از ملی‌گرایی تا جهان‌وطنی

نشست دوم همایش امام موسی صدر به همت کانون اندیشه جوان برگزار شد.

نشست دوم از سلسله نشست های امام موسی صدر با موضوع «از ملی گرایی تا جهان وطنی» یکشنبه ۲۷ آبان ماه در کانون اندیشه جوان با حضور دکتر مهدی فدایی مهربانی و دکتر سهیل اسعد برگزار شد.

 

 

 

 

دکتر مهدی فدایی مهربانی در ابتدای نشست گفت: این موضوع، موضوع پیچیده ای است چون در تمدن اسلامی ملی گرایی را به نوعی داریم و به نوعی نداریم. دو نوع ملی گرایی را می توان از هم تفکیک کرد. یکی ملی گرایی ای که غالب دوستان با آن آشنایی دارند و از آن می توانیم تحت عنوان «وستفالیایی» یاد کنیم که بعد از جنگ های مذهبی ۳۰ ساله در اروپا شاهد آن هستیم. در سال ۱۶۴۸ قرارداد وستفالیا را داریم که در آن جا می بینیم مفاهیم Nation State دارد شکل می گیرد مبنی بر این که امت واحد مسیحی جای خودش را به واحد های ملی می دهد.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: یک نوع ملی گرایی را هم در ادبیات قدیم می بینیم که بیشتر در مفهوم وطن خود را نشان می دهد. در سنت ما در دوران مشروطه ملت به معنی دین و آئین بوده و نه Nation. در قرآن هم وقتی می گوید ملت ابراهیم منظورش آئین ابراهیم است. در حدیث گفته شده: حُبّ الوطن مِن الایمان. درباره این حدیث حرف های زیادی زده شده. برخی گفته اند از این تعبیر وطن می توان تحت عنوان ملی گرایی یاد کرد که به نظر می رسد این گونه نیست. شیخ بهایی در دیوان نان و حلوا می گوید:

 

گنج علم «ما ظهر مع ما بطن»/ گفت: از ایمان بود حب الوطن

این وطن، مصر و عراق و شام نیست/ این وطن، شهریست کان را نام نیست

از طرفی در حدیث دیگر داریم که حُبّ الدُّنیا رأس کُل خَطیئَه. در ادامه شعر می گوید:

حب دنیا هست رأس هر خطا/ از خطا کی می‌شود ایمان عطا

 

این استاد علوم سیاسی سپس گفت: به شیوه استدلالی شیخ بهایی نتیجه می گیرد که آن حب وطن، حب وطن دنیایی و مادی نیست. شیخ بهایی از جبل عامل است؛ محیطی که از لحاظ فکری تساهل جالبی در آن جا وجود دارد. علی رغم این که شیعیان آن جا هستند. از دل این ادبیاتی که پیرامون وطن شکل می گیرد رسالات متعددی راجع به ایده شخ بهایی پیرامون وطن شکل می گیرد. متأسفانه اغلب این رساله ها چاپ نشده و نسخه خطی فقط از آن ها موجود است. یکی از این رساله ها «سراج الاخلاق» میرزا محمد کابلی است. در این رساله می گوید یک وطن مجازی داریم که جغرافیایی است اما وطن حقیقی در جان و نفس انسان ها است و منظور از حب الوطن من الایمان این وطن است.

برگزیده جشنواره کتاب فارابی و کتاب سال جمهوری اسلامی ادامه داد: چون کابلی روحیه عرفانی دارد از تعبیر «مجاز قنطره الحقیقه» استفاده می کند و می گوید اگر می خواهید به عشق حقیقی برسید اگر وطن را به معنای متعصبانه در نظر نگیرد و به وطن مجازی بپردازید می تواند پلی باشد برای رسیدن به وطن حقیقی. وطن به معنای متعصبانه ناسیونالیسم ظرفیت زیادی برای ایدئولوژیک شدن دارد. نگاهی که امام موسی به وطن و ملی گرایی دارد به هیچ وجه به معنای ناسیونالیستی نیست. فراتر از وطن به دنبال غایتی است که این وطن گرایی وسیله ای برای رسیدن به آن غایت است.

 

 

یک وطن مجازی داریم که جغرافیایی است اما وطن حقیقی در جان و نفس انسان ها است و منظور از حب الوطن من الایمان این وطن است.

 

 

دکتر سهیل اسعد در ادامه نشست به سخنرانی پرداخت. وی گفت: تعاریف در مسایل انسانی و اجتماعی که حد و مرزی ندارد سخت است. چون عقاید مختلفی مطرح است و اختلافات زیاد است. درباره نگاه اسلام به ناسیونالیسم خیلی کم مطلب علمی داریم. در ایام پان‌عربیسم که ناسیونالیسم عرب خیلی مطرح بود چیزهایی مطرح شد که بیشتر به پروژه دشمن می خورد. معمولاً غرض های سیاسی دشمن تعاریف ناسیونالیستی را مدیریت می کند.

 

دانش آموخته دکتری تمدن اسلامی از دانشگاه بیروت ادامه داد: ما مفهوم امت اسلامی را در اسلام داریم که مفهومی ایدئولوژیک است. مرز امت اسلامی ایدئولوژی امت اسلامی است و نه مرز جغرافیایی که این رویکرد، یک رویکرد فکری است. علی (ع) از این تعبیر ایدئولوژیک استفاده می کند و دو نوع ارتباط انسان با انسان را در نهج البلاغه مطرح می کند. یکی انسانی که با شما هم فکر است و دیگری انسانی که در خلق با شما مشترک است. اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ. این «اخٌ لکَ فی الدّینِ» همان معیار تشکیل امت اسلامی است. یعنی عناصر امت اسلامی ارتباطی ایدولوژیک دارند و نه تاریخی، زمانی، مکانی، جغرافیایی و … .

 

دانش آموخته فلسفه و عرفان اسلامی در جامعه المصطفی همچنین گفت: تفاوت میان ناسیونالیسم به معنای اعتراف به مرزهای جغرافیایی و حب وطن وجود دارد. در روایاتی داریم که اصل دنیا مورد نظر نیست و برای آخرت لازم است اما مشکل از حب دنیا است. حتی روانشناسان اسلامی می گویند دایره حب ذات از فرد شروع می شود و به خانواده و قببیله تا وطن می رسد. با این نگاه دو نوع ناسیونالیسم داریم. یکی این که آن را پروسه ای فطری و بشری در نظر بگیریم که از حب ذات شروع می شود تا حب وطن؛ که این خوب است. اما اگر وسیله برای اغراض سیاسی باشد دیگر می شود یک پروژه کاملاً سیاسی و تحمیل شده که مذموم است.

 

وی سپس اظهار داشت: در فلسفه و عرفان هم این بحث مطرح است که بحث اعتبار و حقیقت به فهم آن کمک می کند. علامه طباطبایی می گوید شریعت و احکام و قوانین اعتباریات است و مثالی در بحث ملکیت می زند. مثلاً وقتی من صاحب یک خانه هستم، بین فرد و خانه ارتباطی با عنوان ملکیت وجود دارد. می گوید این ملکیت کجاست؟ وجود ندارد و عناوینی است برای فهم و تفسیر مسایل. در ناسیونالیسم این خیلی مطرح شده و چیزهایی که حقیقت ندارد را به عنوان حقیقت مطرح می کنند.

 

دکتر سهیل اسعد در ادامه افزود: در زوریخ بودم به من گفتند این شهر گران ترین شهر دنیاست.  مثلاً به مُد و مارک توجه می کنند و باعث می شود قیمت یک پارچه ارزان قیمت تبدیل به یک شیء گران بها می شود. این تأثیر اعتبار بر حقیقت است. اعتبار همان مُد و مارک است اما به حقیقتی عجیب و غریب تبدیل می شود. در بحث ناسیونالیسم متأسفانه این را داریم. نگاه اسلام به این بحث این است که کاملاً از ابتدا تمام مرزها را حذف می کند و به عناوین اعتباری هیچ اعتنایی نمی کند. دلیلش هم این است که پیام اسلام برای فطرت انسان و اصول انسانی است که بین تمام خانواده بشری مشترک است. فطرت تنها چیزی است که تمام مرزها را توانسته حذف کند.

 

وی همچنین گفت: درباره دشمن می خواهم صحبت کنم چون امام موسی صدر خیلی حساب ها برای دشمن باز کرده اند. این که در بحث تقریب مذاهب دشمن از آن برای تفرقه استفاده نکند و … .بحث فلسطین را به عنوان مهم ترین محور جهادی آراء امام موسی می توان در نظر گرفت. دشمن در دشمنی با ما هیچ اعتنایی به مرز های جغرافیایی نمی کند. مثلاً می گوید هلال شیعی؛ پس به شیعی بودن اهمیت می دهد و نه مرزهای جغرافیایی و فرهنگی . یا مثلاً صهیونیسم وقتی چیزی را مطرح می کند آن را جهانی می کند.

 

سهیل اسعد اضافه کرد: این ها به مرز ها و ملیت ها و نژاد ها خود را محدود نمی کنند. چون این ها تجربه تفرقه های جغرافیایی و نژادی و زمانی و مکانی را داشته اند اما موفق نشده اند. در نتیجه این ها آمدند روی آن چیزی که اصل و محور در اسلام است کار کردند. وقتی بهار عربی را مطرح کردند به این خاطر بود که فهمیده بودند شعارهای اسلامی غوغا کرده است.

مهدی فدایی مهربانی در ادامه گفت: در اصطلاح کاسموپولیتانیسم (cosmopolitanism) کاسمو به معنی جهان، هستی و کیهان و بخش دومش هم از واژه پولیتینی به معنای شهروندی گرفته شده است. در جایی دیدم عنوان جهان شهری را برای آن گذاشته بودند. در این ایده گفته می شود که ما همه شهروند یک جهان هستیم و یک نگرش جدید است. اگرچه در پیشاسقراطی ها هم عده ای به این باور داشتند اما به شکل جدیدش در دنیای مدرن دارد مطرح می شود. اما من می خواهم بگویم این ایده تناقض هایی در درون خود دارد که در عمل به خشونت هم حتی منجر می شود.

 

وی افزود: این تعریفی مبتنی بر Nation State است و متعلق به بعد از وستفالیا است. مفهوم Nation State و جهان وطنی مبتنی بر چیزی است که کسانی که دوره مدرن را روایت می کنند و به تعبیر کلان روایت ها به عنوان اصول اصلی دوره مدرن اشاره می کنند از آن استفاده می کنند و مدعی اند که universal (جهانی) است. وقتی دوره مدرن از اومانیسم و عقل گرایی صحبت می کند دارد از انسان به ما هو انسان صحبت می کند. اما مسأله نظم جدید دنیای مدرن این است که این ها باید در درون واحد ملی صحبت شوند و شهروندی درون واحد ملی باید تعریف شود. در حالی که با ایده هایی مواجه هستیم که جهانی است.

 

مهدی فدایی مهربانی همچنین عنوان کرد: می گویند شهروندی مفهومی معنوی و فرا نژادی و فرا مذهبی و فرا زبانی است. مثلاً وقتی می گوییم ایرانی نباید بگوییم فقط شیعه ها یا فقط فارس ها، بلکه ادیان و قومیت های مختلف هم هستند. این انسانی که از آن در اومانیسم و خردگرایی صحبت می کنند تعریفی که از او ارائه می دهند ثابت و جهانی است. اما واحد های ملی را مطرح می کنند و تناقض اینجاست. اتفاقی که می افتد این است که واحدهای ملی وقتی از سطح تئوریک فاصله می گیرند عملاً با همان شهروندانی مواجه هستند که محدود به آن منطقه جغرافیایی هستند.

 

وی ادامه داد: در تعریف وطن هم مفهوم جغرافیا را داریم. ملیتی که غیریّت سازی می کند. مثلاً می گویند من انسانی آلمان با هویتی آلمانی هستم و همان طور که گفته شد این اعتباری است. این شده حقیقت دنیای مدرن و نتیجه آن می شود غیریّت سازی هایی که از دلش خشونت بیرون می آید که در دوران فاشیسم شاهد هستیم. می آمدند سبیل و جمجمه افراد را اندازه می گرفتند تا ببینند از چه نژادی هستند. در جنگ های جهانی و استعمار هم این را می بینیم. منتقدین دوره مدرن می گویند این دوره یوروسنتریک است یعنی از ارزش های جهانی صحبت می کنند اما ارزش هایشان اروپامحور است. حقوق بشر انسان محور ندارند و بلکه اروپا محورند و بر اساس آن به دیگران از جمله مسلمانان اعتراض می کنند که حقوق بشر را رعایت نمی کنید.

 

 

 

علی (ع) از این تعبیر ایدئولوژیک استفاده می کند و دو نوع ارتباط انسان با انسان را در نهج البلاغه مطرح می کند. یکی انسانی که با شما هم فکر است و دیگری انسانی که در خلق با شما مشترک است. اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ. این «اخٌ لکَ فی الدّینِ» همان معیار تشکیل امت اسلامی است. یعنی عناصر امت اسلامی ارتباطی ایدولوژیک دارند و نه تاریخی، زمانی، مکانی، جغرافیایی و … .

 

 

 

مهدی فدایی مهربانی سپس گفت: طردگرایی (exclusivism) نیز از دل این نگاه بیرون می آید. جنبش هایی مثل گوش امونیم در اسرائیل و جریان های تکفیری از دل این نگاه بیرون می آید و غالباً هم بدون وجه نظری است. قائل به حذف دیگری اند و نه گفتگو. اما ایده امام موسی این گونه نیست. وقتی از انسان صحبت می کند ابتدا مرزی در نظر نمی گیرد. کسانی که در کار تبلیغ ادیان هستند خیلی مهم است که به این نکته توجه کنند تا دچار طردگرایی نشوند. مثلاً در ماجرای عامر که بر سر پیامبر خاکستر می ریخت می بینیم که وقتی مریض شد پیامبر به عیادتش رفت و او به گریه افتاد و ملحفه را روی سرش کشید و در نهایت به پیامبر گفت من لیاقت مسلمان شدن را دارم؟ در این جا می بینیم که پیابر اصلاً موعظه نکرد.

 

وی خاطرنشان کرد: اهل بیت ما می گویند برای تربیت بچه و تأثیرگذاری بر رفتار کودک یا هر فرد دیگر بدانید که به رفتار شما نگاه می کنند. پیامبر با شیعه، سنی، یهودی، مسلمان و … چهره به چهره صحبت می کرد و روش بسیار تأثیرگذاری بود. امام موسی شخصاً به کشورهای مختلف می رفت و تأثیر می گذاشت. امام موسی جایی مفهوم ملت و وطن را در ارتباط با دولت نشان می دهد و می گوید باید به دنبال دولت آسمانی باشیم و نه دولت دینی. دولتی که بخواهد صرفاً دینی باشد یعنی بخواهد صرفاً مناسکی را اجرا کند ممکن است بخواهد اقلیت ها و سایر دیدگاه ها را در نظر نگیرد. اما دولت آسمانی می خواهد انسان را به غایت خود برساند.

 

مهدی فدایی مهربانی همچنین اظهار داشت: برای امام موسی وحدت در جامعه اسلامی خیلی مهم است. به نظرم امام موسی به درستی تشخیص داده بود که جامعه اسلامی نیاز به وحدت دارد. در صفحه ۳۸۳ کتاب «نای و نی» می گوید:

«کدام روحانی مسیحی فریاد برآورده که مسلمانان در محرومیت اند و کدام عالم مسلمان از محرومیت ارمنی ها شکایت کرده؟ اگر ما احساس صادقانه وطن دوستی نداشته باشیم وطن با ما بیگانه می گردد و ما نیز در وطن خود غریب می شویم.» در ادامه می گوید: «اندیشه و نگرش ما باید متحول شود و تحول فکری ما و دولت و ملت همان احساس روح وطن دوستی است.» البته باز تأکید می کنند که وطن با آن تعریفی که خدمت تان گفتم و آقای دکتر هم توضیحات خوبی راجع به آن داشتند. یا در صفحه ۴۰۰ می گوید: «حقیقت امت یا ملت در این تعریف که بگوییم مجموعه ای از افراد یا کمیتی مفصل از بشر است خلاصه نمی شود. واژه ملت با مردم تفاوت دارد. ملت یعنی وجود وحدت و فکر و رسالتی واحد که بر دوش مردم قرار دارد و موارد اختلاف را در کوره ای می سوزاند و ذوب می کند و همه را تبدیل به وجودی منسجم و یگانه می کند. این مفهوم امت یا ملت است. اسرائیل و استعمار با یک امت چه می توانند بکنند؟ آنان را آواره کنند یا بکشند؟ این گونه تجاوز ها تا وقتی که حتی یک نفر از امتی وجود دارد و به وحدتی که شکل دهنده ملت است ایمان دارد هیچ آسیبی نمی رساند. خطری که امت و لبنان را تهدید می کند از درون همین امت سرچشمه می گیرد. از جمله فرقه گرایی و تبعیض که در ذهن بعضی از ما جای دارد.»

 

وی سپس عنوان کرد: امام موسی در جایی دیگر می گوید: «باید بپذیریم که همه ما در غالب کارهای مان فرقه گرا هستیم و باید به سمت روحیه وحدت داشتن برویم.» چون امام موسی مقتضیات جامعه مسلمین را شناخته و دوره خلافت بزرگ اسلامی تمام شده و کشورهای اسلامی به واحدهای ملی تبدیل شده اند این را می گوید که اگر این ملت ها در درون خودشان وحدت نداشته باشند آن وحدت کلی شکل نمی گیرد. بنایراین به همین خاطر است که اشاره کردم به رساله کابلی که مبتنی بر ایده شیخ بهایی است که مجاز قنطره الحقیقه را مطرح می کند. ما اگر در درون خودمان به وحدت برسیم به آن ایده بزرگ وحدت کلی و امت بزرگ اسلامی می توانیم برسیم.

دکتر سهیل اسعد سپس گفت: یک بحث بین المللی داریم درباره خدمات اجتماعی، مذهبی و فرهنگی و … . در هر بُعدی وقت می خواهیم به کارهای بین المللی بپردازیم دو گونه می توانیم نگاه کنیم. بنده متولد آرژانتین هستم اما لبنانی الاصل هستم. من را از طرف ایران به بولیوی فرستاده بودند. برای من سوال بود که من که لبنانی ام اما در آرژانتین به دنیا آمده ام، در ایران ساکن ام اما برای بولیوی ها می خواهم کار کنم. این برایم گیج کننده بود.

 

وی افزود: از یکی از اساتید مدیریت دانشگاه بیروت درباره بحث گسترش خدمات بین المللی سوال کردم. گفت دو گونه گسترش داریم. یکی وقتی که جهان را در نظر بگیرید و بگویید برای کل جهان می خواهیم کار کنیم. یا این که از یک نقطه خاص شروع کنید و از آن نقطه کارتان را تأسیس کنید و دایره دایره کارتان را گسترش دهید تا به کل دنیا برسید. امام خمینی هم درباره انقلاب اسلامی این را گفتند که ما از ایران شروع می کنیم و سپس به سایر کشور های اسلامی می رسیم. در مدیریت بر اساس امکانات مان تصمیم می گیریم که کدام روش را به کار ببریم.

 

سهیل اسعد سپس عنوان کرد: بحث بعدی مخاطب شناسی است. خطاب انسان طبق اصول باید از مخاطب شناسی شروع شود. این که در مقابل من چه کسی است که دارد به حرف من گوش می دهد؟ بنابراین صحبت های امام موسی مهم است که در چه شرایطی و در چه جمعی گفته شده است. نکته دیگر این است که ایشان درست است که افکار بین المللی داشت اما نقش اجرایی اش محدود به لبنان بود.

گزارش تصویری نشست را اینجا ببینید.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.