مدرنيته، روح و جان مايه اصليِ تاريخِ غرب مدرن است.

مصاحبه با شهریار زرشناس؛ نویسنده کتاب «گفتگو با امروز؛ تأملاتي درخصوص نسبت اقتصاد با فرهنگ و سياست»

کتاب«گفتگو با امروز؛ تأملاتي درخصوص نسبت اقتصاد با فرهنگ و سياست»)نوشته دکتر شهریار زرشناس توسط کانون اندیشه جوان منتشر شده و درنمایشگاه کتاب امسال حاضر است.در همین زمینه گفت و گوی کوتاهی با نویسنده کتاب انجام داده‌ایم که در ادامه مطلب،از منظرتان عبور خواهد کرد.

 

انگیزه شما ازنگارش این کتاب برای مخاطب جوان چه بود؟

در هیچ‌جای دنیا فرهنگ، مستقل از نظام حکومتی و سیاست‌گذاری حکومتی و نظام اقتصادي نیست.هیچ‌وقت فرهنگ نمی‌تواند مستقل از سیستم مدیریتی جامعه باشد. سیستم مدیریتی جامعه است که پول را تزریق می‌کند، کمک‌رسان است و نقش هدایت‌گری دارد تا بخش فرهنگی بتواند حرکت کند. از سوي ديگر بخش فرهنگی، برنامه‌ریز و مکمل برنامه‌ریزی هر سیستم حکومتی است.  در ايران امروز جریان تکنوکرات لیبرال که متاسفانه ظاهر مذهبی دارد، احساس مي شود؛ این جریان از برخی تعابیر مذهبی سواستفاده می کند ممکن است برخی چهره های با ظواهر مذهبی هم بین آنها باشند اما اینها دانسته یا نادانسته باطن های نئولیبرال دارند و کارگزار ایدئولوژیک سرمایه داری است. ما میراث دار یک انقلاب اسلامی هستیم و می خواهیم آن را تداوم ببخشیم. این انقلاب بی دلیل اسلامی نامیده نمی شود، تمام شاکله حکومتی و مدنی اي که این انقلاب می خواهد ایجاد کند به هر حال باید اسلامی باشد اگر  غير از اين باشد، وجه اسلامی آن معنایی ندارد .یکی از مولفه های بنیادین یک مدینه اسلامی در این دوران که مي توان نام آن را مدینه اسلامی دوران گذار نهاد، وجود یک اقتصاد اسلامی است.

اهمیت موضوع کتاب را چگونه ارزیابی می کنید؟

مدرنيته، ماهيتي است كه در تاريخ تطّور غرب-در دوراني كه آن را غرب مدرن مي‌نامند- پديدار گرديده است. مدرنيته، روح و جان ماية اصليِ تاريخِ غرب مدرن است. اما به راستي مدرنيته به چه معنا است؟ مقصود از غرب مدرن چيست؟ اساساً مفهوم غرب از چه منظري مطرح و تعريف مي‌شود؟بايد توجه داشت كه غرب در برابر شرق ظاهر مي‌شود و مقصود از غرب و شرق،معاني و تعاريف سياسي يا جغرافيايي يا تمثيلي- عرفاني آنها نيست؛ غرب و شرق به‌عنوان دو ساحت و فراتر از تعاريف صِرف سياسي و جغرافيايي و تمثيلي- عرفاني عنوان مي‌شوند. البته گاه ممكن است برخي نسبت‌ها ميان معنايِ تاريخي – فرهنگي غرب و شرق و تعاريف جغرافيايي و يا تمثيلي- عرفاني آنها به نحوي ظاهر شود، اما تعريف غرب و شرق در بحثي كه ما مطرح مي‌كنيم به‌عنوان دو ساحت تاريخي متباين است.

 

در این کتاب به چه محورهایی پرداخته می شود؟

یک جریان بسیار نیرومند از نظر سیاسی در داخل کشور وجود دارد که دارای رسانه ها و تریبون های مختلف است و متاسفانه در بدنه دولت نیز نفوذ دارد؛ این جریان به طور جدی می خواهد که اقتصاد شبه مدرن ما را تحت عناوین مختلف بازسازی کند، عناوینی نظیر این که ما باید به استانداردهای بین المللی اقتصادی توجه کنیم، از عقل جمعی دنیا باید تبعیت کنیم، روایات اسلامی به درد انقلاب کردن می خورند اما به درد حکومت نمی خورند و سخنانی از این دست که برخي دگر انديشان بیان می کنند، آشکارا از ضرورت پیوستن و مستحیل شدن ما در نظام جهانی سلطه سخن می گویند،  اين جريان به صراحت از این موضوع سخن می گویند که ما باید قوانین و معیارهای جهانی را بپذیریم، اگر بنا بود که ما این معیارها را قبول کنیم که چه نیازی به انقلاب داشتیم؟ مگر رژیم شاه کم و یا بد این دستورات نظام جهانی سلطه را اجرا می کرد و آیا مگر قصدی غیر از همین اجرای دستورات اربابان دنیای مدرن داشت؟ با این حساب چرا انقلاب شد و چرا خواستیم که بر مبنای اسلام فقاهتی حکومت و جامعه خود را تشکیل دهیم؟در اقتصاد با همین حرف ها که ما راهی نداریم و باید به سرمایه داری جهانی و یا به قول خودشان نظام جهانی بپیوندیم، یک طبقه سرمایه داری سکولار در ایران به وجود آورده شده و آن را تا حدی با نظام سرمایه داری جهان پیوند زده اند؛ در فرهنگ نیز همین اقدامات را در قالب جنگ نرم و شیوه های تهاجم فرهنگی جلو می برند. بي شك نبايد گذاشت که منطق سودمحور و سودسالار سرمایه داری مدرن و شبه مدرن بر مناسبات اقتصادی ما حاکم شود و این مناسبات ظالمانه تطهیر و توجیه گردد.

 

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.