فمینیسم اسلامی و خسارات غیرقابل جبران بر جوامع اسلامی

پروینیان بیان کرد: فمینیسم به دنبال یافتن پایگاه بهتری در جوامع اسلامی و برای مشروعیت یافتن و تحمیل نظرات خود توسط زنان و مردان مسلمان؛ فمینیسم اسلامی را به وجود آورد.
فمینیسم اسلامی و خسارات غیرقابل جبران بر جوامع اسلامی

نشست «مولفه‌های اندیشه فمینسم اسلامی و نقد آنها» با حضور فریبا پروینیان پژوهشگر مطالعات زنان، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، با اشاره بر بنیاد نظری فمینیسم، اظهار داشت: فمینیسم نگرشی دنیوی، مدرن و سکولاریستی در مطالعات زنان است. جوهره نگرش تجدد غربی در نگرش فمینیسم حضور دارد. بنیادی‌ترین اصل دنیای مدرن فردیت و اصل نفسانیت انسان است و فردیت عبارت است از نفی مرجعیت هر چیزی جز من و ضرورت آزادی من. از این رو نزاع فمینیسم تنها با دیگری به معنای مرد نیست بلکه با خود و زنانگی خود نیز در نزاع است. فردیت در نگرش فمینیسم شامل دو اصل لذت و نفع نیز می‌شود. در حقیقت هر چیزی که خوشایند نفسانیت باشد از نظر فمینیسم اصالت دارد. موضوع دیگر اومانیسم است. اینها مبانی نظری فمینیسم هستند. تمام گرایش‌های فمینیسم بر این فرض استوار هستند که انسان مصدر تشریع و بی نیاز از هدایت‌های وحی است. بر این اساس اولین اصل در مبنای فکری فمینیسم اسلامی نیز قرائت انسان مدارانه از آموزه‌های دینی است.

پروینیان ادامه داد: موضوع دیگر دگر ستیزی است. فمینیسم یکی از عوامل فرودستی زنان را در تلقی دیگری از زنان می‌دانند و معتقدند بزرگترین مبارزه آنها باید با مقوله دیگری به معنای مردان باشد. در واقع فمینیسم‌ها بدون فرض غیریت مرد از تعریف زن و حقوق زن باز می‌مانند. این یک نگرش خصمانه است و تاثیرات مخربی بر نهاد خانواده و اجتماع می‌گذارد از جمله اینکه در این نگرش زوجیت را مانع بزرگی برای رسیدن به حقوق زنان تلقی می‌شود. موضوع دیگر ایده رهایی از جنسیت و نقش‌های طبیعی است. در نگرش فمینیستی ایده رهایی از انقیاد زنان راه حلی برای رهایی از درون است در این ایده زن باید از دست کلیشه‌های ذهنی وابستگی به مرد رهایی پیدا کند.

این پژوهشگر با بیان اینکه گفتمان تجدد زمینه‌ساز جنبش زنان در غرب بود، مطرح کرد: سازندگان این گفتمان معتقد بودند آنها هستند که انسان را طراحی می‌کنند و تغییر و کنترل طبیعت در دست آنها است. فمینیسم زائیده این دیدگاه است و وظیفه خود می‌داند دیدگاه فمینیستی خود را جهانی کند. از این رو موج سوم فمینیسم با طرح الگوهای بومی پروژه جدید خود را آغاز کرد. به همین خاطر از اواخر قرن نوزدهم اندیشه‌های برابرگرایی غربی در قالب آثار مکتوب توسط نویسندگان مسلمان و آشنا به غرب به کشورهای اسلامی راه پیدا کرد.

ایشان یادآور شد: این نویسندگان تلاش کردند بر اساس دیدگاه‌های تجدد گرایانه به تفسیر و تاویل آموزه‌های دینی بپردازند و شیوه جدید فکری و گفتمان جنسیتی با مطالبات فمینیستی که در عین حال منبع مشروعیتش اسلام است به جوامع اسلامی ورود پیدا کرد. البته اکثر اسلام گراها و برخی از فمینیست‌های سکولار ایده فمینیسم اسلامی را قبول ندارند و آن را مفهومی متضاد می‌دانند که قطعا همینطور هم هست. حقیقت این است که فمینیسم به دنبال یافتن پایگاه بهتری در جوامع اسلامی و برای مشروعیت یافتن و تحمیل نظرات خود توسط زنان و مردان مسلمان این اتفاق را رقم زد.

این نویسنده با اشاره به نحوه برخورد نخبگان جوامع اسلامی با فمینیسم اسلامی، ابراز داشت: با وجود اینکه فمینیسم از دل تجدد برخواسته و کارآمدی دین در زندگی را نفی می‌کند، اما تجدد گرایان درصدد هستند قرائت جدیدی از اسلام و نصوص آن ارائه بدهند و سعی می‌کنند با همان افکار لیبرالی حقوق زن را با شاکله‌ای نوین بر اساس آموزه‌های غربی در تعالیم خود ارائه بدهند. تلاش می‌کنند آموزه‌های دین را با اهداف تجددطلبی درهم آمیزند و ادبیات دینی را بستر مباحث فمینیستی قرار می‌دهند. آنها سعی می‌کنند برابری جنسیتی میان مرد و زن را یک اصل بنیادی در قرآن معرفی کنند. در مقابل این افکار برخی صاحب نظران بر این باورند که اصولا اسلام با ایسم‌های غربی سازگاری ندارد و مسئله برابری و عدالت جنسی امری نیست که از خلال متون اسلامی مشخص نباشد و اهداف تساوی طلبانه را در گرو همسویی با فرهنگ دینی و قرآن می‌توان به دست آورد.

کارشناس حوزه مطالعات زنان به بیان برخی جریانات برخواسته از بدنه فمینیسم اسلامی پرداخت و گفت: یکی از این جریانات بحث برابری مبتنی بر عدالت است. برای مثال معتقدند مانع عمده در مسیر برابری جنسیتی بحث سرپرستی مرد است. در حالی که در اسلام حقوق زنان قانونمند شده است و هیچ کس نمی‌تواند حقوق او را سلب کند. بسیاری از اصول کلی اقتصاد اسلامی به صورت یکسان شامل زن و مرد می‌شود. احترام با مالکیت، حاکمیت اراده، آزادی قراردادها به صورت یکسان درباره زن و مرد اعمال می‌شود. در مقابل در کشورهای اروپایی تا اواسط قرن نوزدهم سایه قوانین قیمومیت سنگینی می‌کرد، زنان اجازه مالکیت دارایی‌های خود را نداشتند و همه چیز در اختیار مرد بود. برای مثال حتی زنان تا سال ۱۸۸۱ میلادی حق باز کردن حساب بانکی نداشتند.

پروینیان پذیرش تساوی زن و مرد را جریان دیگر برخواسته از فمینیسم معرفی کرد و ابراز داشت: کوشش فمینیسم بر تساوی حقوق زن و مرد با شعار رفع هر گونه انقیاد از زن در اصل در راستای منافع نظام سلطه قرار داشت. شعار برابری جنسیتی تبعات عمیق و غیر قابل جبرانی را از جمله عادی انگاری آسیب‌های اجتماعی برای زنان در جوامع اسلامی پدید آورد. همچنین شعار حق بر بدن که سبب افزایش آمار قتل جنین در کشورهای اسلامی از جمله کشور ما شد.

ایشان با اشاره به نظرات عالی متخصصان دینی در خصوص عدالت جنسیتی، مطرح کرد: شهید مطهری معتقد است اصل عدالت بر این نکته پا می‌فشارد که همه انسان‌ها در مسیر بارور کردن استعدادهای خود به منظور رسیدن به اهداف‌شان از حقوق برابری برخوردار هستند. همچنین امام خمینی(ره) به عنوان پایه‌گذار انقلاب اسلامی و احیا کننده دین الهی برنامه‌های جمهوری اسلامی را اینطور توصیف می‌کند: یک دولتی به وجود بیاید که با همه قشرها به عدالت رفتار کند و امتیازی به قشرها ندهد مگر به امتیازات انسانی و رهبر معظم انقلاب چه زیبا بیان می‌فرمایند که: من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم مخصوص مردان نیست زنان هم باید به امور مسلمین و جامعه اسلامی و امور جهان اسلام و همه مسائلی که در دنیا می‌گذرد اهتمام ورزد و احساس مسئولیت کنند. بنابراین قادر بودن زنان برای تلاش در پیشرفت اجتماعی اداره خانواده، جامعه و جهان همواره مورد تایید اسلام بوده و هست.

 این پژوهشگر به بررسی جامعه ایران در مواجهه با فمینیسم پرداخت و گفت: به گواهی تاریخ بحث حضور زنان در اجتماع و دوشادوش مردان در فعالیت اجتماعی شرکت کردن، در ذات زن مسلمانی ایرانی وجود دارد. زن فعال انقلابی در دوره‌های نزدیک به انقلاب اسلامی و حتی آنهایی که معتقد به حجاب یا دین نبودند با هم در این هدف که انقلابی اسلامی ایران را به پیروزی برسانند، به وحدت رسیدند. هر چند جریان فمینیستی سکولار وارد کشور ما شد اما زنان ایرانی خیلی خوب توانستند از عهده‌اش بربیایند و با عدم ورود به این جریان نشان دادند که هیچ اقبالی به این نوع تفکر و اندیشه ندارند.

این نویسنده با اشاره به نظریه‌پردازانی که در بحث فمینیسم اسلامی فعال هستند، اظهار داشت: با اطمینان می‌توان گفت هشت نفر هستند که ادبیات‌شان بدنه اصلی جریان فمینیسم اسلامی را شکل می‌دهد. و آن هشت نفر فاطمه مرنیسی، لیلا احمد، آمنه ودود، رفعت حسن، عزیزه الهبری، اسماء بارلاس، کشیشا علی و سعدیه شیخ هستند. این افراد نظرات متفاوتی با هم دارند. مرنیسی نظریه غزالی را نقد می‌کند و معتقد است بحث تعدد زوجات برای ارضای حدت جنسی مرد ضروری است و این پرسش را مطرح می‌کند که اگر خوف وضعیت عکس برود در آن صورت چه باید کرد. مرنیسی معتقد است که تنهای صدای قرآن صدای پدرسالارانه است که زیر صدای برابری طلبانه مخفی شده. البته ایشان بعدها تمایل بیشتری به اسلام پیدا کرد.

 وی افزود: از نظر خانم لیلا احمد تعارض میان بعد اخلاقی اسلام و دیدگاه‌های عملی آن حتی در قرآن هم وجود دارد، لیلا احمد با برداشت‌های سلیقه‌ای از نقدهای تاریخی به فهم جنسیت در جهان بینی اسلامی می‌پردازد. آمنه ودود سعی می‌کند تفسیر جایگزینی از قرآن و جنسیت ارائه ‌دهد و از چالش نه گفتن به متن مقدس سخن می‌گوید.

ایشان در پایان خاطرنشان کرد: از منظر اندیشه اسلامی فمینیسم یک راه حل نیست بلکه یک مسئله است. فمینیسم گفتمان سلطه جویی است و فمینیست‌ها می‌خواهند نگرش فمینیستی را به عنوان یک راه حل در ذهن بانوان مسلمان القا کنند. کاری که ما باید انجام دهیم این است که کلیت فمینیسم اسلامی را زیر سوال ببریم. فمینیسم، تاریخ دفاع از حقوق زنان را به نام خود مصادره کرده است در حالی که این امر به شهادت تاریخ قطعا اشتباه است. زنان مسلمان نباید زیر چتر فمینیسم اسلامی بروند چرا که اساسا فمینیسم و اسلام با هم قابل جمع نیستند. ما مسلمانان داشته‌هایی داریم که می‌توانیم بر آنها متکی شده و بر اساس آن حقوقی از زنان به دنیا ارائه دهیم که قابلیت جهانی شدن دارد. ما الگوی بسیار بارز و شاخصی همچون حضرت زهرا(س) را داریم که فرهنگ صلح دوستی را در جامعه ترویج می‌کرد.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.