نقد و بررسی الگوی اندیشکده‌ای در راهبری سیاست

نشست علمی «الگوی اندیشکده‌ای در راهبردی سیاست» با حضور مهدی رحیمی چاکدل «مدیر گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی» در اسکای‌روم کانون اندیشه جوان برگزار شد.
نقد و بررسی الگوی اندیشکده‌ای در راهبری سیاست

در نشست بررسی الگوی اندیشکده‌ای در راهبری سیاست که به میزبانی کانون اندیشه جوان برگزار شد، دکتر مهدی رحیمی ابتدای بحث خود را به فلسفة تشکیل نهادهای مشابه در ایران اختصاص دادند. از نظر ایشان، هر نهاد جدیدی یک نسبتی با اصل نهاد علم دارد. از پژوهشکده‌ها و اندیشکده‌ها گرفته تا شرکت‌های استارت‌آپی و دانش‌بنیان‌ها هر کدام باید در جای خود دیده شوند. مشخصاً اندیشکده‌ها برای پاسخ به مسائل انضمامی تأسیس شده‌اند و تقسیمی در دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها شکل گرفته بود که در نسبت با آن نهادهای دیگر تأسیس شد. الگوی حکمرانی نهاد علم در ایران، به شکلی است که جایگاه هر کدام از انواع نهادهای مختلف را نشان می‌دهد. از دهه ۷۰ که جنگ تحمیلی پایان یافت، تقریباً مصادف با رشد مسائل مربوط به مدرنیته و موج روشنفکری دینی با قرائت‌های مختلف توسط اندیشمندان گوناگون، بستر جدیدی برای نهاد علم در ایران به وجود آمد. ایدة جدیدی توسط روشنفکران مطرح شده بود و به تبع آن ایده، پژوهشکده‌ها و حتی شبکة ۴ سیما در اوایل دهه ۷۰ برای همین منظور تأسیس شد.

در دهه ۷۰، رویکرد کلامی – فلسفی برجسته شده و در دهه ۸۰ رویکرد سیاسی شکل گرفته و در دهه ۹۰ ما شاهد رشد انفجاری اندیشکده‌ها با موضوعات سیاستی بودیم. دهه ۷۰ در مجامع دانشگاهی له و علیه نظرات روشنفکرانی همچون سروش و ملکیان حتی در دانشگاه‌های علوم پایه و مهندسی و پزشکی هم بحث می‌شد. در دهه ۹۰ یک تغییر پارادایم اتفاق افتاد و مسئلة مجامع دانشگاهی، نقد حکمرانی دولت و مجلس و قوه قضاییه بود. به عبارت ما از فضای politics وارد فضای policy شدیم و همین مسئله دلیل اصلی رشد اندیشکده‌ها بود. مخصوصاً از سال‌های ۱۳۹۴ به بعد حکمرانی موضوعات مختلف مثل حکمرانی آب و… موردتوجه قرار گرفت. هر جایی که می‌خواستند در موضوعی ورود کنند، از طریق تأسیس اندیشکده وارد می‌شدند.

سپس دکتر رحیمی با نگاهی به تاریخ حکمرانی نهاد علم در دنیا، عنوان داشتند: امروز مؤسسات مطالعات پیشرفته در دنیا مورد توجه قرار گرفته است. در یک دوره، آکادمی محل اصلی بحث‌های علمی بود؛ اما امروز به دلیل جنس مسائل، عمدتاً موضوعات مورد توجه، فرا رشته‌ای و میان‌رشته‌ای هستند پس باید مؤسسات مطالعات پیشرفته محل توجه قرار بگیرد. اکنون باید بپرسیم ایده نهاد علم چیست؟ به نظر من فعال‌سازی نهاد علم برای حل مسائل نظام است. به تعبیر دقیق‌تر، زیست و جامعه موضوع اصلی نهاد علم است. ما باید به توصیه‌های سیاستی واقعی برای مسائل کشور در نهاد علم برسیم.

این طور به نظر می‌رسد که باید یک اکوسیستم رشد علمی برای حل مسئله در کشور شکل بگیرد. سخن من ناشی از یک تجربة علمی و سیاستی است. این اکوسیستم چند حلقه دارد. در حلقة اول باید مسئله را به درستی فهم و تعریف کرد. کارگزاران حاکمیتی، نخبگان، خبرنگاران، اساتید و ذی‌نفعان و نوآوران اضلاع اصلی بخش اول یعنی تعریف و فهم مسئله هستند. اینجا دو مرز دانش و سیاست باید درگیر شوند. یک مثال می‌زنم؛ یکی از دوستان من که در دانشگاه شریف اقتصاد خوانده بود، به شیکاگو برای ادامه تحصیل رفت. او می‌گفت ما از تئوری‌های روز اقتصاد ۵۰ سال عقبیم. این حرف را با این که می‌گویند ما در مرزهای دانش حرکت می‌کنیم، مقایسه کنید!

این پژوهشگر نهاد علم در ادامه مراحل حل یک مسئله، حلقة دوم را توجه به حل مسئله در چارچوب رویکرد سیاستی مطرح کردند و یک‌یک این مراحل را مورد نقد قرار دادند. از نظر ایشان قریب به اکثر راه‌حل‌های ارائه شده در کشور ما، بدون توجه به چرخه سیاستی حل مسئله بوده است. اگر یک مسئله در حوزه نظر باشد حتماً راه‌حلش با یک مسئله اجرایی متفاوت خواهد بود.

اما حلقة سوم این اکوسیستم، توجه به دو سطح ملی و بین‌المللی برای شناسایی، تعریف و حل مسئله است. باید ذی‌نفعان را شناخت و آخرین یافته‌ها را دانست تا طوری نشود که ما به دنبال اختراع چرخ باشیم. از جهت دیگر هر مسئله‌ای ابعاد مختلف دارد. مثلاً یک مسئلة اقتصادی، حتماً ابعاد فرهنگی، سیاسی، الهیاتی، اجتماعی، معرفت‌شناختی و فناورانه دارد. پس باید اکوسیستمی تشکیل شود که مرزها و ذی‌نفعان مختلف را مدنظر قرار دهد.

دکتر رحیمی، هدف غایی نهاد علم را کمک به شکل‌گیری حکمرانی مطلوب در ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران، از رهگذر توجه نظام‌مند به گذشته، حال و آیندة حکمرانی در کشور دانستند. ایشان در یک چهارچوب مفهومی، توجه به ابعاد مختلف حکمرانی را مدنظر قرار دادند. به عقیدة دکتر رحیمی، در کشور ما بیشتر نگاه سیاسی تا نگاه سیاستی حاکم است. در صورتی که هر مسئولی، نگاه سیاستی نداشته باشد، نباید به دنبال شروع از روز اول باشد. مثلاً اگر آقای روحانی قبل یا ابتدای دوره مسئولیت خود، به عملکرد و برنامه‌های آقای احمدی‌نژاد داشت، دیگر به طور مثال در حوزه مسائل ارزی دچار تلاطم نمی‌شد چون قبلاً در سال ۹۱ نیز این مسئله مطرح شده بود و سازمان برنامه و بودجه برای آن طرح‌هایی داشت. با نگاه سیاسی، آقای روحانی هیچ نگاهی به دوره قبل نکرد اما شایسته بود که در با نگاه سیاستی، تجربة حکمرانی قبلی را موردتوجه قرار می‌داد. این کار را آقای رئیسی و همکارانشان هم باید نسبت به دوره‌های قبل داشته باشند.

این سیاست‌پژوه همچنین توجه به آینده را مانند توجه به گذشته مهم تلقی کرد و ابراز داشت که راه‌حل‌ها باید از قبل، اعتبارسنجی شوند و بعد هم مورد پایش قرار بگیرند.

امروز فضای مرکز رشدها و مرکز نوآوری‌ها به دنبال رشد برای رشد و نشست برای نشست هستند. اگر یک سندی نوشته می‌شود یا نشستی برگزار می‌شود، باید خروجی‌اش در قالب نوآوری به مرحله بعد برود وگرنه صرفاً یک کارگاه برگزارکردن که فایده‌ای ندارد. برای این که چرخه نهاد علم بچرخد ما نباید خودمان سرگرم کنیم. حل مسئله باید مهم‌ترین دلیل وجود اندیشکده‌ها باشد و گرنه وجود آکادمی برای نهاد علم کافی بود. تحقیقات نظری باید یک مسئله‌ای از نظام مسائل حکمرانی کشور را حل کند. برای همین منظور باید هسته‌های رشد واقعی شکل بگیرد. از طرف دیگر باید کلان مسئله‌های سیاستی کشور باید استخراج شود. در دنیا دیگر رشته‌ها هم متناسب با نیازها طراحی می‌شوند. مثلاً حقوق هوافضا یا حقوق ریلی و مواردی از این دست برای تربیت نیرو مورد توجه قرار گرفته‌اند. این مسئله‌ها باید ما به ازای نهادی در صحنه حکمرانی داشته باشند و اگر جز این باشد، دیگر محل اثر نیستند.

در ادامه دکتر رحیمی با تجربه اندوخته خود از تحصیل و حضور در میدان سیاست‌پژوهی مثال‌هایی زدند. مطالعات زیست‌فناوری، هوش مصنوعی، فضای مجازی و… از جمله این مثال‌ها بود. در حوزه زیست‌فناوری، برخی سعی می‌کنند هر چیز را اسلام مالی کنند و از حقیقت آن موضوع غافل هستند. متأسفانه این نگاه غلط است و کشور را عقب می‌اندازد. نگاه درست در این حوزه، همان بود که رهبر انقلاب با تشویق مرحوم دکتر آشتیانی انجام دادند و پژوهشگاه رویان کشور را بسیار جلو انداخت. یا مثلاً در علوم‌شناختی، باید یک جبهه از همه فعالان آن موضوع تشکیل شود یا کسی از اول چرخ را اختراع نکند. این تجربه در چین، روسیه و برخی کشورهای دیگر هم تکرار شده است. مثلاً در اقتصاد، آمریکا، چین، هند و کشورهای جنوب شرق آسیا پیشتازند و ما از الان باید با دیگر جاهای دنیا ارتباط بگیریم که از روند علم در دنیا عقب نیفتیم.

در پایان دکتر رحیمی به عنوان جمع‌بندی، دو خط موجود حل مسئله را در کشور مطرح کردند. خط اول این است که برخی نهادها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به دنبال حل مسئله می‌روند. نهادهایی مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات یا معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری از این دست هستند. این گروه متأسفانه فاقد الگوی تنظیم‌گری و کنش سیاستی خود بوده و اسنادی که تولید می‌کنند، معمولاً در حد همان اندیشکده باقی می‌ماند. مسئله از این طریق حل نخواهد شد یا حداقل ناقص حل می‌شود. در صورتی که مسئله حل نشود، دائماً حاکمیت دست به تولید سازمان موازی جدید می‌زند. اما خط دومی که باید حاکمیت و نهاد علم به آن فکر کند، حضور نهادهای مردمی خلاق و فناور است. این بار باید بر دوش افرادی بیرونی قرار بگیرد و استعاره یک تدبیر، یک اراده تبدیل به هزار تدبیر و هزار اراده بشود. در این صورت سرمایه اجتماعی هم ایجاد می‌شود. حضرت امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب هم به همین روش ورود مردم در حل مسائل تأکید داشته‌اند. حاکمیت هم باید از هر حرکت مردمی که یک خیر عمومی برای کل کشور دارد به طور همه جانبه حمایت کند.

مطالب مرتبط:

فیلم نشست الگوی اندیشکده‌ای در راهبری سیاست

صوت نشست الگوی اندیشکده‌ای در راهبری سیاست

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.