نقش زبان فارسی در تمدن سازی و ایجاد هویت ملی ایران

شهرستانی مطرح کرد؛ زبان فارسی، زبان دیوانی و تمدنی است، این زبان بازار دارد و زبان دوم جهان اسلام محسوب می‌شود.

شهرستانی مطرح کرد؛

نقش زبان فارسی در تمدن سازی و ایجاد هویت ملی ایران

زبان فارسی، زبان دیوانی و تمدنی است، این زبان بازار دارد و زبان دوم جهان اسلام محسوب می‌شود.

نشست ادبیات و هویت ملی «جایگاه زبان و ادبیات فارسی در تداوم هویت ملی ایرانیان» با حضور دکتر سیدحسین شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا با اشاره به جایگاه هویت ملی ادبیات ایرانیان اشاره و اظهار داشت: امر ملی، سیاست ملی، دولت ملی یا دولت و ملت‌ها که واحد اساسی امشیت و اداره نظم سیاسی موجود جهان هستند از پس تحولات برآمده از عصر رنسانس به وجود آمده و اساساً ایده ملت و دولت مفهوم اخیر کلمه سپهر فرهنگ و تمدن مدرن است. همین واژه که امروز به عنوان کلمه «nation» به معنای ملت به کار برده می‌شود که حدود ۱۰۰ سال پیش به جای کلمه «nation» وضع شده است. اما واژه ملت در فرهنگ فارسی و ادبی ایران یک معنای دیگری دارد و به معنای کیش، آیین، مکتب و مذهب است.

این عضو هیئت‌علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی افزود: بنابراین امر ملی، دولت ملی، هویت ملی و مفهوم ملت مفهومی خاص و اختراع عصر مدرن است. هویت انسان‌ها در جوامع پیش از عصر مدرن بر اساس ملت و مفهوم سابق آن، یعنی بر مبنای کیش، مذهب، عقیده و مکتب یا بر مبنای پیوندهای خویشاوندی، قبیله‌ای و طائفه ای شکل می‌گیرد اما هیچگاه به مفهوم جدید کلمه ملت موضوع هویت یابی جمعی انسان‌ها واقع نشده است. بنابراین مفهوم ملت ایران و هویت ملی ایرانی امریست تازه تاسیس چنانچه هویت افغانستانی، هویت پاکستانی، هویت آمریکایی مجموعه هویت‌هایی هستند که برای هویت‌یابی جمعی انسان‌ها و مولود عصر جدید به شمار می‌روند.

استاد دانشگاه گفت: نکته مهم و اساسی در این موضوع آن است که به رغم اینکه به امر ملی به مفهوم خاص کلمه که متعلق و زائیده عصر جدید است، توجه می‌شود اما با این حال ایرانی بودن به مثابه یک نقطه ارجاع هویتی در طول تاریخ و تاریخ پیش از عصر مدرن در سده‌ها و حتی حدود بیش از هزار سال، سند رسمی بر وجود و تحقق آن وجود دارد. ایرانیت به مثابه یک مرجع هویتی برای یک ملت به نحو استثنایی و نه به شکل مدرن سابقه پیش از عصر مدرن دارد و سند این هویت ملی شاهنامه‌ فردوسی است. بنابراین اگر از حیث اول، هویت ایرانی امر ملی در ایران همچون موارد مشابه در منطقه و در جهان امروز قلمداد می‌شد اما به حیث دوم هویت ایرانی کاملاً با هویت ملی در کشورهایی که مرزهای آنها در عصر جدید تاسیس و ترسیم شده متفاوت است.

شهرستانی تصریح کرد: نکته‌ خیلی مهم و تئوری که ایجا وجود دارد هویت‌های لوکال، بومی، محلی، طایفه‌ای، قبیله‌ای، مذهبی و هویت‌های خرد فرو ملی اهمیت درجه دو پیدا می‌کنند و هویت برتر، جمع‌تر، کلانتر و کلی‌تری مانند هویت ملی جایگزین هویت‌های بومی، محلی و قبیله‌ای می‌شود در این لحظه است که امر ملی در یک پهنه سرزمینی ظهور پیدا می‌کند. از این رو مردم این سرزمین خودشان را تحت یک لوای واحد و فراگیرتر به صورت یک هویت منسجم تعریف و حاضر می‌شوند تا فراتر از همبستگی قبیله‌ای بر اساس همبستگی ملی برای این سرزمین و ملت جانفشانی و مجاهدت کنند. امروز بسیاری از کشورهای منطقه طائفه ای اداره می‌شود و بحران کشور افغانستان نیز از همین طائفه ای و قبیلگی بودن مردم و عدم وحدت ملی نشات می‌گیرد.

ایشان درباره ویژگی مردم و حاکمان ایرانی در حفظ یکپارچگی ایرانیت در طول تاریخ گفت: هویت ایرانی و ایرانیت در طول تاریخ فراز و فرودهای بسیاری داشته و مورد آسیب قرار گرفته است. ایران در طول تاریخ بارها از دست رفته و یکپارچگی سیاسی خود را از دست می‌دهد برای مثال بعد از شکست ایران از یونان سال‌ها ایرانیان با فرهنگ هلنی یونانی زمان سپری می‌کنند. همچنین در برهه‌ای از تاریخ تحول دیگری با نام اسلام وارد ایران می‌شود که این تحول دارای دو بعد تحول تاریخی با ورود آیین و فرهنگ تازه است که اعراب شبه جزیره با هویت و تعصب عربی جز جریان اهل بیت (ع) که در واقع نقطه مقابل این ادبیات جاهلی قرار دارند، پیام اسلام را حمل نمی‌کنند و به غلبه عرب به عجم تاکید دارند؛ بنابراین در کنار آن تحول دینی یک تهاجم مبتنی بر عصبیت عربی وجود دارد که می‌خواهد هویت ایرانی را منهدم کند که در ایجا نیز ایران مرز سیاسی خود را از دست می‌دهد. البته این نکته مهم است که در مقاطع مختلف ایران با وجود گزندهای بزرگی که به تمامیت سیاسی اش وارد شد استوار همانند ققنوس از پس خاکستر بیرون آمد و فرهنگ ایرانی حفظ شد.

وی یادآور شد: یکی از رازهای تداوم فرهنگ ایرانی زبان فارسی است چرا که این زبان به مثابه یک کشور عمل می‌کند و مردم و ملتی را پرورش و حفظ می‌کند. زبان در بسترسازی و گسترش هویت ملی ایران بسیار موثر بوده و می‌توان ادعا کرد که زبان فارسی جزئی از شاخصه‌های هویت ملی ایرانیان به شمار می‌رود.

مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ابراز داشت: تمدن‌ها و هویت ملی مستلزم ادبیات ملی است، آن نقطه گذار از هویت محلی و قبیله‌ای به هویت ملی محقق نمی‌شود مگر با شکل گیری ادبیات، چرا که ادبیات و شعر کهنه نمی‌شود و اعتبارش باقی می‌ماند. بنابراین زمانی که ادبیات ملی به وجود می‌آید هویت ملی نیز ایجاد می‌شود. فرهنگ قبیله‌ای و غیر تمدنی نمی‌تواند تمدن‌ساز باشد و شرط عبور از آن برای تاسیس تمدن و نظام دولت و ملت مقتدر و حقیقی شکل گیری ادبیات ملی است؛ زبان فارسی در طول تاریخ و پیش از اسلام قدرت ملت‌سازی داشته است. ادبیات و زبان عربی بسیار غنی است و یک پیوستگی هم در میان جوامع عربی وجود دارد و آن به خاطر عنصر قدرتمند زبان عربی است اما ایرانیان چون داستان و خاطرات مشترک ملی دارند همین مشترکات سبب شده هویت ملی آنان شکل بگیرد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در دوره پهلوی افراط و تفریط‌هایی صورت گرفت اما از عصر مشروطه به بعد اتفاقات بزرگ و مهمی حتی مثبت در راستای بازسازی هویت ایرانی بر اساس معیارهای مدرن اتفاق می‌افتد. کشف ادبیات ملی به همین دوره برمی گردد برای مثال ملک‌الشعرای بهار و محققان تاریخی و ادبی ایران در این برهه مفهوم هویت ملی را غنی می‌کنند. ایجاد دو قطبی جعلی و استعماری عرب و ایرانی، تازی و فارسی، ایرانی و اسلامی در دوره پهلوی ضربه‌های سنگینی بر هویت ملی ایران وارد کرد تا جایی که برخی واژگان را از ادبیات فارسی حذف می‌کند. این فارسی گرایی افراطی باعث می‌شود که دیگر اشعار سعدی و فردوسی فهمیده نشود. زبان فارسی، زبان دیوانی و تمدنی است، این زبان بازار دارد و زبان دوم جهان اسلام محسوب می‌شود.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.