خوانش آیت‌الله طالقانی از کتاب تنبیه الامه علامه نایینی

نشست علمی خوانش آیت‌الله طالقانی از کتاب تنبیه الامه با حضور علی شیرخانی در کانون اندیشه جوان برگزار شد.
خوانش آیت‌الله طالقانی از کتاب تنبیه الامه علامه نایینی

در نشست بررسی خوانش آیت‌الله طالقانی از کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله علامه نایینی که به همت کانون اندیشه جوان برگزار شد، این کتاب توسط دکتر علی شیرخانی – عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی قم – مورد بحث‌وبررسی قرار گرفت. دکتر شیرخانی در ابتدا با تبیین ریشه‌های صدور این رساله، مقولة مهمی به نام تابع ساختن پادشاهان و امرا نسبت به قانون را ریشه تجدد و مدرنیته دانستند و از منظر اندیشمندان مختلف به تحلیل این مسئله پرداختند. این مقوله در کشور ایران به سبب دین‌دار بودن مردم، بیش از سایر کشورهای جهان مدنظر قرار گرفت. علت این توجه این بود که اندیشمندان مسلمان ایرانی می‌خواستند از متون دینی خود در این باره استدلالی پیدا کنند. در مقابل برخی از روشنفکران ایرانی نیز فارغ از توجه به دین و مذهب، به سکولاریسم معتقد شده و اصطلاحاً دنباله‌رو و مقلد غرب بودند. آنها می‌خواستند که ما از فرق سر تا نوک پا باید غربی شویم. در یک کلمه آنها به دنبال تجددخواهی بودند.

با رویکرد فقهی نیز این مسئله به‌عنوان یکی از مسائل مستحدثه موردمطالعه قرار گرفت. در میان علمای وقت دو دسته و به نوعی دو موضع راجع به این مسئله گرفته شد. دسته اول به نمایندگی مرحوم آیت‌الله آخوند خراسانی و در ادامه ایشان مرحوم نایینی، سعی کردند به مسائل جدیدی مثل مشروطه، پاسخ دینی بدهند. به‌عبارت‌دیگر می‌خواستند بین مسائل جدید و نگاه دینی، جمع کنند. دسته دوم به نمایندگی مرحوم صاحب عروه و آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری در آثاری مانند تنبیه الغافل و ارشاد الجاهل نظر خودشان را نسبت به این مسئله بیان کردند.

مرحوم آیت‌الله نایینی احساس وظیفه می‌کنند برای نوشتن این کتاب و البته بعد از انحراف جریان مشروطه و روی کار آمدن استبداد صغیر که منجر به شکست مشروطه شد، به گفتة برخی از نقل‌ها، کتاب خودشان را جمع کردند.

دکتر شیرخانی در ادامة توصیف مختصر جریان انقلاب مشروطه در حدود سال‌های ۱۲۸۰ تا ۱۲۹۰، به کودتای سید ضیا و پادشاهی رضاشاه رسیدند که این واقعه تیر خلاصی به پیکر بی‌رمق مشروطه بود. از این زمان ما دیگر مشروطه‌ای نداریم و سیستم کشور کاملاً پادشاهی استبدادی است و دوران تاریکی در ایران آغاز شد. این جریان ادامه یافت تا محمدرضا به سلطنت رسید و بعد هم در جریان تشکیل جبهه ملی و روی کار آمدن مصدق، بالاخره پادشاه ایران پذیرفت که بیشتر سلطنت کند نه حکومت!

در جریان کودتای علیه مصدق، محمدرضا شاه دوباره احساس قدرت کرد و به سوی حکومت مطلقه رفت و با تأسیس ساواک عملاً این اتفاق افتاد. به مرور در ایران گروه‌های سیاسی افزایش یافته تا این که آیت‌الله طالقانی نیز از اوایل دهه ۱۳۲۰ حرکت سیاسی خود را به صورت محدود آغاز کردند. ایشان با تدریس در دانشگاه و سخنرانی در جاهای مختلف کم‌کم خود را مطرح کردند و از جمله کتبی به نام اسلام و مالکیت و تحشیه ایشان به کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله مرحوم نایینی را نیز نوشتند.

دکتر شیرخانی با توصیف ادبیات به کار رفته در کتاب علامه نایینی، این کتاب را به دلیل ادبیات خاص فقهی و اصولی به کار رفته در آن، برای استفاده عموم، سخت دانسته و از کار آیت‌الله طالقانی در تغییر ادبیات آن به شکل ادبیات معاصر توسط آیت‌الله طالقانی تمجید کردند. یک جنبه توجه آیت‌الله طالقانی به این کتاب، علاقه به افکار مرحوم نایینی بوده است. به‌عنوان‌مثال مرحوم آیت‌الله طالقانی در کتاب تفسیر پرتوی از قرآن، مسئله آزادی را با توحید گره می‌زنند که مشابه همین مطلب در کتاب علامه نایینی نیز وجود دارد. به عقیده ایشان آزاد خلق شده و خداوند، انسان‌ها را بنده خود خواسته و از دیگران آزاد آفریده است. پس در پذیرش نگاه توحیدی، یکی از لوازم آن، آزادی انسان از دیگران و پذیرش صرف بندگی خداست. آیت‌الله طالقانی به طور مفصل انواع آزادی را ذکر نموده و به نظر خود را نیز مطرح می‌کنند.

یکی دیگر از مفاهیم موردنظر آیت‌الله طالقانی در شرح کتاب علامه نایینی، مسئله استبداد است. استبداد یعنی خودرأیی و عدم توجه به نظر دیگران در پیگیری و امور و کارها. علامه نایینی در تنبیه الامه انواع استبداد را معرفی نموده و می‌فرمایند که اگر ملت درباره حقوق خود در جامعه جاهل باشند، استبداد بر آن جامعه حاکم خواهد شد. ما جهل را در برابر علم می‌دانیم و معتقدیم که اگر کسی علم داشته باشد نسبت به خود و خدا و جامعه و… عالم است و در غیر این صورت او در جهل و ظلمت خواهد بود. قرآن کریم هم مردم را به سمت آگاهی سوق می‌دهد و در روایت ما، یکی از توصیفات زمان ظهور امام‌زمان (عج) تکمیل علم در بین مردم است. در نتیجه به تعبیر علامه نایینی، افراد با آگاهی اجازة این که جامعه استبدادی شود را نمی‌دهند.

نکتة دیگر، مسئله مساوات و حق برابر مردم در تعیین سرنوشت خود است. آیت‌الله طالقانی مبتنی بر نظر فقهای شیعه نظر خود را ابراز می‌کنند و بر این مبنا، مردم حق دارند که به طور غیرمستقیم از طریق نمایندگان خود در مجلس، ابراز نظر کنند.

مسئلة بعدی که دکتر شیرخانی در این نشست به آن پرداختند، اصل حاکمیت از منظر علامه نایینی و آیت‌الله طالقانی بود. ایشان گفتند که در بین فقها این مطلب مشترک است که حاکمیت از آن خداست و پیامبران، خلیفة الهی در زمین هستند. سپس اشکال مختلف حکومت را مطرح نموده و ولایت‌فقیه را به عنوان یکی از اشکال مطروحة حکومت در کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله معرفی نمودند. در اینجا عقیده آیت‌الله طالقانی در حاشیة خود بر کتاب علامه نایینی، این طور نوشتند که در زمان غیبت کبری، مطابق نص، فقها نیابت عام دارند. قدر مسلم این نیابت، در امور حسبیه است و چون حفظ نظم و امور عمومی از اکمل اغراض مدنظر شارع می‌باشد، پس وجوب اقامه این وظایف ثابت می‌گردد. بر این اساس، حداقلی‌ترین مطلب ثابت شده، ولایت‌فقیه برای فقیهان در امور حسبیه است لکن چون در آن زمان امکان این نوع حکومت نبوده است، لذا نوعی از اشکال حکومت مانند سلطنت مقیده، محدوده و مسئوله مطرح می‌شود. پادشاه باید محدود باید و مورد سؤال و بازخواست قرار بگیرد و این طور نباشد که مطلق‌العنان هر کاری خواست بکند. به تعبیر امروزی‌ها، حاکم باید در اتاق شیشه‌ای باشد و در چارچوب قواعد و قوانین سلطنت کند. فصل مشترک آخوند خراسانی و علامه نایینی، این است که دول غربی مطابق آیین خود و ما شیعیان نیز باید بر اساس آموزه‌های دینی خودمان، حاکمان را مقید کنیم.

در جمع‌بندی نیز دکتر شیرخانی، مسئله شورا را به عنوان یکی از بنیان‌های نظر آیت‌الله طالقانی که مستند به قرآن نیز می‌باشد، مطرح ساختند. ایشان شورا را در نصوص دینی پی‌جویی کرده و با استناد به آیاتی از سوره مبارکه بقره که از شیر گرفتن فرزند را نیز با الزام رضایت دو طرف می‌داند و در این کار مشورت را ضروری دانسته، به این استدلال می‌کنند که وقتی مطلبی به این جزئی باید با رضایت و مشورت صورت بگیرد پس به طریق اولی باید در اجتماع و ادارة آن نیز مجلس شورا باشد تا عامه مردم از زندگی خود راضی بوده و ابراز نظر بنمایند. البته ایشان تصریح کردند که این مشورت در موارد عرفی و اجتماعی است که در باره آن نص نباشد. به هر صورت مشورت به‌مثابه راه‌رفتن برای جامعه لازم است و شوری، جامعه را رشد و نمو می‌دهد.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.