لزوم مواجهه واقع ‌بینانه و مسئله ‌مند با «کلاب هاوس»

نشست «کلاب‌هاوس؛ بستر گفت و گو یا مسلخ گفت و گو؟!» 29 فروردین با حضور دکتر محسن گودرزی و  سید محمدرضا فیاضی در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد.
لزوم مواجهه واقع ‌بینانه و مسئله ‌مند با «کلاب هاوس»

نشست «کلاب‌هاوس؛ بستر گفت و گو یا مسلخ گفت و گو؟!»   ۲۹ فروردین با حضور دکتر محسن گودرزی و  سید محمد رضا فیاضی در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد.

در ابتدای نشست دکتر گودرزی به ایراد سخن پرداخت و اظهار داشت: وقتی ما می‌خواهیم درباره این صحبت کنیم که آیا کلاب هاوس توانسته گفت و گو را تسری بدهد یا نه، در ابتدا باید درباره هستی شناسی مسئله با هم صحبت کنیم . وقتی ما می‌خواهیم درباره کلاب هاوس یا هر پدیده دیگری صحبت کنیم از سه منظر می‌توانیم ورود کنیم، یک منظر هستی شناختی است که در رابطه با ذات و جوهره آن چیز صحبت می‌کنیم. یک منظر معرفت شناختی است. بعد آن، وارد مرحله ارزش شناختی و خوب و بد میشویم. قبل از اینکه به این مسئله بپردازیم که کلاب هاوس عامل بسط گفت و گو هست یا نه باید بفهمیم این رسانه چه ماهیتی دارد. به نظر من کلاب هاوس پدیده عجیبی نیست و یک پلتفرم در امتداد سایر پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی است؛ یک چیزی در میانه پیام رسان و شبکه است؛ یعنی هم مولفه‌های پیام رسانی را دارد، یعنی مثل تلگرام یک سری کانال وجود دارد، یک ادمین دارد و برخی در آن صحبت می‌کنند و یکسری مخاطب آن را گوش می‌دهند. کلاب هاوس هم مثل همین پدیده است و در آن روم‌هایی تاسیس می‌کنیم و مخاطبانی دارد. قاعدتا آن روم‌ها کوتاه مدت‌تر است و مبتنی بر مسائل روز تشکیل می‌شود و ظرفیت زمانی وجود دارد کما اینکه روم‌هایی بوده که تا ۴۸ ساعت برقرار بوده است.

وی افزود: از طرفی کلاب هاوس یک شبکه اجتماعی است. چون شما فالو می‌کنید و یک شبکه می‌سازید و احتمالا در آینده بر اساس کسانی که آنها را فالو کردید به شما آدم‌های جدید را معرفی می‌کند یا روم‌های جدیدی را معرفی می‌کند. پس چیزی میان مولفه‌های پیام رسان و شبکه است. ما می‌توانیم به عنوان یک پلتفرم از آن یاد کنیم که قاعدتا جز رسانه‌های اجتماعی هم محسوب می‌شود. این پلتفرم چون مبتنی بر صوت است یک رسانه گرم محسوب می‌شود به این معنا که بار معنایی به راحتی منتقل می‌شود، مخاطب برای اینکه ارتباط بگیرد حس شنوایی را درگیر می‌کند و قوه تخیل و قدرت تفکر را در مخاطب بالا می‌برد. به واسطه این شنیداری بودن یک پلتفرم است که در آن با لحن مخاطبان سرو کار داریم. این خیلی نکته مهمی است و جز اساسی‌ترین چیزهایی است که باید به آن فکر کنیم؛ بر خلاف پلتفرم‌ها و رسانه‌های اجتماعی دیگر. مثلا ما در توییتر لحن را نداریم زبان شناسان به این لحن، پیرامتن می‌گویند. این لحن باعث می‌شود سوء تفاهم‌ها در کلان هاوس خیلی کم شود. کما اینکه می‌بیند روم‌هایی تاسیس می‌شود با موضوع سیاسی روز و افراد مختلف از جناح‌های مختلف به راحتی کنار هم جمع می‌شوند و بحث می‌کنند. شاید اگر همین مطالب در توییتر منتشر می‌شد یک تعداد کامنت می‌آمد و باید طرف ثابت می‌کرد لحنش دوستانه است یا خیرخواهانه است ولی این مسئله را کلاب هاوس نداریم و به همین جهت کلاب هاوس به خود کاربران نزدیک‌تر است. ما در سنت ایرانی خودمان هم این موضوع را داریم؛ سعدی می‌گوید: تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد. این اتفاق در کلاب هاوس به راحتی می‌افتد و با خود مخاطبان خیلی راحت‌تر سر و کار داریم.

در ادامه نشست فیاضی به ایراد سخن پرداخت و گفت: آقای دکتر گودرزی از منظر ماهیت شناختی به کلاب هاوس نگاه کردند ولی رویکرد من کاربردی‌تر است منتهی دوست دارم دو مقدمه عرض کنم تا طرح بحث اصلی را مطرح کنم. نکته اول اینکه پژوهشگران یک تفاوت روش‌شناختی بین دو مفهوم مشکل و مسئله مطرح می‌کنند. مشکل یک حس نامطلوب است مثلا شما صبح از خواب بیدار می‌شوید و می‌بینید حالتان خوب نیست. این حس کلی که الآن حالم خوب نیست مشکل است ولی برای اینکه شما یک مشکل را تبدیل به مسئله کنید باید سه اتفاق بیفتد. اتفاق اول اینکه شما باید وضع موجودت را به صورت شاخص‌مند گزارش کنید، یعنی بگویید الآن که حالم خوب نیست دمای بدنم چقدر است، ضربان قلبم چقدر است، فشار خونم چقدر است. دوم اینکه وضع مطلوب را هم توصیف کنید؛ مثلا بگویید یک انسان نرمال فشار خونش این مقدار است، ضربان قلبش این مقدار است. سوم اینکه بین راه‌هایی که شما را از وضع موجود به وضع مطلوب می‌رساند متناسب‌ترین و کارامدترین راهکار را انتخاب کنید.

وی افزود: اگر شما دقت کرده باشید فضای اجتماعی و رسانه ای ما در مواجهه با هر پدیده جدید یک آشفتگی اولیه دارد که حالت رادیکال پیدا می‌کند. یک گروه به صورت افراطی طرفداران آن ایده می‌شوند و یک عده دیگر با نگاه امنیتی کمال طلب ایرادات آن پلتفرم را ردیف می‌کنند و تلاش می‌کنند جلوی ترویج آن پدیده را بگیرند. ادعای اول من این است که ما به صورت عمومی در فضای اجتماعی خودمان در مواجهه با پدیده‌ها مسئله مند مواجه نمی‌شویم یعنی به صورت کلی تلقی ما از نهاد رسانه بیشتر از اینکه ناظر به تعریف مسئله باشد و بگوییم رسانه چه امکانات و چه محدودیت‌هایی دارد و غایت مطلوب ما از فضای رسانه چیست، با رسانه به عنوان مشکل مواجه می‌شویم. نکته سوم اینکه باید روی زمین صحبت کنیم. ببینیم بین راه‌هایی که الآن وجود دارد کدام راهکار هزینه کمتر و پیامدهای مثبت بیشتری دارد. این مقدمه اول من بود.

وی در ادامه تصریح کرد: نکته دومی که دوست دارم روی آن تاکید کنم این است شما با هر پدیده ای مواجه می‌شوید اول باید جنس آن پدیده را مشخص کنید. یک تقسیم بندی مفید درباره پدیده‌ها یک تقسیم بندی سه گانه است که می‌گوید پدیده‌ها یا ساده هستند که تعداد متغیرهای موثرشان محدود است. مثلا برای برگزاری لایو اینستا دو سه متغیر وجود دارد که خیلی ساده آن را یاد می‌گیرد. سنخ دوم پدیده‌ها پدیده‌های ترکیبی است که تعداد متغیر در این سنخ از پدیده‌ها زیاد است. مثلا شما برای مهندس عمران شدن باید چهار سال درس بخوانید و متغیرهای زیادی را فرابگیرید. سنخ سوم مسائل که عمده مسائل علوم انسانی از جمله رسانه از این سنخ است مسائلی است که پیچیده است. در این مسائل تعداد متغیرهای موثر در آنها گاها حتی قابل شمارش نیست. اگر این گفت وگوی ما یک سال قبل یا یک ساعت بعد برگزار می‌شد تاثیر وضعی و متغیرهایشان متفاوت بود. این متغیرهای متنوع و متکثر گاهی اوقات پویا هستند و در لحظه تغییر می‌کنند. پدیده‌هایی که از جنس پیچیده هستند به واسطه تعدد و پویایی متغیرها این قدر در حال تغییرند که امکان پیش بینی کردن قطعی در مورد آنها وجود ندارد. اگر دیدید کسی یک پدیده اجتماعی را با قطعیت تحلیل می‌کند یا آن پدیده را نفهمیده است یا هدف دیگری دارد. پس اینطور نیست که با ظهور یک پدیده جامعه کن فیکون شود بلکه باید تلاش کنیم در تعامل با آن پدیده ببینیم این پدیده چه امکاناتی را ایجاد می‌کند تا بتوانیم نسبت معقول و متعادلی را در مواجهه با آن پدیده داشته باشیم.

در ادامه نشست گودرزی بیان کرد: وقتی در مورد رسانه‌ها از جمله کلاب هاوس صحبت می‌کنیم یک متغیر اصلی ما مخاطبان هستند. ما داریم از جامعه ای صحبت می‌کنیم که از شهروندان تشکیل شده است. انسان یک بعد روحانی دارد و وقتی بعد روحانی شهروندان مطرح می‌شود نباید صحبت کردن در این رابطه ساده انگاری شود. عنوان نشست شما یک عنوان ژورنالیستی است برای اینکه افرادی در نشست حاضر شوند ولی من می‌خواهم تاکید کنم دو قطبی کردن و نگاه شبه سیاسی و شبه ایدئولوژیک موجب می‌شود ما صرفا یک سری هوادار داشته باشیم که زیر بیرق یکی از این دو قطب سینه بزنند و بحث تبدیل به یک بحث شبه سیاسی شود که نمی‌تواند خدمتی به جامعه ارائه کند. یک نمونه از این ساده انگاری‌ها این است که می‌گویند میراث شهروندان ایرانی بصری است و شهروندان ایرانی به رسانه‌های شنیداری توجه نمی‌کنند و کلاب هاوس از بین خواهد رفت در حالی که ایرانی‌ها پامنبری‌های خیلی خوبی هستند و در انقلاب اسلامی سال ۵۷ اصلی‌ترین رسانه نوار کاست بود.

وی افزود: وقتی ما می‌گوییم گفت و گو منظورمان از آن چیست؟ گاهی گفت و گو را کنش ارتباطی برای رسیدن به تفاهم تعریف می‌کنیم. یک وقت گفت و گو را گفت و گو برای گفت و گو تعریف می‌کنیم. رسانه‌های اجتماعی نمی‌توانند گفت و گو را برای رسیدن به تفاهم محقق کنند چراکه ما از ارتباطات میان فردی جدا شدیم. گفت و گو برای رسیدن به تفاهم گفت و گویی است که در ارتباطات میان فردی و فضای واقعی رقم می‌خورد. اتفاقی که در کلاب هاوس می‌افتد این است عموم مخاطبان حرفشان را می‌زنند و رد می‌شوند یعنی در اصل اظهار نظر است تا گفت و گو. آیا این گفت و گو گریزی نمی‌توان در خدمت گفت و گو برای رسیدن به تفاهم باشد؟ به نظر من می‌تواند یعنی رسانه‌های اجتماعی این قابلیت را دارند که بستر را برای تفاهم در فضای واقعی فراهم کنند. البته این نگاه باید واقع بینانه باشد و نباید مجذوب تکنولوژی و این پلتفرم شویم بلکه باید نگاه واقع بینانه باشد.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.