئولین بفهمانیم ما آخرین نسل از کسانی هستیم که داریم در چهارچوب قانون و راه‌های مسالمت‌آمیز فعالیت می‌کنم و اگر شما این روش و منش را در دانشگاه به رسمیت نشناسید پیامدش رادیکالیسم کور است و در آینده کسانی خواهند آمد که نه دیگر ما را به رسمیت می‌شناسند و نه مثل ما حرف می‌زنند و نه مثل ما برخور می‌کنند.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.